… و طرحی که مرگ ریخته بود

16 حمل 1404
13 دقیقه
… و طرحی که مرگ ریخته بود

خوشبین هروی، شاعر و نویسنده

خوانشی بر شعرهای کوتاه دکتر حمیرا نکهت دستگیرزاده

نزدیک‌های شام یکی از روزها بود به وقت «تورنتو؛کانادا» سال ۲۰۲۰میلادی، ماه جون. در پیام‌خانه‌ی برگه‌ی فیس‌بوک پیامی از زنده‌یاد دکترحمیرا نکهت دستگیرزاده دریافت کردم. سلام کردم و صحبت بین ما شروع شد. از خانم نکهت پرسیدم چطور هستید استاد جان؟ پاسخ داد: که خوب نیستم و در بیمارستان هستم…؛ من که از بیماری خانم نکهت آگاه بودم و از این‌که در بیمارستان بستری بود خبری نداشتم، بسیار خجالت کشیدم و پوزش خواستم از این‌که خبر شان را نگرفته بودم؛ اما خانم نکهت چنان با انرژی و روحیه‌ی عالی صحبت می‌کرد، که باورش برایم سخت بود که خانم نکهت حالش وخیم است و فعلاً از بیمارستان با من گفت‌وگو دارد.
از هر در سخنی گفتیم و از شعر و از ادبیات هم‌چنان و از جایگاه نقد در شعر و کار هنری. در مورد شعرهای شان صحبت کردیم به ویژه در مورد شعرهای کوتاه شان. در لابه‌لای صحبت‌های مان، خانم نکهت از من خواهش کرد تا در مورد شعرهای کوتاه شان نوشته‌ای داشته باشم و گفت که خیلی دوست دارم قبل از این‌که با زندگی وداع کنم از خودت به‌طور مشخص چیزی در مورد شعرهای کوتاه خود بخوانم. من‌که از یک‌طرف سخت اندوه‌گین شده بودم و از طرف دیگر خود را متعهد به نقد و بررسی در این حوزه می‌دانستم. گفتم خواهش می‌کنم استادجان. شما صدها سال زنده باشید و من نتوانم در مورد کارهای شما بنویسم.
دوباره تأکید کرد که نه صادقانه دکترها مرا جواب داده‌اند. برای من خیلی دشوار بود، هیچ واژه‌ی نداشتم یا جمله‌ای که بتوانم یک شاعر را با آن روح بزرگ و هنرمند‌ش آرام سازم. به همین منظور خواستم صحبت و فضایی را که سخت مرا تکان داده بود و اندوه‌گین ساخته بود تغییر دهم. گفتم چشم استادجان من در مورد شعرهای کوتاه شما خواهم نوشت.
بعد خانم نکهت که نمی‌دانستم در آن‌جایی که حضور دارد چه زمانی از شب یا روز است برایم گفتند تشکر و حتمی در مورد این طرح‌ بیش‌تر صحبت می‌کنیم و کمی وقت‌تر از این زمان شب. با همین طرح خدا حافظی کردیم؛ اما دیری نگذشت که خبر طرحی که قبل از ما مرگ ریخته بود رسید…؛ جستار زیر را تقدیم می‌کنم به روح سترگ خانم نکهت دستگیرزاده؛ شاعری که شعر در نفس‌ها‌ و خونش جاری بود و خودش در تمام شعرهایی که به یادگار گذاشته است.

آن‌روز واژه‌ها سپید نبود
و نه هم غزل که شوری برپا کند
نیمی از تو
روی بستر
هنوز شاعر نیمایی بود
نیم دیگر
طرحی که مرگ ریخته‌بود …
باور کن
مرگ شاعری
مثل تو
قتلی بود
به‌دست روزگار! (خوشبین هروی)

