مانیفست هایکو در دوچرخه‌ی بال‌دار

10 دلو 1403
8 دقیقه
مانیفست هایکو در دوچرخه‌ی بال‌دار

نویسنده: خوشبین هروی، شاعر و نویسنده

ترجمه‌ی آثار هنری از زبان مبدأ به زبان مقصد به‌ویژه شعر به فرم‌ها و قالب‌‌های مختلف از چند جهت برای مترجم چالش برانگیز است. در ترجمه‌ی شعر، انتقال خیال، تخیل، صنعت‌های وزنی، ساختاری، فرمی و… کار مترجم را چالش‌ برانگیز می‌سازد. روی این علت تنها مترجم هنرمند و آشنا با هنر شعر و زیباشناسی فرم‌ها و قالب‌های شعر و آگاهی از ادبیات بومی و جهانی معاصر در یک زبان می‌تواند از پس این مسؤولیت موفق بیرون آید و به فن ترجمه وفادار بماند.
ترجمه‌ی شعر به‌گونه‌ی تخصصی بحث حرفه‌ای است که مترجم تنها نیازمند تسلط بر یک زبان خاص نیست؛ بلکه نیازمند ذائقه‌ی هنری نیز است و در بعضی قالب‌هایی که زیباشناسی جهانی و تثبیت شده دارند نیازمند شناخت ژرف و دقیق از زیباشناسی آن.
شعر از یک زبان به زبان دیگر گاهی به صورت کلمه به کلمه ترجمه می‌شود و گاهی بعضی از شعرها که به صورت دقیق آن ترجمه پذیر نیستند از یک زبان به زبان دیگر بازسازی می‌شوند و تنها خیال یا اندیشه‌ی آن شعر به زبان مقصد انتقال داده‌ می‌شود با ساختار نو و زبان نو.
روی این علت امانت‌داری یکی از مسایل بسیار مهم در روند ترجمه‌ی شعر است و مترجم در این مورد باید وفادار و مسؤولیت‌پذیر باشد. از جانب دیگر قالب و فرم شعر نیز برای مترجم در روند ترجمه چالش برانگیز است. شعرهایی که بیش‌تر فضای انتزاعی دارند این چالش را چندبرابر می‌سازند و شعرهایی که فضای عینی دارند تا اندازه‌ای دست مترجم را آزادتر دارد. یکی ژانرهایی که بیش‌تر مبتنی بر عینیت‌ها است ژانر هایکو می‌باشد. ژانری که جهانی است و در همه زبان‌ها فرم و ساختار آن رعایت می‌شود؛ اما هایکو با وجودی‌که مبتنی بر عینیت‌ها است و ساده به‌نظر می‌رسد، ترجمه‌اش دشوار است؛ بنا بر اصول و فضای تنگ و کوتاهی‌که دارد. در ترجمه‌ی هایکو، مترجم نیازمند آگاهی از اصول، زیباشناسی و تاریخ هایکو است و اشراف لازم برآن.
دوچرخه‌ی بال‌دار، مجموعه‌ی هایکوی سوئدی است که توسط دو شاعر و مترجم نام‌دار معاصر مانا آقایی و لیلا فرجامی از زبان سوئدی به‌زبان فارسی برگردان شده‌است. خانم آقایی و خانم فرجامی دو نام آشنا در ادبیات فارسی، اروپایی و غربی‌اند که همواره در زمینه‌ی ترجمه و کار هنری فعالیت داشته‌اند و به‌عبارت دیگر دو شاعر مهم و برازنده‌ی امروز می‌باشند.
در مجموعه‌ی «دوچرخه‌ی بال‌دار»مخاطب با دو نوع جهانی‌بینی در هایکوها روبه‌رو است.جهانی‌بینی سنتی و جهان‌بینی مدرن. هایکوی سنتی و هایکوی مدرن از لحاظ جهانی‌بینی تا اندازه‌ی زیادی با هم متفاوت است و در عین‌حال مشترکاتی نیز دارند که باید رعایت شود. بحث فرم بیرونی و فرم درونی در هردو نوع هایکو یکی از مسایل بنیادی و مهمی است که هایکوسرایان سنتی و مدرن بر سر آن توافق نظر دارند و اگر به‌این دو فرم توجه نشود آن اثری که شکل می‌گیرد یک هایکو نخواهد بود و از جانب دیگر زمانی‌که هایکو از یک زبان به زبان دیگر ترجمه می‌شود اگر مترجم آگاهی لازم و شناخت کافی از هایکوی سنتی و مدرن و جهانی‌بینی این دو نوع فرم نداشته‌ باشد ترجمه‌ی هایکو ترجمه‌ی موفق نخواهد بود و هرگز یک هایکو نیز نخواهد شد.
خانم آقایی و خانم فرجامی در مجموعه‌ی «دوچرخه‌ی بال‌دار»هایکوهایی را برای ترجمه برگزیده‌اند که جهان‌بینی سنتی و مدرن دارند و در عین‌حال ظرافت و اصول مهمی را در ترجمه متوجه‌اند که اشراف ژرف آن‌ها را نسبت به هایکوی سنتی و مدرن و فرم هایکو و اصول آن به نمایش می‌گذارد.
مرزی از یاد رفته.
به هر سوی آن
قلعه‌ای ویران.
(فلورنس ویلن؛ دوچرخه‌ی بال‌دار، صفحه1۶).

