نگارنده: شادی آیدن – استاد دیپارتمان زبان و ادبیات ترکی دانشگاه بینالمللی ترکمن-ترک
برگردان: ذبیحالله ساعی، پژوهشگر و استاد دانشگاه
چکیده: سلطانهای عثمانی که تحصیلات مدرسهای خوبی داشتند، در پهلوی زبان عربی بهعنوان زبان علم، زبان پارسی بهمثابهی زبان ادبیات را نیز بهگونهی مکمل میآموختند. همراه با این، سلطانهای عثمانی که قابلیت شعرگویی داشتند با پارسیای که آموخته بودند در کاربرد این زبان تا اندازهای که با آن دیوان (کتاب شعری) بهمیان آورند، موفق بودهاند. سلطانهای عثمانی صاحب دیوان پارسی این:ها هستند: جیم سلطان [پسر سلطان محمد فاتح]، یاوُز سلطان سلیم [سلطان سلیم یکم]، شهزاده بایزید، سلطان مراد سوم و سلطان سلیمان قانونی.
کلیدواژهها: عثمانی، سلاطین، دیوان، پارسی، ادبیات.
مقدمه
پس از استقرار سلجوقیها و امارتهای وابسته به آنها در آناتولی [آسیای صغیر – ترکیهی امروز] زبان پارسی آهستهآهسته شروع به تبدیلشدن بهعنوان زبان رسمی این سرزمینها کرد. در شهرهای مهم، زبان گفتاری پارسی بود. در امیرنشینها به پارسی نوشته میشد، کتابها به عربی و بیشتر از آن به پارسی نگاشته میشد، شعر پارسی سروده میشد و در مدارس/مکتبخانهها درسها به پارسی ارایه میگردید(1).
در آناتولیِ سلجوقیها پس از نیمهی دوم سدهی دوازدهم و از دورهی عزالدین قلیچ ارسلان به اینسو، عربی بهمثابهی زبانِ ادبیات و پارسی بهمثابهی زبانِ شعر در کاخهای حکمروایان و دولتمردان، حاکمیت بیرقیب بهدست آورده بودند. با حمایت سلاطین و امیرها، کاخها و مدرسهها که علاوه بر شمار زیاد شاعرانِ ایران، محل تجمع مردان علم و اندیشه از کشورهای مختلف بودند، با زبان پارسی به صحنهی بزرگ فعالیتهای ادبی و علمی مبدل شده و نتیجهی طبیعی آنهم بهمیان آمدن شمار زیادی آثار ادبی و علمی به زبان پارسی بود. حکمروایان سلجوقی به زبان و ادبیات پارسی خیلی ارزش قایل بودند، چون خودشان این زبان را میفهمیدند و به آن واقف بودند. در این دوره، از زبان پارسی شمار زیادی از ترجمهها صورت گرفت که این برگردانها باعث معرفی این اثرها [اثرهای اصلی] گردیده و نیز پسانها باعث پدیدآیی آثاری همانند آنها هم در زبان ترکی و هم در زبان پارسی شد.
در رواج و دوام زبان و شعر پارسی و فرهنگ ایرانی در آناتولی و سایر سرزمینهای عثمانی، تأثیر اندیشهها و اثرهای مولانا [جلالالدین محمد بلخی-رومی] خیلی چشمگیر است. شعر مولانا، طریقت مولانا و درویشیهای مولانا سبب حیات زبان پارسی در این سرزمینها و گسترش آن در مناطق خارج از آناتولی گردید؛ چون مثنوی مولانا و غزلهای وی به پارسی سروده شده بود و زبان پارسی برای درویشان [مریدان] مولانا در جایگاه زبان مقدس قرار گرفته بود. در سدهی سیزدهم، زبان پارسی زبان ویژهی شاعران، وزرا، منشیها و دولتمردان بود. اما این زبان بهوسیلهی درویشان مولوی وارد طبقات و اقشار مردمی گردید. همانگونه که در کاخهای سلاطین شاهنامهخوانها وجود داشت، در مجالس درویشی مثنویخوانهایی که شعرهای مولانا را میخواندند؛ وجود داشتند.
همگام با به پایان رسیدن عمر سلطنت سلجوقیان آناتولی، در ایران هم پس از اولجایتو [سلطانمحمد خدابنده] حکومت ایلخانی رو به ضعف گذاشت و نفوذ و قدرت اداری این خاندان در آناتولی آهستهآهسته از میان رفت. از سوی دیگر، در آناتولی جمعیت/نفوس ترکمن صحرانشین سریعاً در حال افزایش بود. در هنگامهی هجوم تاتارها یک قسمت از اینها [ترکمنها] از خانهها و مناطق شان رانده شده و به آناتولی آمده بودند و همراه با مغولها، گروههای جدید هم به این مناطق آمدند. با سقوط سلجوقیها این خانوارها و قبایل در چهارسوی آناتولی حکومتهای محلی را ایجاد کردند. از میان اینها قبیلهی کایی در دورهی سلجوقیها در برابر بیزانس [امپراتوری روم] سه خاننشین را تشکیل میداد. پسانها با تصرف بورسا توسط اورهان بی/بای [اورخان] فرزند عثمان بی/بای در سال 1326 میلادی آمادگیها برای استقرار دولت عثمانی تکمیل گردید(2).
در عصر فترتِ پس از سلجوقیها تا ظهور عثمانیها، در هر کجایی که خان و حاکم تحصیلکردهای (آموزشدیدهای) وجود داشته، در آنجا زبان پارسی مورد علاقه بوده است. بهگونهی نمونه از این میان قاضی برهانالدین که میان سالهای 1381-1398 میلادی حدود 18 سال حاکم سیواس و متعلقات آن بود، زبان پارسی را حمایت می نمود.