خانم نکهت شاعر فرم‌ها و قالب‌های شعر فارسی بود. او چنان محکم و آگاهانه به بیش‌تر قالب‌های شعر فارسی و فرم‌های نو شعر فارسی می‌پرداخت که در همه‌ی آن‌ها برازندگی خود را ثابت ساخته بود. شعرهای کوتاه خانم نکهت را می‌توان به دو گونه به بررسی گرفت. شعرهای کوتاه نیمایی و سپید و شعرهای کوتاهی که در فرم «طرح» شکل گرفته است.
خانم نکهت از جمله شاعرانی بود که جدا از آگاهی و فضلیتی که در شعر کلاسیک و شعر نو فارسی داشت، تاریخ شکل‌گیری شعر نو در ادبیات فارسی را نیز زیسته بود و تجربه داشت. از شعر نیمایی تا سپید و موج‌هایی که زیر مجموعه‌ی شعر نیمایی و سپید و یا در مقابل این دو گونه شعر شکل گرفته بود، از جمله شعر کوتاه نیمایی، سپید و طرح.
شعرهای کوتاه نیمایی و سپید به‌طور پراکنده در مجموعه‌های شعر شاعران هم‌نسل او تجربه شده‌است و خانم نکهت یکی از شاعرانی است که به‌طور جدی و اختصاصی به شعر کوتاه نیمایی و سپید پرداخته‌است و به‌گونه‌ی دوام‌دار در مجموعه‌های شعرش، نمونه‌های از آن وجود داشت‌است.
شعر زنده‌یاد نکهت شعری است که همه‌ی مخاطب‌ها را خرسند نگه‌می‌دارد و ذایقه‌ی هر مخاطبی را در نظر می‌گیرد. او از زبان پیچیده و خیال‌انگیز گرفته تا نزدیک به سادگی زبان در شعر به پیش رفت و تجربه کرد و به شعرهای عاشقانه، سیاسی، اجتماعی و طبیعت‌گرا و… پرداخت و از کنار هیچ کنش و واکنشی که او را متأثر می‌ساخت و جامعه او را به سادگی نمی‌گذشت و به اندیشه‌ورزی و آفرینش جهان شاعرانه می‌پرداخت.
آمو
بازترین آغوش،
برای پناه‌گریزترین آهوان
با تن صخره‌هایت سخت
با موجت تند و شتابان
می‌لغزد
ماهی
نه ماهی
در تو
نه بر تو
تا بربایی‌اش از درد
تا بربایی‌اش از اشک (حمیرا نکهت؛ دیوان شعرها).
در این شعر کوتاه شاعر خودکشی یک زن افغانستانی را به تصویر می‌کشد و در لایه‌های سطرها، آن انسان مظلومی را شناور و غریق نشان می‌دهد که از جبر روزگار و سرنوشت حاکم و تحمیل‌شده خود را به دریای آمو انداخته‌است.
شاعر از دل جامعه بیرون می‌زند و از درد جامعه می‌گوید و ایمان خود را به تعهد در هنر برجسته می‌سازد. چنین روایتی را که مبتنی بر کنش و عادت‌های توده‌ها از شدت فقر، بی‌عدالتی، بی‌امنیتی و… شده‌است یک شاعر با جهان‌بینی اجتماعی می‌تواند بازتاب دهد و با زبان شاعرانه به تصویر کشد. چنین شعرهای کوتاه موفقی شاعر خلق می‌کند که مبتنی بر بن‌مایه‌های «موتیف» خاص است و فرم و ساختار خاص کوتاه که در نظر دارد.
چنان حیله‌ها
در هاله‌ها
به رقص آمده‌اند
که سازها شرمنده صدای خویش اند
سازنده‌گان!
زمین زیر پای‌تان رقصان باد
و باد در سر انگشتان‌تان ساکن
زین حیله‌ها
که به رقص آورده‌اید
خاموشی
موهبتی‌ست
یاران؛
یاران
موهبتی‌ست
خاموشی!
هنگام ناهمخوانیی سازها (حمیرا نکهت؛ مجموعه‌ی به دور آتش و دریغ).

شناخت شاعر از شعر کوتاه در حد چند سطر نیست. او هم نسل و هم‌زاد چند شاعر مهم در افغانستان است. شاعرانی هم‌چو زنده یاد استاد واصف باختری، پرتونادری و… این شاعران در شعر کوتاه مدرن از پیش‌کسوت‌ها و نخبه‌گانی بوده‌اند که توجه به آن فرم و ساختار مقید در شعر کوتاه که مطرح است، داشته‌اند. خانم نکهت به آن فرم و ساختار مقید در شعر کوتاه که از نظر من سپاسمند نیما و شاملو است توجه دارد و خیلی آگاهانه آن فضا و ساختار را برجسته سازی و ترسیم می‌کند و آن اندیشه‌ی که برای مخاطب در نظر دارد انتقال می‌دهد.