این هایکو روایت و تصویری از یک تاریخ است. تاریخی که یا جدال بر سر مرز بوده و یا بین دو کشور و بعد از آن تنها چیزی که به‌جا مانده ویرانی دو طرف مرز است. مرزی که انسان روی طبیعت کشیده و دست به ویرانگری زد‌ه‌است.
در هایکوهای مدرن انسان فراتر از طبیعت می‌رود و هایکو تصرف انسان بر طبیعت و پدیده‌ها را به‌نمایش می‌گذارد و تأثيرطبیعت بر انسان و پدیده‌ها را. این‌گونه هایکو را می‌توان نوع نگاه مدرن به طبیعت و انسان و کنش و واکنش‌های او نسبت به زندگی و جهان دانست.
تیزهوشی مترجم‌ها‌ در این هایکو؛ استعاره در شعر بخش جدا ناپذیر و مهمی است که به‌شعر قدرت می‌بخشد و تاثیرگذاری آن ‌را چند برابر می‌سازد. استعاره در انواع شعر به‌صورت گسترده به‌کار می‌رود و جزء ذات شعر می‌باشد؛ اما کاربرد استعاره در هایکو درمقایسه با دیگر شعرها متفاوت است.
در هایکو کاربرد استعاره کلّیت متن را دربر می‌گیرد. استعاره در هایکو چیزی شبیه «استعاره‌ی مفهومی» است.
در هایکوی بالا مترجم باتیزهوشی متوجه کاربرد این نوع استعاره در متن هایکو است و دقیقاً همان فضا و مقصدی را که در اصل هایکو مورد نظر بوده بازتاب می‌دهد و به زبان فارسی آن‌را بازآفرینی می‌کند. در این هایکو جنگ و خشونت و برآیند آن به‌تصویر کشیده شده‌، با استفاده از نوعی استعاره‌ای که در تمامیت متن سایه دارد. توجه مترجم‌ها به چنین مسایلی که در هایکو مهم و حیاتی است در نخستین برگ‌های مجموعه‌ی «دوچرخه‌ی بال‌دار» مخاطب آگاه را به این باور می‌رساند که آن‌ها در ترجمه‌ی هایکوها دقت ژرف و اشراف کامل ازآنتولوژی هایکو دارند و متوجه آن می‌باشند.

طوفانی بر کننده
آشکار می‌کند از نو
سنگ بزرگ دره را.
(پاولویگلیوس؛ دو چرخه‌ی بال‌دار، صحفه ۱۹).