در 1453 میلادی با فتح استانبول از سوی سلطانمحمد فاتح عصر طلایی امپراتوری عثمانی آغاز گردید. با انتقال پایتخت امپراتوری از ادرینه به استانبول این شهر رفتهرفته به بزرگترین مرکز فرهنگی آنعصر مبدل گردید.
کاخ فاتح جایی برای گردهمآیی شاعران و نویسندگان ایرانی بود. در ایندوره، شمار زیادی شاعران متوسط که از ایران به استانبول رفتهاند را میبینیم. انتظار شاعری (شعرگویی) از هرکسی که از ایران به آناتولی میرود و شعرگویی کسانی که در این زمینه مهارت ندارند و در ایران ادعای شاعری نداشتهاند، قابل فهم است. از جانب دیگر، شاعربودن و ایرانیبودن چونان باهم مرادف بوده است که برخی شاعران آناتولی خودشان را ایرانی نشان میدادند.
بایزید دوم که پس از فاتح به تاج و تخت میرسد با جامی مشهورترین شاعر آنزمان ایران [ایران بزرگ] مکاتبه نموده و به وی هدایای باارزش میفرستاده است. جامی، دفتر سوم مثنوی خود با نام «سلسلةالذهب» را به بایزید هدیه کرده و در اخیر از فرستادن دو هزار زر فلوری [طلای عثمانی] تشکر کرده است. روابط جامی با فاتح و بایزید دوم سبب شهرت وی در سرزمینهای عثمانی گردید؛ بهگونهای که اثر هیچ شاعر و نویسندهی ایرانی به اندازهی آثار وی برگردان (ترجمه) و نسخهبرداری نگردید.
در یاوُز سلطانسلیم [سلطانسلیم یکم] که پدرش را از تخت پایین آورده و بهجایش نشست، یک بُعدِ نیرومند شاعری (شعرگویی) دریافت میشود. در دورهی یاوُز به سبب ظلم شاه اسماعیل [شاه صفوی ایران] شمار زیادی شاعران و دانشوران ایرانی به آناتولی فرار کردند. شاعران و دانشوران سُنی در صورت عدم انصراف از باورهایشان یا کشته میشدند یا هم از ایران فرار میکردند؛ یک بخش از اینها به هندوستان، بخشی دیگر به فرارود (ماوراءالنهر) و قسمتی دیگر راه آناتولی را در پیش گرفتند. یاوُز که به ارباب علم و ادبِ آمده به آناتولی ارزش لازم را قایل بود، از تشویق شاعران پارسیسرا باز نمیایستاد. او خود شعر پارسی میسرود و در دیوان پارسی وی دو هزار بیت وجود دارد.
پس از یاوُز، سلطانسلیمان قانونی که اروپاییها وی را سلیمان محتشم می خواندند و یک شخص دوستدار ادبیات و حمایتکنندهی شاعران و نویسندگان بود، به تخت نشست. قانونی که شعر پارسی هم میسرود، در اشعارش تخلص «محبی» را به کار برده است و علاوه بر دیوان ترکی، دیوان پارسیای حاوی حدود هفتصد بیت دارد.
سلطانهای عثمانی که تحصیلات مدرسهای خوبی داشتند، در پهلوی زبان عربی بهعنوان زبان علم، زبان پارسی بهمثابهی زبان ادبیات را نیز بهگونهی مکمل میآموختند. همراه با این، سلطانهای عثمانی که قابلیت شعرگویی داشتند با پارسیای که آموخته بودند در کاربرد این زبان تا اندازهای که با آن دیوان (کتاب شعری) بهمیان آورند، موفق بودهاند. سلطانهای عثمانی صاحب دیوان پارسی اینها هستند؛ جیمسلطان [پسر سلطانمحمد فاتح]، یاوُز سلطانسلیم [سلطانسلیم یکم]، شهزاده بایزید، سلطانمراد سوم و سلطان سلیمان قانونی. اکنون بهصورت مختصر به خلص سوانح و آثار این سلاطین اشاره کرده و نسخههای دیوان پارسی آنها را معرفی میکنیم:
جیمسلطان (1459 – 1495 میلادی)
جیمسلطان در ادرینه تولد شده، آموزش ابتدایی خود را در سن پنج سالگی در کاخ آغاز کرده و در 1469 میلادی به خاننشین سانجاکِ کاستامونو فرستاده شده است. او فرزند فاتح [سلطانمحمد فاتح] و برادر بایزید دوم است. آنگاه که فاتح در 1473 میلادی و در زمان رفتن به نبرد «اُتلوکبیلی» جیم را در ادرینه گذاشت، در پی شایعات مبنی بر شکست ارتش عثمانی، جیم بههوای پادشاهشدن مبتلا گردید؛ پدرش به مجرد بازگشت با پیروزی از نبرد، تحریک کنندههای جیم را اعدام نمود. پس از یکسال و با مرگ پسر بزرگش [پسر بزرگ سلطانمحمد فاتح] مصطفی در کارامان [شهری در قسمت جنوبمرکزی ترکیهی کنونی] جیم به قونیه فرستاده شد و در آنجا به آموزش خود ادامه داد. در اینزمان بایزید دوم هم در آماسیا همانند جیم یک زندگی رنگرنگی (متلون) را به پیش میبرد. در اطراف جیم شاعرانی چون سعدی، حیدر، سخایی، لعلی، قندی و شهیدی گرد آمده بودند که یک بخش از آنها همراه با جیم فرار کرده بودند و به همین سبب هم به آنها لقب «شاعران جیم» داده شده است. در پهلوی این جیم از دانشمندان رومی و ایتالیایی که در اطرافش موجود بودند کسب نفع کرده و دانش خود را در زمینهی تاریخ و فلسفه افزایش داده است. جیم در ادبیات غرب هم با نام «زیزیمی» موضوع مورد بحث آثار مختلف قرار گرفته است(3).
آثار: دیوان ترکی(4) ، جمشید و خورشید(5) ، فال ریحانِ سلطانجیم(6) و دیوان پارسی.