دست‌هایت را می‌گستری
باران
نامم را
فریاد می‌شود
دست‌هایت را می‌گستری
آسمان با تیر آذرخش
وا می‌شود
دست‌هایت
چهره‌ام را
می‌پوشاند
بوی تازه‌گی می‌دهد هستی! (حمیرا نکهت؛ مجموعه‌ی از سپیده لبریز).

این عاشقانه‌ی او نمونه‌ی دیگری است از شعرهای کوتاه او که مبتنی بر همین زیباشناسی و ساختار شکل می‌گیرد و دستان خود را دور مخاطب به زیبایی یک شعر کوتاه حلقه می‌زند.
برای شعر کوتاه نیمایی و سپید در بستر ادبیات فارسی هیچ نوع تعریف خاصی در گذشته وجود نداشته‌است؛ یعنی در زمان خود نیما و پیدایش شعرنیمایی و یا در زمان احمد شاملو و حتی بعد از شاملو تا دهه‌ی نود خورشیدی؛ اما امروز برای شعر کوتاه نیمایی و سپید که به عنوان جریان از لحاظ زیباشناسی و فرم‌شناسی مطرح است تعاریف جدی وجود دارد.
به باور من شعر کوتاه نیمایی و سپید امروزی در برابر شعرهای بلند قرار می‌گیرد. به این معنی که در شعرهای بلند ما مجبور نیستیم تا شعر حتمی فضای بسته و قراردادی داشته باشد. شاعر آزادی دارد و می‌تواند از یک بن‌مایه «موتیف» به بن‌مایه‌ی دیگر وارد شود و سطرها را ادامه دهد تا آن‌جایی که حس کند که پایان شعر است؛ اما شعر کوتاه نیمایی، سپید و آزاد امروزی مانند داستان کوتاه هویت ادبی مستقل پیدا کرده‌است که در یک چارچوپ منظم و منسجم و مبتنی بر ایجاز و فشردگی شکل می‌گیرد و به دنبال آن است تا سطرها را کوتاه‌تر سازد و میزان تأثیرگذاری را در مخاطب قو‌ی‌تر، و می‌تواند فرم شعر مبتنی بر یک موتیف خاص تا چندین سطر نیز برسد و در سطر اخیر فرم معنایی/تصویری آن به ساختار برسد. آن‌چه که در شعر بانو نکهت مراعات می‌شود و به آن توجه دارد بحث همان فرم و ساختار است که از نیما و شاملو شروع می‌شود.
/چنان حیله‌ها/در هاله‌ها/به رقص آمده‌اند/که سازها شرمنده صدای خویش اند/… این شعر یک روایت سیاسی است، روایتی که تداعی از فضای زمان و زمانه خودش دارد. شاعر چنان شاعرانه و هوش‌مندانه به اندیشه‌ورزی می‌پردازد که سطرها پر از انرژی صوتی و معنایی است و چنان هنرمندانه فضای مقید شعر کوتاه را در نظر گرفته‌است که کوچک‌ترین روایت بر روایت بزرگ شعر «بن‌مایه» اتفاق نمی‌افتد و شاعر به چینش واژه‌ها و پلگانی ساختن سطر‌ها، شعر را فضا و حال می‌دهد.
چنین شعرهای کوتاه از لحاظ فرم و ساختار در مقابل شعرهای بلند قرار می‌گیرد و همین نکته نخستین ویژگی مهم شعر کوتاه در فرم نیمایی و سپید می‌باشد در مقابل شعر بلند. در کنار شعر کوتاه نیمایی و سپید در یکی از فرم‌های دیگر شعر فارسی که خانم نکهت تجربه می‌کند و به آفرینش آن می‌پردازد فرم «طرح» است. آن‌چه که بیش‌تر کار خانم نکهت را نسبت به شعرهای کوتاه نیمایی و سپید‌ش متفاوت و برجسته می‌سازد جهان‌بینی شاعر در شعرهای کوتاهی است که در فرم طرح شکل می‌گیرد.
طرح به عنوان یکی از ژانر‌های شعر با فرم و ساختار کوتاه در ادبیات فارسی از پیشنه‌ی تاریخی بلندتری نسبت به سایر فرم‌ها و قالب‌های امروزی شعر کوتاه فارسی برخوردار است. از زمان شکل‌گیری شعر نو در ادبیات فارسی شعرهای پراکنده و نه سلسله‌وار همیشه در مجموعه‌هایی از شعر شاعران به نشر می‌رسیده‌است که در حد چند سطر بوده‌اند. نیما یوشیج بهترین شعرهای کوتاه نو را خلق می‌کند و بعد از آن شاملو و دیگران به شعرهای چند سطری که معدود بر فرم و ساختار کوتاه بوده است پرداخته‌اند.
اما هرگز در زمان نیما و شاملو و حتی تا سال ۱۳۹۰ خورشیدی ما با شعر کوتاه در فرم‌های مختلف آن به عنوان یک جریان که مبتنی بر تعریف خاص و شگردهای ویژه باشد روبه‌رو نبوده‌ایم. قبل از سال ۱۳۹۰ خورشیدی شعرهای کوتاه با فرم‌های متفاوت از نیمایی تا سپید و یا هم در سایه‌ی سایر موج‌ها سرود شده‌است که هرگز منسجم نبوده‌است و به عنوان نوعی فرم مشخص مطرح نشده‌است؛ اما در بین این فرم‌ها یگانه فرمی‌ که از لحاظ ساختار و جهان‌بینی تا اندازه‌ای معرفت و مقصد خود را تعیین می‌کند فرم «طرح» است.
طرح در شعرهای نو قبل از ۱۳۹۰ خورشیدی به عنوان یک فرم که گاهی در حد دو سطر است و گاهی سه یا چهار سطر با جهان‌بینی مقید که مبتنی بر تصویرسازی از یک کشف یا حادثه و… عینی و ذهنی است وجود دارد.
۱
بهانه می‌آورد باغ
بهار را
تا مرا به میزبانی زیبایی بخواند.