برعکس هایکوی قبل این هایکو نوع نگاه سنتی هایکو را به نمایش می‌گذارد. سنگ بزرگ دره‌ای که از برف پوشیده شده و هیاهوی توفان برف‌ها را از آن دور می‌کند.
در این هایکو ویژگی‌هایی مثل فصل واژه و بی‌آلایشی زبان در نظر گرفته شده‌است و لحظه‌‌ای از کنش و واکنش طبیعت به نمایش گذاشته شده ‌که وفادار به هایکوهای سنتی است و نوع نگاه هایکو به طبیعت.

آهسته بالا می‌رود
خزه‌ی سبز
از دیوارهای زندان.
(لارشگرانستروم؛ دوچرخه‌یبال‌دارد، صحفه ۲۲).

عناصر زنده، طبیعت‌گرایی، کنش و جنبش طبیعت روح و جهان یک هایکو است که شاعر آن‌را تجربه می‌کند و به آن ساختار و جان می‌بخشد. در هایکوی بالا شاعر این تجربه‌ی خود را ازجنبش طبیعت نشان می‌دهد و لحظ‌ای را به‌نمایش می‌گذارد که می‌بیند. چالشی که مترجم برای ترجمه یک هایکو با آن روبه‌رو است تنها بازآفرینی آن هایکو به یک زبان دیگر نیست بلکه رعایت زیباشناسی و فرم‌ هایکو است که در همه زبان‌ها به آن توجه می‌شود و تلاش می‌شود که مترجم به آن وفاداربماند.

دیر رسیده‌ایم.
تپه‌های بنفش،
پوشیده باشقایق سفید.
(پاولویگلیوس؛دوچرخه‌یبال‌داری، صفحه ۴۴).

در هایکوهایی که نگاه به طبیعت‌گرایی معطوف است نوعی از ارتباط بین انسان و طبیعت برقرار می‌شود و انسان گاهی موضوعی را به عنوان پلیبین خود و دنیای بیرون برقرار می‌کند. در هایکو بالا همین ویژگی به‌صورت دقیق آن به نمایش گذاشته شده و مترجم بر این امر آگاه و بیدار است.

باران بهار.
چترها،
در شکوفه‌ای کامل.
(هلگاهرله؛دوچرخه‌یبال‌داری، صفحه ۷۲).

هایکوسنتی و هایکو مدرن از لحاظ نوع نگاه به‌طبیعت، زندگی و انسان با هم تفاوت‌هایی دارند. در هایکوی سنتی ویژگی‌هایی مثل ۱۷ هجا، فصل‌واژه، بی‌آلایشی زبان و… مورد توجه است که شاعر بدون هیچ دخل و تصرفی به آن می‌پردازد.
باران بهار/ فصل‌واژه است و دیگر سطرها در اختیار آن رویداد. نوع تصویر در این هایکو، تصویرسنتی هایکو است و جهان‌بینی آن. تصویرسازی عینیت‌ها یا حالت‌های عینی در هایکو چیزی است که هایکو بر آن استوار و پایه‌دارمی‌باشد و شاعر آن‌چه را که می‌بیند همان را بازتاب می‌دهد.

به طوفانی ناگاه
سیب‌های کال
بر چمن‌زارها.
(تیالینستروم؛دوچرخه‌یبال‌داری، صفحه ۴۵).

در این نمونه نیز تصویری از یک توفان ناگاه و ریزش سیب‌ها بر چمن‌زار شکل گرفته‌است. نکته‌ای که در بحث تصویر در هایکو بسیار مهم است این می‌باشد که تصویر و کاربرد آن در هایکو و بحث تصویرگرایی که «ایماژیست‌ها» مطرح می‌کنند متفاوت است. در هایکو تصویر آن‌چه است که هایکوسرا آن‌ را می‌بیند و به‌همان شکل نشان می‌دهد یا به نمایش می‌گذارد تا دیده شود. شهود در هایکو حاصل همین نکته است که در کلّیت متن مخاطب را به مراحل مهم‌تر و تکان‌دهنده‌تر می‌رساند.
نمونه‌‌های بالا بازتاب هایکوهایی‌اند که فضا و جهان‌بینی سنتی هایکو در آن‌ها اعتبار یافته است و «فردیت» انسان در آن‌ها پررنگ نیست؛ بلکه ناظر لحظه‌ها است و این نکته‌ی خیلی مهمی است که در هایکو‌های سنتی مطرح است.