از دیوان پارسی جیمسلطان دو نسخهی آن قابل دریافت است و عبدالرحمان ناجی توکمک در مورد این اثر یک تز دکترا را تهیه کرده است.
نسخهی نخست: نسخهی نخست این دیوان، نسخهای است که در کتابخانهی بورسا اورهان هراچجی (Bursa Orhan Haraçcı Kütüphanesi) با شمارهی 891.5 – 913/1 ثبت گردیده است. این نسخه در اندازهی (26 ×17.5) (18 ×10) سانتیمتر، 92 ورق و 15 سطر تنظیم و با خط تالیک/ایتالیک نوشته شده است. این نسخه دارای سرعنوان و جدول بوده، نفیس، پیراسته و مزین است.
شروع/آغاز:
رسید مژده نوروز شد عیان سبزه
ز روضههای جنان میدهد نشان سبزه
پایان/خاتمه:
مرا پریشانِ رسوای جهان کرد
آن عارضی گندمکَون و آن خالِ سیاه کرد
نسخهی دوم: این نسخه در کتابخانهی سلیمانیه کتابداری فاتح (Süleymaniye Kütüphanesi Fatih Kitaplığı) با شمارهی 3794/1 ثبت بوده، دارای جلد/پوش چرمی، پیراسته، مزین با نقش خورشید، آویزهدار، زنجیرکدار و نیز دارای گوشهبند و قطعهی تاشو بوده و دیوانی نوشته شده با خط تالیک/ایتالیک است. در کنار آن دیوان ترکی وجود دارد که اندازهی آن (21.5 ×12.7) (12 ×5) سانتیمتر است.
شروع/آغاز:
رسید مژده نوروز شد عیان سبزه
ز روضههای جنان میدهد نشان سبزه
پایان/خاتمه:
مرا پریشانِ رسوای جهان کرد
آن عارضی گندمکَون و آن خالِ سیاه کرد
سلیمی (یاوُز سلطانسلیم 1466 – 1520 میلادی)
یاوُز سلطانسلیم [سلطانسلیم یکم] پادشاه عثمانی پسر سلطانبایزید دوم است. هنوز پدرش در سلامت (قید حیات) به سر میبرد که با برادرانش کورکوت و احمد جنگ بر سر تخت شاهی را برافروخت. به کمک ینیچریها و دولتمردانی وابسته بهخویش در 1512 میلادی بهجای بایزید دومِ فرودآورده شده از تخت، پادشاه شد. او باور داشت خطر اصلی برای دولت عثمانی از سوی ایران میآید. پادشاه فرمانروا در ایران شاهاسماعیل [صفوی] در آناتولی پروپاگندای بزرگ شیعی را راه انداخته بود. سلیم بهسوی شاه اسماعیل شتافته و او را در 1514 میلادی در چالدران شکست داد. پس از پیروزی [سلطانسلیم] به تبریز آمد و از آنجا شمار زیادی هنرمندان را به استانبول فرستاد. با گذشت زمان مرزهای دولت عثمانی را گسترش داده و خلافت را از خلیفهی عباسی گرفت.
سلیم یکم که از بهر مزاج سخت و جسارت به خود لقب یاوُز [بُرنده، قاطع و ثابت قدم] داده بود، یک پادشاه بزرگ بود. عمرش در میدانهای نبرد گذشته، علمدوست بود و به علما حرمت میگذاشت. به زبان پارسی به تمام معنا اشراف داشت. اشعار پارسی و ترکی وی قابل دریافت است و نسخههای دیوان او که در آن اشعار پارسی وی جمع گردیده است، وجود دارد(7).
آثار:
دیوان پارسی: 16 نسخهی شناسایی شده از دیوان پارسی وی وجود دارد. در دیوان 2 مناجات، 1 نعت و 333 غزل وجود دارد. این دیوان یاوُز سلطانسلیم توسط علی نیهات تارلان به زبان ترکی برگردان گردیده است(8).
نسخهی نخست: در کتابخانهی سلیمانیه کتابداری فاتح (Süleymaniye Kütüphanesi Fatih Kitaplığı) با شمارهی 3830 ثبت گردیده است. پوش/جلد مقوا، دارای قطعهی تاشو، به شکل جدولی، پیراسته و دارای سرعنوان بوده و در 13 سطر و با خط تالیک/ایتالیک نوشته شده است. این نسخه در 30 ورق بوده و کاتب آن فردی به نام عبدالوحید است. نسخهی مذکور در اندازهی (23.9 ×14.1) (14.3 ×7.3) سانتیمتر است.
شروع/آغاز:
ای تو را پردهی عزتِ علم یکتایی
کس نه همتای تو در ملکت بی همتایی
پایان/ختم:
از یاری سلیمی هرچند عار داری
غیر از تو تا قیامت او را مباد یاری
نسخهی دوم: در درون یک جلد/پوش مقوایی با شمارهی 449 در کتابخانهی سلیمانیه کتابداری لالا اسماعیل (Süleymaniye Kütüphanesi Lala İsmail Kitaplığı) ثبت است. دارای 15 سطر، به خط ایتالیک نوشته شده و 38 ورق دارد. اندازهی آن (17 ×11) (10 ×5) بوده و تاریخ کتابت و کاتب آن مشخص نیست.
شروع/آغاز:
ای تو را پردهی عزتِ علم یکتایی
کس نه همتای تو در ملکت بی همتایی
پایان/ختم:
گفتی سلیم کیست در اقلیم عاشقی
بیچارهای فقیر و حقیرِ بلا کشی
نسخهی سوم: با شمارهی 3422/1 در کتابخانهی سلیمانیه کتابداری اسعد افندی (Süleymaniye Kütüphanesi Esad Efendi Kitaplığı) موجود است. این دیوان در درون یک مجموعهی دیوانها قرار دارد. در لبهی آن «دیوان شاهی» نوشته شده است. در یک جلد/پوش مقوایی قرار داشته، دارای سرعنوان بوده و پیراسته (منظم) است. تاریخ استنساخ آن 926 هجری بوده اما کاتب آن معلوم نیست. صفحات این نسخه 15 سطری بوده، با خط ایتالیک نوشته شده و 48 ورق است.