۲
ماه دست بُرد
عکس ستاره را برداشت
آسمان دیوار شد.

۳
نفس برگ‌ها زرد شده است
درخت خالی‌ست.

۴
یک قدم فاصله بود
پا نهادم به دل تیره شب
آسمان شیری شد.

۵
شب به گل می‌گوید
برگ‌هایت همه از جنس من اند
در غیاب خورشید.

۶
نرم‌ترین نوازش‌ها را
در گوش باغ خواند
وقتی
خورشید پا به سپیده نهاد! (مجموعه‌ی در مفصل دروغ و دعا؛ نکهت دستکیرزاده؛ سال ۱۳۹۵ خورشیدی، انشتارات امیری)
این نوع شعرها از لحاظ مفهومی و تصویری بیش‌تر مبتنی بر بینش و جهان‌بینی هایکوهای جاپانی بوده‌است و شاعران بسیار در زبان فارسی با همین رویکرد به آفرینش شعرهای طرح پرداخته‌اند؛ اما آن‌چه بیش‌تر نام و ساختار این نوع فرم شعری در بستر ادبیات فارسی حاکم می‌سازد نوع مفهوم متفاوت‌تر از این است. بیش‌تر شاعران حتی مهم‌ترین شاعران آن زمان طرح را بیش‌تر نوع پیش‌شعر یا یک شعر ناپخته یا ناتکمیل در نظر گرفته‌اند.
احمد شاملو در بخشی از صحبت‌هایش در فلم مستندی که شبکه‌ی تلویزیونی بی بی سی به نام «این بامداد خسته» از زندگی و شخصیت احمد شاملو ساخته است؛ در حالی‌که به خوانش شعرهایش می‌پردازد در بخش01:28:23 دو نمونه از شعرهایش را به خوانش می‌گیرد «چرک مردگی پر جوش و جنجال کلاغان و/ سپیدی درازگوی برف…» و شعر دوم «آسمانی‌گذر از شفق / به تاریکی درنشست…»
که هر دو نمونه را قبل از خوانش به عنوان طرح مطرح می‌‌سازد و تأکید می‌کند که این شعرهای طرح اند.
با درنظرداشت این همه به این باور می‌رسیم که طرح همان شعرهای ناتکمیل و پیش شعرهایی بوده‌اند که قبل از این‌که نهایی شوند توسط شاعران در نظر گرفته می‌شده‌است؛ اما هم‌زمان با نگرش و بینشی که نسبت به طبعیت‌گرایی و عینیت‌گرایی داشته‌است و با گسترش سرایش ژانر هایکو در زبان فارسی و رخنه‌ی آن، تلاش‌هایی صورت گرفته‌است که آن جهان‌بینی و بینش تازه‌ی هایکوی را در ادبیات فارسی «طرح» بنامند و یا هم شعرهای تحت تأثیر زیباشناسی و جهان‌بینی هایکو شکل گرفت که همان زمان نظر به خاصیت سطری و ساختاری و جهان‌بینی که بیش‌تر شعرها داشته‌اند طرح نامیده شده‌است و این نام پایدار شد و به عنوان نوعی فرم شعری در شعر فارسی در زمانش شناخته‌شد.
خانم نکهت یکی از چهره‌هایی است که مبتنی بر همین جهان‌بینی و همین بینش به شعر چند سطری کوتاه طرح به‌گونه‌ی جدی می پردازد. از او در مجله‌ها و روزنامه‌ها و مجموعه‌های شعری متعدد، شعرهای کوتاه در حد چند سطر به نشر رسیده‌است که بیش‌ترین آن‌ها را به‌نام طرح مطرح می‌کند. جهان‌بینی خانم نکهت دستگیرزاده در شعرهای کوتاهش به سه گونه تقسیم می‌شود: جهان‌بینی اجتماعی؛
جهان‌بینی سیاسی؛
و جهان‌بینی عینی یا طبیعت‌گرا.
جهان‌بینی اجتماعی و سیاسی؛ در جهان‌بینی اجتماعی، شاعر از کنار هیچ حادثه یا روایتی به سادگی گذر نمی‌‌کند. او هم‌واره در تمام شعرهایش چه بلند و چه کوتاه، کلاسیک یا نو، این دغدغه را داشته‌است و برایش مهم بوده‌است. در شعرهای کوتاهش این مورد خیلی برجسته‌است.
تابو و تابوت
دو مترادف تازه
در فرهنگ هستی زن
در فرهنگ روزمره‌گی ما
راه به کدام بی‌راهه می‌بریم
از کدام تونل
نقب‌های شب را پی می‌گیریم؟
زن‌ها، های زن‌های اتن ،با گردی دامن در گرداگرد تن
گاهی از خود بپرسید
صدای تان را
با داس کدام درد
درو کرده‌اند (حمیرا نکهت دستگیرزاده).

