نگارنده: غلام حیدر یگانه
دختر و پسر سوداگر، دو گانگی بودند و خيلی به يكديگر شباهت داشتند. سوداگر، پسر و دخترش را بسيار دوست داشت و وقتی که از شهر، بازگشت، برای دخترش، یک شال ابریشمی آ...
نوشته و نقاشی: سمیه غلامی
در یک عصر گرم تابستان، سارا به خانه دوستش راحیل رفته بود. راحیل کتاب جدیدی بهنام دختر خرگوشی میخواند. سارا از عکس روی جلد این کتاب بسیار خوشش آمده بود و از ...
نویشته و نقاشی: پرستو عرفان
خارپشتی در خانهای زندگی میکرد که در همسایگی آن باغچهای قرار داشت که درخت سیب زیبایی داشت. خارپشت به سیبهای آن درخت علاقهی زیادی داشت و هر روز صبح، یک سیب از سی...