شروع/آغاز:
ای تو را پردهی عزتِ علم یکتایی
کس نه همتای تو در ملکت بی همتایی
پایان/ختم:
طفیل من همی دیدند روی دیگران اکنون
شدم راضی که چون جامی طفیل دیگران باشم
نسخه چهارم: با شمارهی 762 در کتابخانهی سلیمانیه کتابداری رشید پاشا (Süleymaniye Kütüphanesi Reşit Paşa Kitaplığı) قرار دارد. این نسخه در میان جلد/پوش مقوای مرمری قرار داشته و در 57 ورق و 15 سطر با خط ایتالیک نوشته شده است. کاتب آن مشخص نیست اما در ماه ربیعالاول سال 984 هجری در قیصری/کیسری استنساخ گردیده است.
آغاز/شروع:
ای مهرِ عالم جان بنما جمال ما را
برقع ز رخ برافکن ملک جهان بیآرا
پایان/ختم:
آب بر آتش تو را یاری که میزد عشق بود
ای سلیمی از نظر او را چهسان انداختی
نسخهی پنجم: با شمارهی 3630 در کتابخانهی سلیمانیه کتابداری حاجی محمود افندی (Süleymaniye Kütüphanesi Hacı Mahmud Efendi Kitaplığı) وجود دارد. این نسخه 65 ورق داشته که هر برگ حاوی 17 سطر بوده و به خط ایتالیک نوشته شده است. اندازهی آن (19×13) (14.5×7.8) سانتیمتر بوده و به تاریخ 1293 هجری از سوی محمد فکریالحسینی نسخهبرداری شده است.
آغاز/شروع:
ای مهرِ عالم جان بنما جمال ما را
برقع ز رخ برافکن ملک جهان بیآرا
پایان/ختم:
آب بر آتش تو را یاری که میزد عشق بود
ای سلیمی از نظر او را چهسان انداختی
نسخهی ششم: با شمارهی 154 در کتابخانهی سلیمانیه مضافهی خالد افندی (Süleymaniye Kütüphanesi Halet Efendi İlavesi) موجود است. این نسخه با عنوان «دیوان سلیمی» 254 ورق بوده که هر برگ آن حاوی 21 سطر میباشد. به خط ایتالیک نوشته شده و اندازهی آن (21.1×12.4) (15.1×7.4) سانتیمتر است. به داخل پوش/جلد چرمی قرار داشته و سرعنوانهای آن طلاکاری شدهاند.
آغاز/شروع:
بسم الله الرحمان الرحیم
هست عصای ره طبع سلیم
پایان/ختم:
نَشگُفَد طبع بی شراب سلیم
مایهی انتعاش یعنی می
نسخهی هفتم: با شمارهی 2141 در کتابخانهی سلیمانیه کتابداری زوهدو بی (Süleymaniye Kütüphanesi Zühdü Bey Kitaplığı) وجود دارد. این نسخهی 252 ورقی که هر برگ آن حاوی 17-18 سطر است و به خط ایتالیک نوشته شده است به داخل پوش/جلد چرمی قرار داشته و اندازهی آن (21.7×13) (16×7.5) سانتیمتر میباشد. به تاریخ 1131 هجری نسخهنویسی شده و کاتب آن مشخص نیست.
آغاز/شروع:
بسم الله الرحمان الرحیم
هست عصای ره طبع سلیم
پایان/ختم:
نَشگُفَد طبع بی شراب سلیم
مایهی انتعاش یعنی می
نسخهی هشتم: با شمارهی 3827 در کتابخانهی نورو عثمانیه (Nuru Osmaniye Kütüphanesi) قرار دارد. این نسخه 73 ورق داشته که هر برگ آن حاوی 12 سطر بوده و به خط نستعلیق نگارش یافته است. اندازهی آن (13×19.1) (7.2×11) سانتیمتر است و مزین با نقش خورشید، آویزهدار و به داخل پوش چرمی قرار دارد.
شروع/آغاز:
ای تو را پردهی عزتِ علم یکتایی
کس نه همتای تو در ملکت بی همتایی
پایان/ختم:
چون سلیمی سلطنت دارم که دی گفتی به لطف
عاشقِ دیوانهی بی اعتبارِ من تویی
نسخهی نهم: با شمارهی 737 در کتابخانهی موزهی کاخ توپکاپی کتابداری روان (Topkapı Sarayı Müzesi Kütüphanesi Revan Kitaplığı) وجود دارد. این نسخه 42 ورق داشته که هر برگ حاوی 13 سطر و به خط ایتالیک نگارش یافته است. در اندازهی (21.5×13.5) سانتیمتر بوده و در سدهی دهم هجری توسط عبدالوحید مشهدی نسخهبرداری شده است.
شروع/آغاز:
ای تو را پردهی عزتِ علم یکتایی
کس نه همتای تو در ملکت بی همتایی
پایان/ختم:
چون سلیمی سلطنت دارم که دی گفتی به لطف
عاشقِ دیوانهی بی اعتبارِ من تویی
نسخهی دهم: با شمارهی 738 در کتابخانهی موزهی کاخ توپکاپی کتابداری روان (Topkapı Sarayı Müzesi Kütüphanesi Revan Kitaplığı) قرار دارد. این نسخه دارای 32 ورق بوده که با خط ایتالیک نوشته شده و هر برگ حاوی 12 سطر میباشد. این نسخه دارای سرعنوان بوده و یک نسخهی منظم (پیراسته) است. اندازهی آن (16×25) سانتیمتر بوده و در سدهی دهم هجری توسط عبدالوحید مشهدی نسخهنگاری شده است.