تابو و زن، و پبوند این دو که زن افغانستانی را به قربان‌گاه‌های خرافات و افراطیت می‌کشد و سرمی‌زند و سنگ‌سار می‌کند. این همه جور، سنگ‌دلی و ستم تابو می‌شود و فرهنگ و یک امر معمول و یک عادت که تاریخ بلند دارد. شاعر به زن و مسایل زنان به عنوان یک امر همیشه در شعرش توجه دارد و تلاش می‌کند تا تمام لایه‌های اجتماعی را که زنان در آن‌ها حضور دارند به تصویر بکشد و به اعتراض بگیرد.
شاعر وقتی به مسایل سیاسی می‌پردازد چنین می‌گوید /چنان حیله‌ها/در هاله‌ها/به رقص آمده‌اند/که سازها شرمندۀ صدای خویش اند/… (حمیرا نکهت؛ مجموعه به دور آتش و دریغ)
شاعر فضای سیاسی و سیاست‌گزاری و اجرای یک ایدئولوژی که شکل گرفته‌است و سایه‌ی آن را که بر سایر ساختارها رخنه کرده‌است بازتاب می‌دهد و مردم را به اعتراض و مبارزه فرا می‌خواند و آن فضای به شدت سمی و هولناک را که جاری است به تصویر می‌کشد.
جهان‌بینی عینی و طبیعت‌گرا؛ در چنین شعرهایی شاعر به خلق شعرهایی که معدود به سه یا چهار سطر اند دست می‌زند. خانم نکهت این گونه شعرهایش را «طرح» می‌نامد. چان‌که در آغاز روشن ساختم، طرح نوعی شعرهای ناتکمیل و پیش شعر در نظر گرفته می‌شده است و گاهی هم به عنوان شعرهایی که جهان‌بینی در آن طبیعت‌گرایی و عینیت‌گرایی است و نه مسایل متافیزیکی و انتزاعی و….
طبیعت‌گرایی و عینیت‌گرایی خانم نکهت در این گونه شعرهایش که به عنوان طرح معرفی می‌کند، بینش و جهان‌بینی هایکویی است. همان‌طوری که قبلاً اشاره کردم این‌گونه شعرها در بستر ادبیات فارسی در زمانی که تعدادی از شاعران به آن می‌پرداخته‌اند به چنین ویژگی‌ها در شعرشان توجه داشته‌اند و از همان جهان‌بینی هایکو و تأثیر آن بر این نوع شعرها بهره می‌بردند. طرح خواندن این‌گونه شعر بنا به تصویرگرایی و فضای عینی و قانع‌کننده‌ی آن مبتنی است بر کشف و یا لحظه‌ای را که در حال گذر است یا اتفاق می‌افتد، بیان می‌کند.
در نمونه‌های پایین خانم نکهت به‌طور گسترده از مفاهیم عینی و نشانه‌های عینی و طبیعت‌گرایی بهره می‌برد و شعرها را به تصویر خاص می‌کشد:

