گونه‌ی فراموش شده‌ی نثر در تاریخ ادبیات فارسی افغانستان

11 جدی 1402
9 دقیقه
گونه‌ی فراموش شده‌ی نثر در تاریخ ادبیات فارسی افغانستان

نگارنده: خلیل‌الله افضلی
استادیار مهمان در دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس

 

نگاهی به مناقب‌نویسی در شمال غرب کشور در سده‌ی نوزدهم

پس از تغییر سیاسی در افغانستان در سال 2021م. و در پی آن وخامت وضعیت اقتصادی مردم، تحوّلی در عرصه‌ی کتابداری نیز در این کشور به‌وجود آمد و آن سرازیرشدن نسخه‌های خطی و کتب کمیاب در ماه‌های نخست تحوّل توسط مردم بود که از سده‌ها قبل از نیاکان‌شان به‌میراث مانده بود و اینک به سبب تنگدستی ناچار به فروش آن‌ها به ثمن بخس شده بودند. متأسفانه این وضعیت سبب شد که شمار قابل توجهی از نسخه‌های خوب در این دوره از کشور خارج شود. در یکی از همین روزها مردی دستنویسی را برای فروش نزد من آورد که بعدها به موضوع تحقیقی گسترده در باب تاریخ و ادبیات مناطق شمال‌غرب افغانستان در سده‌ی 18 و 19 تبدیل شد.
این نسخه که یکی از چند کتاب مقامات یا شرح احوال و کرامات و خوارق عادات خدای‌بردی اسلام‌قلی مشهور به صوفی اسلام (1138-1222ق.) بود، در اواخر سده‌ی سیزدهم توسط خلیفه ابراهیم شکیبانی جمع و تدوین شده است. خلیفه ابراهیم از طایفه‌ی ازبیک فرزند خلیفه احمد فرزند خلیفه محمدنفس (1156-1240ق.) دوست و یار نزدیک صوفی اسلام بود. جامع این کتاب، در این اثر به‌ذکر مناقب و کرامات صوفی اسلام و 138 جانشین و خلیفه‌ی او تا به‌روزگار خود پرداخته است. کتاب آمیزه‌ای از نظم و نثر است. اگر بخش‌های منظوم کتاب سروده‌ی خود خلیفه ابراهیم باشد، نظم او پایه‌ی فروتری نسبت به نثرش داشته است. در این کتاب ضمن پرداختن به کارنامه و احوال مشایخ صوفی مناطق شمال غرب افغانستان، به برخی از تحولات ادبی و تاریخی این منطقه در سده‌ی نوزدهم در خلال حکایت‌ها و وقایع اشاره شده است.
مقامات نویسی برای صوفیان سنتی پرپیشینه در زبان فارسی است که از سده‌ی ششم و با نگارش کتاب‌هایی در مناقب شیخ احمد جام ژنده‌پیل (440-536ق.) و ابوسعید ابوالخیر (357-440ق.) آغاز شد و در برخی مناطق از جمله افغانستان حتی تا به امروز ادامه یافته است. در هرات و غرب افغانستان امروز در سده‌های هشتم تا دهم هجری مقامات زیادی برای صوفیان این شهر نوشته شده است. بیش‌تر مشایخ این دوره به طریقه‌های سهروردیه، زینیه و نقشبندیه تعلق داشتند. تقریباً حدود دو قرن از نگارش‌های صوفیان در این شهر اطلاعاتی در دسترس نیست؛ تا این‌که در اواخر سده‌ی دوازدهم کتابی در مقامات ملا گندم‌علی از مشایخ هم‌روزگار با احمدشاه درانی در دست است. از سده‌ی سیزدهم تا به امروز دست کم نُه رساله‌ در احوال، افکار و مقامات صوفی اسلام در دست است. در یک سده‌ی اخیر کتاب‌های مقامات برای مشایخ دیگری از جمله خلیفه میرمحمدصدیق ادرانی نوینی نیز در هرات نوشته شده است.
شیخ اسلام‌قلی از صوفیان نقشبندی بود. این صوفی ازبیک متولد فاریاب پس از سیر و سفرهای زیادی در منطقه در نهایت توانست در هرات سلسله‌ی پرطرفدار و گسترده‌ای را ایجاد کند. مؤلف بستان‌السیاحه اندکی پیش از کشته‌شدن صوفی اسلام در چارباغ کرخ با او دیدار داشته و به برخی از خصوصیات و ویژگی‌ها از جمله لباس‌های یک‌دست و خاکی‌رنگ او و مریدانش اشاره کرده است (Nolle-Karimi: p 155). ذکر ارّه از ابداعات صوفی اسلام در طریقه‌ی نقشبندیه بود. بعد از قتل صوفی اسلام در جنگ شکیبان سلسله‌ی او نسل‌به‌نسل در دو مرکز کرخ هرات و خواجه‌کنتی فاریاب تا به امروز در خانواده‌ی او که به شیخ الاسلامی و حضرتی‌ها مشهور هستند، دوام یافته است. اکنون حضرت میر ضیاءالدین در کرخ و حضرت خلیفه خلیل‌احمد در خواجه‌کنتی جانشینان صوفی اسلام محسوب می‌شوند. جز این دو مرکز، این سلسله روزگاری از جام و باخرز در ایران امروز تا بدخشان و از ماوراءالنهر تا قندهار و زمین‌داور، خلفا و جانشینان و مریدانی داشت.