شروع/آغاز:
ای تو را پردهی عزتِ علم یکتایی
کس نه همتای تو در ملکت بی همتایی
پایان/ختم:
چون سلیمی سلطنت دارم که دی گفتی به لطف
عاشقِ دیوانهی بی اعتبارِ من تویی
نسخهی یازدهم: با شمارهی 507 در کتابخانهی موزهی کاخ توپکاپی کتابداری روان (Topkapı Sarayı Müzesi Kütüphanesi Revan Kitaplığı) قرار دارد. این نسخه 32 ورق داشته که در هر برگ 15 سطر با خط ایتالیک نگارش یافته است. دارای سرعنوان بوده، منظم (پیراسته) و مرمری است و به داخل پوش/جلد چرمی سیاه قرار دارد.
شروع/آغاز:
ای تو را پردهی عزتِ علم یکتایی
کس نه همتای تو در ملکت بی همتایی
پایان/ختم:
چون سلیمی سلطنت دارم که دی گفتی به لطف
عاشقِ دیوانهی بی اعتبارِ من تویی
نسخهی دوازدهم: با شمارهی 1016 در میان اثرهای پارسی کتابخانهی دانشگاه استانبول (İstanbul Üniversitesi Kütüphanesi Farsça Yazmalar) شمارهی 8413 خالص افندی (Halis Efendi) وجود دارد. این نسخه مشتمل بر 42 ورق با خط نستعلیق بوده که هر برگ حاوی 13 سطر میباشد و اندازهی آن (11.8×19.4) (6×12.6) سانتیمتر است. دارای سرعنوانهای منظم، نقش خورشید و آویزه بوده و در میان یک پوش/جلد چرمی قرار دارد. محتملاً این نسخه در سدهی دهم هجری توسط عبدالوحید مشهدی نسخهنویسی گردیده است.
شروع/آغاز:
ای تو را پردهی عزتِ علم یکتایی
کس نه همتای تو در ملکت بی همتایی
پایان/ختم:
چون سلیمی سلطنت دارم که دی گفتی به لطف
عاشقِ دیوانهی بی اعتبارِ من تویی
نسخهی سیزدهم: در میان اثرهای پارسی کتابخانهی دانشگاه استانبول (İstanbul Üniversitesi Kütüphanesi Farsça Yazmalar) با شمارهی 1607 قابل دریافت است. این نسخه 48 ورق بوده که هر برگ آن حاوی 15 سطر است و به خط ایتالیک نوشته شده است. پوش/جلد آن مقوایی بوده و با نقش خورشید زینت یافته است.
آغاز/شروع:
بسم الله الرحمان الرحیم
خدایا ترا زیبد این پادشاهی
که هر پادشاه را تو پشت و پناهی
پایان/ختم:
بهر تو ای نامهربان همچون سلیمی ناتوان
ما را ز یاری سوخت جان تا خود تو یارِ کیستی
نسخهی چهاردهم: با شمارهی 929 در میان اثرهای پارسی کتابخانهی دانشگاه استانبول (İstanbul Üniversitesi Kütüphanesi Farsça Yazmalar) وجود دارد. این نسخه 54 ورق داشته، به خط نسخ نوشته شده و هر برگ آن حاوی 19 سطر میباشد. دارای سرعنوان بوده و بهشکل منظم (پیراسته) تنظیم گردیده است. اندازهی آن (13.6×20.5) (7.8×14.1) سانتیمتر بوده و کاتب و تاریخ نسخهبرداری آن مشخص نیست. این نسخه در میان پوش/جلد مرمری و چرمی قرار دارد.
آغاز/شروع:
بسم الله الرحمان الرحیم
خدایا ترا زیبد این پادشاهی
که هر پادشاه را تو پشت و پناهی
پایان/ختم:
هرچند سلیمی شده از جان سگِ کویت
صد جان به فدای تو که شایستهی آنی
نسخهی پانزدهم: با شمارهی 1331 در میان اثرهای پارسی کتابخانهی دانشگاه استانبول (İstanbul Üniversitesi Kütüphanesi Farsça Yazmalar) قابل دریافت است. این نسخه 78 ورق بوده، به خط ایتالیک نگارش یافته و هر برگ آن حاوی 15 سطر است. برگ نخست و برگ 22-ب آن دارای مینیاتوری بوده و قبل از آن تصویر سلطان سلیم دیده میشود. این نسخه در سال 1222 هجری توسط سید عبدی نسخهبرداری شده است. مزین شده با نقش خورشید بوده و به داخل یک پوش/جلد مقوایی قرار دارد.
آغاز/شروع:
بسم الله الرحمان الرحیم
خدایا ترا زیبد این پادشاهی
که هر پادشاه را تو پشت و پناهی
پایان/ختم:
قسمت کردیم تا برآساید خلق
کو زیر زمین گرفت او روی زمین
نسخهی شانزدهم: با شمارهی 1330 در میان اثرهای پارسی کتابخانهی دانشگاه استانبول (İstanbul Üniversitesi Kütüphanesi Farsça Yazmalar) شمارهی 6438 خالص افندی (Halis Efendi) وجود دارد. این نسخه 67 ورق بوده، با خط نستعلیق نگارش یافته و هر برگ آن حاوی 11 سطر است. اندازهی آن (11.8×19.5) (6.9×11.3) سانتیمتر بوده و همه برگهای آن بهشکل نفیس تنظیم (پیراسته) گردیده است. این نسخه که حاوی شمار زیادی مینیاتوری است تاریخ نسخهبرداری و نسخهبردار آن مشخص نیست. نسخهی مذکور در میان پوش/جلد چرمی تزیینشده با نقشهای مختلف قرار دارد.