بهانه می‌آورد باغ
بهار را
تا مرا به میزبانی زیبایی بخواند.
اگرچه فضای شعر به جهان‌بینی مشخص هایکو نزدیک نشده‌است؛ اما نوع تصویر زبانی که در شعر نهفته و نوع پیشکش آن متأثر از فضای هایکو است و ژانر تقلیدی از آن. در نمونه بعدی شاعر به تصویرسازی‌ای می‌پردازد که قدرت بالا دارد و این طرح به‌طور مشخص یادآور زیباشناسی و جهان‌بینی هایکوها است.

ماه دست بُرد
عکس ستاره را برداشت
آسمان دیوار شد.

مخاطب با فرم دو ایماژی در سه سطر روبه‌رو می‌شود و کاملاً این صحنه‌ی تجربی را به تماشا می‌نشیند که شاعر برجسته ساخته‌است.

نفس برگ‌ها زرد شده‌است
درخت خالی‌ست.

شاعر دوباره به خلق یک طرح می‌پردازد که حس دیداری دارد و فرم یک ایماژی . فرم یک ایماژی و دو ایماژی در فرم درونی هایکوها نقش اساسی را دارد که بین هایکوسرایان به عنوان یک اصل اجتناب‌ناپذیر به آن‌ها توجه می‌شود. در طرح‌های خانم نکهت مخاطب دقیقاً به همین فرم‌های یک ایماژی و دو ایماژی در فرم درونی طرح‌ها مواجه می‌شود که طرح‌های یک ایماژی و دو ایماژی اند.

تجربه‌های شاعر در عینیت‌گرایی و طبیعت‌گرایی و فضای ایماژیستی طرح‌ها نمایان‌گر توانایی شاعر و علاقه‌مندی‌اش به چنین جهان‌بینی بوده‌است که به تجربه‌های موفقی نیز دست می‌زند و به یادگار می‌گذارد؛ اما در طرح‌هایی که در سال‌های اخیر از او می‌ماند شاعر گاهی از نمادهای عینی و مفاهیم آن تا اندازه‌ای فاصله می‌گیرد و نوعی فضای انتزاعی به روایت‌ها می‌بخشد و حتی در برگه‌ی فیس‌بوک خودش آن‌ها را زیر عنوان چند طرح کوتاه به نشر می‌رساند.

این رویکرد و بینش شاعر در جهان‌بینی طرح‌ها نمایانگر آن است که باور خانم نکهت به فرمی با نام طرح نهادینه نبوده‌است و یا هم تفاهمی برای قبول این اسم نداشته‌است؛ بلکه بیش‌تر منظورش از این گونه شعرها همان شعرهای کوتاه سه یا چهارسطری است که در هماهنگی با جهان‌بینی هایکو و عینیت‌گرایی و ساختار بیرونی آن در ادبیات فارسی مطرح می‌شود.

۱
باد، موافق می‌وزید اگر
گیسوانت با شعر
نامحرم نمی‌ماند.
۲
تند می‌وزید چشمت
در سراشیب حادثه
وقتی از خیال گیسویم پر بود.