دوربین ثبت سرعت.
خیره به صفحه‌اش
پرنده‌ی شکاری.
(لارشوری او؛ دوچرخه‌ی بال‌دار، صفحه ۲۴).

در هایکوهای مدرن شاعر بیش‌تر به‌دنبال شکار لحظه‌ها از جهان فیزیکال است و مسایل «امانیستی» امروزی که در امتزاج با سایر عینیت‌ها اتفاق می‌افتد.
به‌عبارت دیگر هایکوی مدرن حاصل و برآیند حواس پنجگانه است که با هم‌نشینی با تجربه‌های عینی و نگاه به طبیعت‌گرایی و لحظه‌های حال زندگی انسان و انسان شکل می‌گیرد و «فردیت» انسان در آن حضور پررنگ دارد.
مترجم بدون شناخت و تفکیک هایکوی سنتی و هایکوی مدرن و تفاوت‌های این دو، هرگز نمی‌تواند آن نگاه و تجربه‌ی شاعر را به زمان مقصد با همان قوت و تأثیرگذاری انتقال دهد.
دوربین ثبت سرعت/ پرنده‌ی شکاری… امتزاج طبیعت و دنیای تکنالوژی، نوع نگاه در هایکو و تصویری که خلق شده است حاصل و برآیند آن‌چه است که دیده شده‌است. در این هایکو حس انسانی به‌صورت آشکار آن روایت نشده‌است و آنچه که دیده شده دوباره نشان داده شده‌است از امتزاج طبیعت و تکنالوژی و همین نکته فضای هایکو را متفاوت ساخته‌است و در لایه‌های استعاره‌ای‌اش مخاطب را درگیر تصویر‌ش می‌سازد. در نمونه‌ی بعدی این تصویر و حس، بیش‌تر محسوس و پیداست.

آن‌سوی معبد
لب آبشار،
مرسدس راهب اعظم.
(لارشوریاو؛دوچرخه‌یبال‌داری، صفحه ۲۹).

ورود اشیاء و تکنالوژی مدرن و امتزاج آن به موضوع‌های مختلف فضا و اعتبار هایکو را مدرن می‌سازد و تلاش دارد حس انسان را در تمامیت متن شریک سازد و هوش و شهود مخاطب را برانگیزد.
چنین ظریف‌کاری‌ها مخاطب را ترغیب می‌کند تا بیش‌تر درگیر هایکوها شود و بدون شک که زبان شسته و رفته مترجم‌ها در بازآفرینی هایکو نقش مهم و مقبول دارد.
در هایکوهای سنتی جا برای خشنونت و جنگ و ویرانی نیست. انسان باطبیعت است و جزئی از آن، و تلاش دارد لحظه‌هایی که در حال گذر اند به همان‌گونه به نمایش بگذارد و «فردیت» انسان را به‌عنوان ناظر در نظر بگیرد. تا چشم و فکر مخاطب را بیدار داشته باشد؛ اما در هایکوهای مدرن جا برای انسان و نقش پررنگ «فردیت» انسان در هایکو وجود دارد و هایکوها سرشار از حس انسانی است بادنیای بیرونش که حاصل آن چنین هایکوی تکان‌دهنده‌ای می‌شود.