شروع/آغاز:
ای تو را پردهی عزتِ علم یکتایی
کس نه همتای تو در ملکت بی همتایی
پایان/ختم:
مرغِ دل نالان مرا هردم صبح
چون زلفِ تو پرگل قفسی میباید
شاهی (شهزاده بایزید 1525 – 1562میلادی)
بایزید که از جمله شهزادههای سلطانسلیمان قانونی بود، پس از شهزادهمصطفی -که پیش از آن کشته شده بود- شهزادهای بود که بهویژه از سوی مهتران آناتولی بهعنوان وارث تخت سلطنتی مورد حمایت قرار داشت. در مجادله با برادرش سلیم شوربختانه مجبور به قرار گرفتن در برابر پدر خود شد. سلیم که از پشتیبانی نیروهای دولت برخوردار بود، در نبردی که در قونیه رخ داد [سپاه] بایزید را تارومار ساخت و بایزید همراه با خانوادهی خود به آماسیا عقب نشست. مدتی پس از آن شهزادهای که به قتلش فتوا گرفته شده بود، به فرار به ایران مجبور گردید. بهرغم درخواستهای مصرانهی پادشاه و سلیم، هرچند شاه تهماسب [شاه صفوی ایران] در آغاز بایزید را به آنها تسلیم نکرد، اما سرانجام با قانونی به توافق رسید. بایزیدی که به یک هیأتِ رفته به ایران تسلیم داده شده بود، همراه با پسرانش در آنجا به قتل رسید و جنازههای آنها به سیواس آورده شده و در آنجا دفن گردید. از بایزید که با تخلص «شاهی» شعر میسرود، دیوان ترکی و دیوانچهی پارسی قابل دریافت است(9).
آثار: دیوان ترکی(10) و دیوانچهی پارسی.
از دیوانچهی پارسی [بایزید متخلص به شاهی] دو نسخهی قابل تشخیص آن موجود است.
نسخهی نخست: در کتابخانهی ملت کتابداری علی امیری – پارسی (Millet Kütüphanesi Ali Emiri Kit.- Farsça) با شمارهی 330 موجود است. این نسخه با نقش خورشید تزیین گردیده و به داخل یک پوش/جلد چرمی زنجیرکدار قرمزی تاریک قرار دارد. نسخهی متذکره 15 ورق با اندازهی (20.5×12) (14.5×8) سانتیمتر بوده، هر برگ آن حاوی 13 سطر و به خط ایتالیک نگارش یافته است. این نسخه که توسط هاشمالمکی نسخهبرداری شده است در آن 17 غزل مرتب (سلسلهوار تنظیم شده)، 6 بیت مفرد (تک بیت) و 3 قطعه وجود دارد. در مورد این دیوانچهی «شاهی» مصطفی چیچکلر یک پژوهش انجام داده و آن را بهنشر سپرده است(11).
آغاز/شروع:
اگر تاجِ جهانداری میسر شود ما را
به تیغِ قهرمانی برگشایم ملک و دنیا را
پایان/ختم:
به درگاهِ تو افتادم به زاری
تو حاشا رد کنی محروم داری
نسخهی دوم: با شمارهی 225 در کتابخانهی ملت کتابداری علی امیری (Millet Kütüphanesi Ali Emiri Kit.manzum) وجود دارد. تزیین شده با نقش خورشید و آویزدار بوده و به داخل پوش/جلد چرمی قهوهای قابشده (چهارچوکات شده) که لبههای آن زنجیرکدار است، قرار دارد. اندازهی آن (21.4×14.5) (12.5×8.1) سانتیمتر بوده و در هر برگ آن 13 سطر با خط ایتالیک نگارش یافته است. متعاقب دیوان ترکی میان برگهای 91 الف – 97 ب قرار داشته و در این نسخه که کاتب آن مشخص نیست 17 غزل، 6 بیت مفرد (تک بیت) و 3 قطعه وجود دارد.
آغاز/شروع:
اگر تاجِ جهانداری میسر شود ما را
به تیغِ قهرمانی برگشایم ملک و دنیا را
پایان/ختم:
به درگاهِ تو افتادم به زاری
تو حاشا رد کنی محروم داری
مرادی (مراد سوم 1546 – 1594 میلادی)
مراد سوم همراه با سلیم دوم پسران نوربانو سلطان هستند. مراد پرچمدار (فرماندار) آک شهر گردید و در هنگام جنگ میان پدر و کاکایش در دشت قونیه به حراست از قلعه (دژ) قونیه پرداخت. در 1562 میلادی فرماندار مانیسا گردید و تا هنگام مرگِ پادشاه در همین وظیفه باقیماند. با وفات سلیم دوم از سوی سوکوللو محمدپاشا به سلطنت دعوت شده و به تخت نشست.
دورهی مراد سوم آغاز سقوط دولت عثمانی را زمینهسازی نمود و جنگهای طولانی، بحران اقتصادی و رسیدن مناصب دولتی به غیرِ اهل آن از طریق رشوت، این سقوط را تسریع کرد.
مراد سوم پادشاهی بود که از موسیقی، شعر و صحبتکردن خوشش میآمد و با تخلص «مرادی» اشعار دینی و تصوفی میسرود. برخی غزلهای عربی و پارسی وی توسط ادیبان آن زمان شرح گردیده است(12).
آثار: دیوان ترکی(13) ، فتوحات رمضان(14) و دیوان پارسی.
در دیوان اشعار پارسی سلطان مراد سوم 39 غزل و 2 مثنوی وجود دارد. این دو مثنوی موجود در دیوان، در فتوحات رمضان هم موجود است. از دیوان پارسی وی دو نسخهی شناختهشدهی آن وجود دارد که کامل یشار اویار در مورد آن پژوهشی انجام داده است(15).