۳
نیمه‌ راه
نیم نگاه
من، نیم تو
تو خویش
آه!
۴
بردار
این سلسله‌های به هم بسته را
بسته را. (حمیرا نکهت دستگیرزاده؛ برگه‌ی فیس‌بوک: 7/ 5/ 2016)

در نمونه‌های بالا به جز باد، گیسو و راه که حضور عینی و حسی دارند کلمه‌های دیگر در مدار فضای انتزاعی و خیال‌انگیز اتفاق دارند و سطرها را به هم پیوند می‌دهند و به ساختار معنایی و تصویری می‌کشند.
آن‌چه که با طرح‌های گذشته خانم نکهت و جهان‌بینی‌اش متفاوت است. چنان‌که قبلاً اشاره کردم در طرح‌های قبلی شاعر جهان‌بینی هایکویی و طبیعت‌گرا دارد؛ اما نمونه‌های فراوانی نیز دارد که به‌طور خاص آن جهان‌بینی و عینیت‌گرایی مطلق را کنار می‌زند و عینیت‌ها و طبیعت‌گرایی شاعر با صور خیال هم‌نفس می‌شود و گاهی به مضمون‌سازی انتزاعی عاشقانه و اجتماعی نیز می‌پردازد.
نمونه‌های ذکریافته همه به‌طور مطلق از آن فضای ایماژیستی عینیت‌گرا و طبیعت‌گرا بیرون می‌زند و بیش‌تر تکیه بر تصویرسازی انتزاعی می‌کند و نه برجسته‌سازی لحظه‌ها و حادثه‌ها یا کشف‌های عینی ….

خانم نکهت عاشق شعر و ادبیات بود و هرگز از هیچ حرکت و نوآوری تازه‌ای بی‌خبر نبود. پشت‌کار او در شعر و درکل در ادبیات باعث می‌شد تا از بیش‌ترین جریان‌ها و زیباشناسی‌های هنری بی‌خبر نماند و روی همین علت تا پایان زندگی به بیش‌ترین مسایل روز ادبیات اشراف داشت. یکی از جریان‌هایی که خانم نکهت از آن بی‌خبر نیست، بحث شعر و سادگی زبان در شعر است و فرم آن به ویژه در شعر کوتاه سپید امروزی که مبتنی بر تکنیک داستانک‌گوی مینی‌مال است، ایماژیسم و سوژه‌محوری.

از دهه‌ی هشتاد و نود خورشیدی به این‌سو ما با جریانی به‌نام ساده‌سرایی یا اگر بهتر بگویم سادگی در زبان شعر روبه‌رو هستیم که شاعران این سبک در تلاش اند تا شعرشان سادگی در زبان را اختیار کند و به اندیشه‌ورزی و تصویرسازی در شعر بپردازند و بیش‌تر با تکیه بر تکنیک داستانک‌گویی مینی‌مال، سوژه‌محوری و ایماژیسم که عبارت‌ها به عنوان واحدها، حس دیداری/معنایی پیدا کند. خانم نکهت نیز از این جریان و زیباشناسی آن بی‌خبر نمی‌ماند و در این سبک و سیاق در زبان شعر به تجربه‌هایی دست می‌زند و رگه‌هایی از این تجربه‌ها در شعرش دیده می‌شود. در مجموعه‌ی‌ «الفبای سلطه» که یکی از مجموعه‌های اخیرش است به این تجربه‌ها دست می‌زند و زبانش تا اندازه‌ای در شعرهای کوتاهش تکیه بر روی‌کرد زبان ساده در شعر می‌کند و به خلق روایت‌ها می‌پردازد.
او مبتنی بر این اصل و این تکنیک به خلق شعرش می‌پردازد که پیرنگ دارد؛ آغاز، میانه و پایان و مخاطب را با زبان ساده در شعرش نقش می‌دهد و آن اندیشه‌ا‌ی که شعر بر آن استوار است مخاطب حس می‌کند و دیداری می‌شود.

۱
گاهی آن‌قدر
سینه‌ات سنگین می‌شود
که حتی
برای آهی که برآری
جا نداری.
۲
چگونه از دست رفته‌ای
که دستانم هنوز
از نرفتن‌هایت پرند (دیوان اشعار نکهت دستگیرزاده).

