منوچهر فرادیس
محمداعظم رهنورد زریاب در سوم سنبله/ شهریور 1323 در گذر ریکاخانهی شهر کهنهی کابل متولد شد. پدرش اهل غزنه و مادرش از کنذز بود. درسهای نخستین را در مسجد گوریهای بازار سراجی کابل آموزش دید. دبستان و دبیرستان را در مکتب/ مدرسهی معروف حبیبیهی شهر کابل به پایان رساند. در سال 1344 دانشجوی رشتهی خبرنگاری در دانشگاه کابل شد. به اساس بورسیه به کشور زلاند نو رفت که بنابر نساختن آب و هوای آن کشور دوباره به کابل برگشت و کارشناسی را در دانشگاه کابل به انجام رساند. پس از پایان دورهی سربازی کارمند وزارت اطلاعات و فرهنگ در بخش روزنامهی معروف ژوندون کابل شد. در سال 1350 با دریافت بورس به کشور بریتانیا رفت و گواهینامهی کارشناسی ارشد را از دانشگاه ویلز جنوبی بهدست آورد. سال 1351 از بریتانیا برگشت و دبیر بخش مقالههای روزنامهی دولتی اصلاح شد. در سال 1353 با بانو سپوژمی زریاب، ازدواج کرد. تا سال 1357 در بخشهای مختلف وزارت فرهنگ کار کرد. با کودتای حزب دموکراتیک خلق مدتی را در زندان معروف پل چرخی گذراند و پس از رهایی از زندان در سال 1358 دوباره در وزارت فرهنگ افغانستان مشغول به کار شد. در سال 1368 با بازشدن فضای سیاسی، او نامزد غیر حزبی انتخابات ریاست اتحادیهی نویسندگان در برابر عضو حزبی، بارق شفیعی شد که با اکثریت آرا به ریاست این اتحادیه رسید. در سال 1370 از ریاست اتحادیه استعفا داد و با پیروزی مجاهدین در سال 1371 نخست به پاکستان و پس از آن به فرانسه که قبلاً همسر و فرزندانش در آن کشور مقیم شده بودند، مهاجرت کرد. در سال 1382 با درخواست ریاست جمهوری به کشور برگشت و در وزارت اطلاعات و فرهنگ به عنوان مشاور شروع به کار کرد. در سال 1383 بنابر عملینشدن طرحها و برنامههایش از سوی وزیر اطلاعات و فرهنگ، از مشاوریت آن وزارت استعفا کرد و به عنوان ویراستار خبر، در تلویزیون خصوصی طلوع، از سال 1383 تا پایان زندگیاش کار کرد.
رهنورد زریاب داستاننویسی را از دوران مکتب شروع کرد و نخستین داستانش در مجلهی پشتون ژغ (آواز پشتون) در سال 1342بهنام «بیگل و بیبرگ» منتشر شد. نخستین مجموعهی داستانیاش در سال 1362 بهنام «آوازی از میان قرنها» منتشر شد و در سال 1363 مجموعهی دومش بهنام «مرد کوهستان» منتشر شد و در سال 1365 مجموعهی داستانی «دوستی از شهر دور» منتشر شد. در سال 1365 مجموعهی داستانهای کوتاهی را ترجمه کرد که بهنام «پیراهنها» منتشر شد که داستانهای کوتاهی از نویسندگان مختلف جهان است. در سال 1366 مجموعهی داستانی «نقشها و پندارها» را منتشر کرد که شامل داستانهای کوتاه و میانه است. در همین سال مجموعهی جُستارهایش بهنام «گنگ خوابدیده» نیر منتشر شد.
در دوران مهاجرت در فرانسه سلسلهنوشتههای سیاسی را بهنام «دور قمر» در جریدهی وفا که در پیشاور پاکستان منتشر میشد، نوشت که بررسی رویدادهای سیاسی و تاریخی افغانستان از کودتای ثور/ اردیبهشت 1357 تا ظهور طالبان در سال 1374 را در بر میگیرد. رهنورد زریاب مهمترین و پرکارترین نویسندهی افغانستان است که نزدیک به صد داستان کوتاه نوشته است. در سال 1393 تمامی مجموعههای داستانیاش را با نامگذاری جدید، در پنج دفتر منتشر کرد. در سال 1396 با افزودن یک دفتر جدید، مارهای زیر درختهای سنجد و سه داستان دیگر، که شامل آخرین داستانهای کوتاه او میشود، این شش دفتر را بهنام داستانها در دو مجلد قطور منتشر شد.
در کنار ترویج و تثبیت داستان کوتاه در افغانستان، رهنورد زریاب با حضور دوبارهاش پس از تحولات سیاسی که در 1381 در افغانستان بهوجود آمد، در برابر فرهنگستیزان و آنانی که ضد زبان پارسی در افغانستان استند یکتنه ایستاد. حضور او در تلویزیون خصوصی طلوع بهعنوان ویراستار خبر، باعث شد که واژههای نامأموس زبان پارسی، در اذهان شنوندهی عام مأنوس شود و همچنان در پالایش و ترویج واژگان نوساختهی زبان پارسی، نقش انکارناپذیری در بیست سال گذشته داشت. نثر رهنورد زریاب هم در داستانها و رمانها و هم در مقالههای ادبی و پژوهشی او، پاکیزه است و میتوان با جرأت گفت که او از درستنویسترین نویسندگان افغانستان و حوزهی زبان پارسی است.
رهنورد زریاب در کنار دلبستگی به ادبیات پارسی و ادبیات جهان که در هر دو صاحب نظر بود، در روانشناسی، جامعهشناسی، فلسفه و تاریخ نیز دست بالایی داشت.
سرانجام رهنورد زریاب پس از تحمل حدود یک ماه بیماری کرونا در 21 قوس/ آذر 1399 در کابل درگذشت و در گورستان معروف شهدای صالحین کابل، در آرامگاه خانوادگی در کنار پدر و مادرش آرمید. رهنورد و همسرش سپوژمی زریاب سه فرزند بهنامهای نگین، شبنم و پرند دارند.
آثار منتشر شدهی رهنورد زریاب
آثار غیر داستانی:
مجموعه داستانها، طنزها و داستایتها:
داستانها، مجموعهی کامل داستانهای کوتاه، چاپ نخست 1393:
رمانها:
رمانهای ناتمام:
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=562