نسخهی نخست: در کتابخانهی علی امیری (Ali Emiri Kütüphanesi) با شمارهی 329 موجود است. این نسخه میان پوش/جلد چرمی قهوهای تاریکِ گوشهبنددار، زنجیرکدار و مزین با نقش خورشید قرار دارد. برگهای آن جلادار بوده و کاغذ آن اروپاییِ نهاننگاری شده با نقش عقاب است. در سرعنوان آن «سلطانمراد ثالث حضرتلرینین اشعارِ شاهانهلری» [اشعار شاهانهی حضرت سلطان مراد سوم] نوشته شده است. در پوش (پشتی) داخلی آن مُهرِ بنیاد علی امیری افندی وجود دارد. تاریخ نسخهنگاری و نسخهنگار آن مشخص نبوده و متشکل از 12 ورق است که اندازهی آن(13,5×21,1) (8,2×14,8) سانتیمتر میباشد.
آغاز/شروع:
باد گر میوزد از کوی حبیبِ دلِ ما
روح بخشنده شود خاک بود مشکلِ ما
پایان/ختم:
از مرادی این سخن با یاد گیر
شادگیری شاد باشی، شاد گیر
نسخهی دوم: در موزهی آثار ترک-اسلام (Türk İslam Eserleri Müzesi) با شمارهی 1901 قرار دارد. داخل و بیرون آن با نقش کرکشدهی خورشید مزین شده، کنارههای آن زنجیرکدار و جدولی بوده و به داخل پوش/جلد چرمی دارای قطعهی تاشو (قطعهی جداسازنده) قرار دارد. هر برگ بهخوبی منظم و چهارچوببندی شده و به خط نسخ نگارش یافته است.
به روی 1-ب اثر، به داخل یک سرلوحهی منظم عبارت «میراثالغیبالحقانی مِن فتوحاتِ سلطانمراد بن سلطانسلیمخان» نگاشته شده است. در سال 993 هجری توسط خلیفه نوح بن عبدالله در «خانهی همایون» نسخهنگاری شده است. این اثر غزلیات عربی و پارسی سلطانمراد سوم را همراه با شرح تعدادی از منظومهها که بهشکل مثنوی نوشته شدهاند، احتوا میکند. غزلها توسط شاعران مشهور دورهی وی مانند هاشمی، نوالی، باقی، صبحی و خواجه سعدالدین شرح گردیده است. این اثر 227 ورق داشته و در اندازهی (26.3×17.5) (15.5×8.6) سانتیمتر میباشد.
آغاز/شروع:
فقط انشاء المنشیُ بنشةٍ و اِنا انشانا
و کانَ حالةٌ مکانی و اَکون لنا کانا
پایان/ختم:
الحق بو ارالکته معانی عجیب درج بویورموشلردر وصفنده انسان عاجز کالور
[برگردان: به حق که در این میان معانی عجیب مورد درج قرار گرفته که انسان از وصف آن عاجز میماند]
محبی (سلطان سلیمان قانونی 1494 – 1566 میلادی)
سلطان سلیمان قانونی دوازدهمین پادشاه دولت عثمانی است. او زمانی که سلطانسلیم یاوُز فرماندار بود، در سال 1494 میلادی در ترابزون تولد گردید. در قرهحصار، بولو، کفه و ساروهان/ساروخان فرمانداری کرد. در 1520 میلادی و با مرگ پدرش سلیم یاوُز به تخت نشست و 46 سال سلطنت کرد.
قانونی که در عین زمان شاعر نیز بود با تخلص «محبی» شعر میسرود. محبی که در این اشعار بیشتر از سلطانبودن از هر لحاظ به عنوان یک «انسان» بهنظر میرسد، به موضوعاتی چون دلهرهی عشق، قناعت، تواضع و شکایت از سرنوشت (فلک) که در هر شاعری دیده میشود، پرداخته است.
محبی از شاعرانی است که زیاد شعر سروده است؛ همانند ادارهکردن یک کشور بزرگ، پرداختن به یک کار علمی-هنری متراکم (فشرده) به گونهای که پس از «ذاتی» ریکارد نوشتن بیشترین غزل را بهدست داشته باشد خیلی تعجب آور است(16).
آثار: دیوان ترکی(17)، دیوان پارسی.
از دیوان پارسی وی چهار نسخهی شناساییشده (تثبیتشده) آن قابل دریافت است.
نسخهی نخست: در کتابخانهی کاخ توپکاپی کتابداری روان (Topkapı Sarayı kütüphanesi Revan Kit.) با شمارهی 738 موجود است و به داخل یک پوش/جلد آلبالویی تیره قرار دارد. سرعنوانهای آن منظم، کنارههای صفحات آن با خالکاری تزیین شده و به داخل چهارچوب منظم هر برگ آن دارای 6 سطر بوده که با خط خوانای بسیار زیبای ایتالیک نگارش یافته و کاغذ آن جلادار است. دیوان در زمان حیات قانونی به تاریخ 1565-1566 میلادی توسط محمد شریف نسخهنگاری شده است. این نسخه 205 ورق بوده که اندازهی آن در مقیاس (20×12.5) سانتیمتر است.
میان اوراق 5 ب – 37 آ غزل، رباعی، قطعه و بیتهای مفرد (تک بیتهای) پارسی و میان اوراق 39 – 205، دیوان ترکی قرار دارد. در دیوان پارسی 45 غزل، 22 رباعی و 39 تک بیت وجود دارد. در مورد این اثر قاسم گیلَن یک تزس کارشناسی ارشد (ماستری/کارشناسی ارشد) تهیه کرده است(18).
آغاز/شروع:
دیده از آتش دل غرقهی آب است مرا
کار این چشمه ز سرچشمه خراب است مرا
پایان/ختم:
گناهم را ببخش و دستم گیر
عاف فرما که کردهام تقصیر
نسخهی دوم: با شمارهی 323 در کتابخانهی علی امیری (Ali Emiri Kütüphanesi) وجود دارد. در میان پوش/جلد چرمی مزین با نقش خورشید، دارای گوشهبند و زنجیرکدار به رنگ آلوبالویی قرار دارد. کاغذ آن جلادار بوده و در هر برگ آن 17 سطر با خط ایتالیک نگارش یافته است. نسخهنگار آن مشخص نبوده و در 22 ورق با اندازهی (19×12.4) (14.2×7.8) سانتیمتر تنظیم گردیده است. در این نسخه 95 غزل، 5 رباعی، 5 قطعه و 34 تک بیت قابل دریافت است.