حتی در شعرهای بلندش نیز از این رویکردها استفاده می‌کند و زبان شعرش را می‌توان در شعرهای بلندش نیز گاهی متفاوت یافت که بر اصل صمیمت و سادگی استوار است و زبان زنده‌ی روزمره‌ی مردم. شعر بلند او «خون هالندی» یکی از همین شعرها است:

آه هالندی
زن یا مرد…
یا همجنس‌گرای با اعتماد به‌نفس!
رگم را از خون پر کردی
دلم را از اندوه خالی کن‌‌
آه مباد خون جهان سومی‌ها را
با ویروس ترس و مرگ و مهاجرت
به من داده باشی!
این تکه‌‌ای از شعر بلند او «خون هالندی» است که هدف ما را می‌تواند بهتر روشن سازد. خانم نکهت با تکیه بر زبان زنده و صمیمی به خلق شعر بلندی می‌پردازد که مبتنی بر سوژه است و عاری از پیچید‌گی‌ها، نمادها و سمبولیسم. آغاز، میانه و پایان از خاصیت‌های شعرهای می‌باشد که مبتنی بر سوژه‌ها و روایت‌ها اند. چنین شعرهایی پیچیده نیست، سوژه‌ و روایت در آن‌هاخطی است و زبان زنده و صمیمی و ساده. وقتی زبان شاعر را در این نمونه‌ها با بعضی از شعرهای کوتاه قبلی‌اش به مقایسه می‌گیریم این تفاوت و برجستگی «سادگی زبان» به خوبی نمایان است.

آیینه باز شد
تصویر ناتمامی من پا برون نهاد
یک آستانه قامت تنهایی و سکوت
روی صدای خانگی بی‌تفاوتی
بر قاب در دوید
آیینه بازتاب تهی بودن من است
آیینه خالی است
آیینه بی‌کسی است
من سال‌هاست روی بر‌آیینه کرده‌ام
بی‌شمع، بی‌چراغ
تصویر نیست در دل آیینه‌ها
به شب! (حمیرا نکهت؛ مجموعه‌ی از پوست تا پوستر)

این شعر از جمله‌ شعرهایی است که زبان شاعر به آن نظام فکری و الگوهای سنتی و نمادهای آن وفادار می‌ماند و شاید آن منطقی که بر آن نظام حاکم است به او اجازه نمی‌دهد تا کاملاً زبان در شعرش را عوض کند و کاملاً متفاوت.
چیزی که بیش‌تر شاعران امروزی به ویژه شاعران جوان در شعر سپید اختیار کرده‌اند و به‌نوعی سوژه‌محوری و ایماژیسم را در شعر برجسته و دیداری می‌سازند و زبان شعر را خیلی صمیمی و فارغ از پیچیدگی‌ها. وقتی شاعر در شعر هنوز از کلمه‌ی شب به عنوان یک سمبل بهره می‌برد و یا از واژه‌های کهن مثل شمع، دیو، برون/نهاد و… تجلی آن نظام را در ذهن و شعرش نشان می‌دهد و وفاداری او را به آن سنت. شاعری‌که زبان شعرش همیشه موزون بوده‌است و مقفا به سادگی نمی‌تواند آن منطق استوار بر ذهنش او را اجازه دهد که سادگی زبان در شعر و صمیمت را اختیار کند. مگر این‌که آگاهانه به چنین مسایلی رو کند و تلاش ورزد. روی این علت خانم نکهت را می‌توان شاعری دانست که با پشت‌کار و موفقیتی‌که داشت از هیچ تجربه‌ی تازه‌ی دست بردار نبود و هم‌چنان تلاش می‌کرد مطالعه کند و از همه جریان‌های هنری و ادبی باخبر باشد.
خانم نکهت دستگیرزاده شاعری بود که شعرش در کشورهای فارسی زبان از جایگاه و شناخت والایی برخوردار است. شاعری که به قالب‌ها و فرم‌های مختلف شعر فارسی عشق می‌ورزید و آن را تجربه ‌می‌کرد. شعرهای کوتاه او در فرم‌‌های «ژانر» متفاوت به عنوان بهترین شعرهای کوتاه امروزی مطرح اند که می‌توان آن‌ها را به عنوان رهنمود و بوطیقای شعر کوتاه در فرم نیمایی، سپید و ژانر‌های عینیت‌گرا و طبیعت‌گرا در نظر گرفت تا دوست‌داران شعرکوتاه از آن استفاده کنند. بدون شک با درگذشت او ادبیات فارسی یکی از مهم‌ترین شاعران خود را از دست داد؛ اما آثار این شاعر سترگ، بزرگ‌ترین هدیه به زبان فارسی و فارسی‌زبانان است.

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2766


مطالب مشابه
پاژن

پاژن

11 حمل 1404
خون صبح

خون صبح

5 حمل 1404