اخبار انفجار.
دست فرزند یکساله‌مان
بر پیشانی مجروحین.
(پاولویگلیوس؛دوچرخه‌یبال‌داری، صفحه ۴۹).
حالات انسانی در این هایکو و ارتباط آن با دنیای بیرونی آتش‌فشانی است از حس و عاطفه. این هایکو چنان مدرن است که می توان آن ‌را مانیفستی از هایکوی مدرن و نگاه هایکوی مدرن به‌جهان امروز دانست. آن‌چه که مجموعه‌ی «دوچرخه‌ی بال‌دار» را نهایت مقبولیت بخشیده است، انتخاب هایکوهای متفاوت است و جهان‌بینی متفاوت هایکوسرایان سوئدی و بدون شک که ترجمه‌ی بسیار زیبا و تخصصی مترجم‌ها از فرم و جهان‌بینی هایکو به زبان فارسی نقش مهمی در زیبایی هایکوها و ترجمه‌ی دقیق آن‌ها داشته‌است.
بحث فرم در هایکو بسیار مهم و تخصصی است . در هایکوهای سنتی و مدرن دو نوع فرم وجود دارد . فرم بیرونی و فرم درونی. هایکوسرایان سنتی و مدرن روی فرم بیرونی هایکو اختلافاتی دارند که بیش‌تر بر می‌گردد به کوتاهی و بلندی سطرها؛ اما بحث فرم درونی هایکو که مهم‌ترین خصلت هایکو است پابرجاست و روی آن توافق نظر وجود دارد. هایکوهای «یک ایماژی» و هایکوهای«دو ایماژی». اگر هایکو از لحاظ فرم درونی دارای یکت صویر باشــد، گاهی هر سه سطر در هایکو به یک عبارت تبدیل می‌شوند.

برمی گردم
به کودکی:
رؤیای دوچرخه‌ی بال‌دار.
(یورگنیوهانسون؛دوچرخه‌ی بال‌داری، صفحه ۵۸).
این هایکو را می‌توان از نوع فرم یک ایماژی «روایت» شناخت که دارای یک بخش است. هایکو به‌صورت یک روایت شکل گرفته‌است که در آن حس انسانی بازتاب یافته‌است و نوع شهودی که مخاطب را به چالش می‌کشد.
و این هایکوی بعدی را می‌توان حاصل «روایت و تطبیق» فرم دو ایماژی گفت که دارای دو بخش است.

نقطه‌ای بال‌دار
به سوی صفحه‌ی خورشید:
مرغابی وحشی.
(سوناناندر؛دوچرخه‌یبال‌داری، صفحه ۸۸).
در این هایکو مخاطب با دو بخش روبه‌رو است «روایت و تطبیق» که باعلامت‌گذاری و نقطه‌گذاری از هم جدا شده‌اند تا آن وقفه ‌یا سکوتی که بین بخش «روایت و تطبیق» در اصول و فرم هایکوی «دو ایماژی» در نظر است ایجاد شود و حس کنجکاوی و شهود مخاطب را برانگیزد.
هایکوهایی که فرم دو ایماژی دارند بین بخش «روایت» و بخش «تطبیق» یک نوع وقفه‌ یا سکوت ضروری و حتمی است که ایجاد گردد. این وقفه یاسکوت یا در اخیر سطر اول واقع می‌شود و یا در اخیر سطر دوم یا وسط آن و همین سکوت باعث فرصت شهود در مخاطب و مشارکت فعال او می‌شود که در نهایت قوه‌ی تخیل مخاطب دو بخش جداگانه را با هم در ارتباط می‌سازد.