آغاز/شروع:
دیده از آتش دل غرقهی آب است مرا
کار این چشمه ز سرِ کار خراب است مرا
پایان/ختم:
رقم مهر و مه از سینهی افلاک رود
نرود نقش جمال تو از آیینهی ما
نسخهی سوم: در میان اثرهای ترکی کتابخانهی دانشگاه (Üniversite Kütüphanesi – Türkçe yazmalar) با شمارهی 5477 قابل دریافت است. این نسخه به داخل یک پوش/جلد مقوایی لگدکوبشده (لهشده) قرار داشته و کاغذ آن جلادار است. در هر برگ آن 13 سطر نگاشته شده و تاریخ نسخهنگاری آن ثبت نگردیده است. مجموعاً 263 ورق بوده که اندازهی آن (21.8×14) (16×10) سانتیمتر میباشد.
متعاقب دیوان ترکی، میان اوراق 253ب – 262ب، 38 غزل پارسی قابل دریافت است. در صفحهی 253ب به داخل یک چهارچوب تزیین شده و منظم عبارت «دیوان فارسی سلطانسلیمان علیه رحمه و الرضوان» درج گردیده است.
آغاز/شروع:
دیده از آتش دل غرقهی آب است مرا
کار این چشمه ز سرِ کار خراب است مرا
پایان/ختم:
مردیم ای محب جدا از آن گل از چه لیک
خواهد گیاهِ تربت ما داد بوی تو
نسخهی چهارم: در کتابخانهی علی امیری (Ali Emiri kütüphanesi) با شمارهی 322 قابل دریافت است. این نسخه به داخل پوش/جلد چرمی لهشدهای قرار گرفته که بر بالای آن پشتی تمامپوشانندهی مقوایی مرمرین قرار دارد. کاغذ آن به رنگ آبی بوده و نازک است. عنوانها به رنگ سرخ نگاشته شده، سطرهای آن مختلف (مورب) بوده و با خط رقعه نگارش یافته است. قید استنساخ آن موجود نیست، اندازهی آن (21×15.5) (18.5×11) سانتیمتر بوده و 17 ورق دارد. در این نسخه 92 غزل، 4 رباعی و 35 تک بیت قابل دریافت است.
آغاز/شروع:
دیده از آتش دل غرقهی آب است مرا
کار این چشمه ز سرِ کار خراب است مرا
پایان/ختم:
منم عشقت گریبان چاک کرده
گریبان چیست دل و جان چاک کرده
پاورقیها:
1. Özkan, Mustafa. Türk Dilinin Gelişme Alanları ve Eski Anadolu Türkçesi, Filiz Kitabevi, İst., 1995, s.56.
2. Riyahi, Muhammed Emin. Osmanlı Topraklarında Fars Dili ve Edebiyatı (çev. Mehmet Kanar) İnsan Yay. İstanbul,1995 s.113.
3. Geniş bilgi için bkz. Ertaylan, İsmail Hikmet. “Sultan Cem”, İst.Ün. Ed. Fak. Yay., 1951.
4. Ersoylu, Halil. “Cem Sultan’ın Türkçe Divanı ve Üzerine Dil Araştırmaları.” Doktora Tezi, İstanbul Üniversitesi, 1978. “Cem Sultan’ın Türkçe Divanı” 3 cilt, İstanbul, Tercüman, 1981. “Cem Sultan›ın Türkçe Divanı” Ankara, TDK, 1989.
5. İnce, Adnan. “Cem Sultan, Cemşid u Hurşid: inceleme-metin.” Doktora Tezi, Fırat Ün., 1981.
6. Okur- Meriç, Münevver. “Cem Sultan’ın yeni bulunan Fal-ı Reyhan-ı Cem Sultan Adlı eseri.” Tarih ve Toplum 16, s.,96 (Aralık 1991):24-7.
7. Türk Dili ve Edebiyatı Ans., Dergâh Yay., C.VII, s.498-99.
8. Tarlan, Ali Nihat. Yavuz Sultan Selim’in Farsça Divân Tercümesi, İstanbul, 1946.
9. Geniş bilgi için bkz. Kılıç, Filiz. Şehzade Bayezid ‘Şahî’ Hayatı ve Divanı, Kültür Bak., Ankara, 2000.
10. a.g.e.
11. Çiçekler, Mustafa. Şehzade Bayezid ve Farsça Divançesi, Şarkiyat Mec., VIII., İst., Üniversitesi, Edeb., Fak., Şarkiyat Araş., Merk., Çantay Kitabevi, İst.,1998 s.,211-18.
12. Kırkkılıç, Ahmed. Sultan III. Murad (Muradi): hayatı, edebi kişiliği, eserleri ve Divanı’nın tenkitli metni, Doktora tezi, Atatürk Ün., 1985.
13. a.g.e.
14. Uyar, Kamil Yaşar. “Sultan III. Murad›ın Fütühat-ı Ramazan’ı ve Farsça Divanı”, Doktora Tezi, İstanbul Ün., 1995.
15. a.g.e.
16. Büyük Türk Klasikleri, Ötüken-Söğüt Yay., C.III, s.403, İst.1986.
17. Ak, Coşkun. “Muhibbî Divanı: izahlı metin” Doktora Tezi, Atatürk Üniversitesi, 1977. Muhibbî Divanı, Ankara, Kültür Bakanlığı, 1987.
18. Gelen, Kasım, Kanunî Sultan Süleyman’ın Farsça Divanı, Yüksek Lisans Tezi, İstanbul Üniversitesi, 1998.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1012