نمایش‌گاه نقاشی.
زیباترین چشم‌انداز
بیرون پنجره.
(فلورنس ویلن؛ دوچرخه‌یبال‌دار، صفحه ۲۱).
نمایش‌گاه نقاشی/ بخش «روایت» است و زیباترین چشم‌انداز/بیرون پنجره/. بخش «تطبیق» این هایکو حاصل دو تصویر است که همان وقفه یا سکوتی که مطرح کردیم در آن وجود دارد و نویسنده/مترجم بانقطه‌گذاری این وقفه را نمایان و علامت‌گذاری کرده‌است. قدرت تأثیرگذاری هایکوهای «دو ایماژی» نسبت به هایکوهای «یک ایماژی» به مراتب قوی‌تر و تکان‌دهنده‌تر است. شاعر باچالشی که بااستفاده از تکنیک وقفه یا سکوت ایجاد می‌کند باعث تحریک قوه‌ی تخیل مخاطب می‌شود. بخش «روایت» خودش از لحاظ معنایی/تصویری خاصیتی دارد که به وقفه یا سکوت می‌انجامد و فرصت مشارکت فعال را به مخاطب را می‌دهد تا به دنبال معنا یا تصویر غایب در هایکو باشد.
از نظر من علامت‌گذاری یا نقطه‌گذاری در اخیر بخش «روایت» هایکو یک نوع پیش‌فرض‌دادن به مخاطب است که ضروری نمی‌باشد؛ بلکه همان وقفه یاسکوتی که از لحاظ معنایی و تصویری ایجاد می‌گردد خود، خاصیت سکوت یا وقفه را در هایکوهای «دوایماژی» دارد که بین تصویر نخست و تصویر دوم «روایت و تطبیق» ایجاد می‌گردد.
علامت‌گذاری و نقطه‌گذاری ممکن است در بعضی از زبان‌های دیگر در هایکو یک اصل یا تأکید باشد؛ اما در زبان فارسی از نظر من باید از این علامت‌گذاری‌ها و نقطه‌گذاری‌ها دوری کرد؛ زیرا زبان فارسی و دایر‌ه واژه‌گانی و ظرفیت آن این قدرت و امتیاز را به هایکوسرا می‌دهد تا از راه‌ صنعت‌های زبانی و معنایی به نقش آن «سکوت/وقفه» در هایکو بپردازد و برای شعور هنری مخاطب فرهیخته احترام قایل باشد.
ترجمه‌ی هایکو هنر و اشراف کامل از هایکو را می‌طلبد و همین اشراف باعث می‌شود که مجموعه‌ی «دوچرخه‌ی بال‌دار» شکل گیرد. تنها موردی که غیرضروری در این مجموعه به‌نظر می‌رسد کاربرد نقطه‌ها و علامتگذاری‌های غیرضروری می‌باشد.
در هایکو فضا را برای مشارکت فعال مخاطب باید در نظر داشته باشیم تا مخاطب بیش‌تر درگیر هایکو باشد و قوه‌ی تخیل و شهودش بیش‌تر ترغیب شود. در همه هایکوهای این مجموعه نقطه‌گذاری و علامت‌گذاری‌های فروان دیده می‌شود که بیش‌تر برای جداسازی دو تصویر در نظر گرفته شده‌است تا بخش «روایت و تطبیق» در هایکو‌ها روشن باشد؛ اما این نوعی پیش فرض‌دادن به مخاطب است که غیرضروری می‌باشد؛ اما صرف نظر از این مورد، مجموعه‌ی «دوچرخه‌ی بال‌دار» یکی از بهترین ترجمه‌های هایکو در چندین سال گذشته‌است که به‌گونه‌ی بسیارتخصصی و زیبا از زبان ‌سوئدی به زبان فارسی ترجمه شده‌است و جا دارد از دو مترجم و شاعر برازنده خانم مانا آقایی و خانم لیلا فرجامی بابت این برگردان این کتاب ارزشمند به زبان پارسی، که نمایندگی از مانفیست هایکو و هایکوسرایی دارد، قدردانی کرد. با انتخاب یک هایکوی تکان‌دهنده از مجموعه‌ی «دوچرخه‌ی بال‌دار»این جستار را به پایان می‌رسانم.

کنسرت پرندگان.
صدایی نامنتظر:
اره‌ی برقی.
(میکا‌یلفنلین؛دوچرخه‌یبال‌داری، صفحه ۸۳).

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2669


مطالب مشابه