نسخه‌های شناسایی شده‌ی مقامات و مناقب صوفی اسلام‌قلی
اولین کتاب مقامات صوفی اسلام را میرزا جنیدالله حاذق فرزند شیخ‌الاسلام در ماوراءالنهر نوشت که بعدها به یکی از منابع مقامات‌نویسان دیگر این شیخ تبدیل می‌شود. پس از این اثر، دست‌ کم شش اثر دیگر در شرح آثار، احوال و کرامات صوفی اسلام نوشته شده است. به‌طور میانگین هر سه چهار دهه این کتاب بر اساس درک و دریافت مردم و مخاطبان بازنویسی شده است و رساله‌ی جدیدی پدید آمده است. بر اساس اطلاعات به‌دست‌آمده، همین اکنون نیز جریان‌هایی در هرات در حال گردآوری و معدوم کردن نسخه‌های قبلی مقامات و تهیه‌ی نسخه‌ی جدیدی از آن هستند. بر اساس پژوهش‌های نگارنده تا کنون این آثار درباره‌ی صوفی اسلام شناسایی شده است:
1- گنج‌نامه (در وصف صوفی اسلام و شرح اقوال او)، سید محمدسعید سیدا، پیش از 1222ق. این کتاب منظوم که در واقع ساقی‌نامه می‌باشد در 876 بیت سروده شده است. نسخه‌ای به خط نستعلیق از این اثر در دسترس نگارنده قرار دارد.
2- واقعات اسلامی مشهور به «رساله‌ی اسلامی»، جنیدالله حاذق (مقتول در 1259ق.)، تألیف احتمالاً در دهه‌ی ششم سده‌ی سیزدهم، چاپ نخست در 1371 توسط عبدالقدیر مجنون و خلیفه صوفی نظرمحمد در مطبعه‌ی دولتی فاریاب، چاپ دوم در قوس 1373 با مقدمه، تحشیه و مقابله‌ی محمدکاظم امینی توسط ریاست اطلاعات و کلتور فاریاب (نسخه‌ی اساس در 100 صفحه کتابت منصور در بادغیس در سال 1299ق. متعلق به کتابخانه‌ی دگروال عبدالخلیل‌خان)، چاپ دوم مع رساله‌ی سلسلةالعاشقین در 1385 خورشیدی به اهتمام عبدالقدیر مجنون) نسخه‌های در دسترس: واقعات اسلامی کتابت محمد بن عبدالشکور در 1316 قمری، 78 صفحه و واقعات اسلامی کتابت میرزا عبدالقادر در 1296 قمری، 91 صفحه.
3- مناقب حضرت صوفی اسلام از خلیفه خال‌نظر در عهد امیرشیرعلی‌خان (حک‍: 1280- 1283 و 1285 تا 1296ق.) در دسترس نیست.
4- سلسلةالعاشقین فی بیان ذکر الروح بلسان العشق، خلیفه اسلام‌قلی گوهری، 118 صفحه، نسخه‌ی خطی (از انجام افتادگی دارد)، تا مقصد هجدهم «در باب ارتحال خودشان که ازین دار فانی بسرای جاودانی شتافته‌اند).
5- مناقب شیخ‌الاسلام، محمدقاسم بن حسن بلخی (ترجمه‌ی ترکی جغتایی این رساله در کتابخانه‌ی ابوریحان بیرونی در تاشکند ازبکستان در 83 صفحه و با شماره‌ی 1590 نگهداری می‌شود).
6- [حدیقه‌ی کرامات و مقامات، واقعات و خوارق عادات صوفی اسلام کرخی و خلفای او]، خلیفه ابراهیم شکیبانی، تألیف احتمالاً در میانه‌ی سال‌های 1288 تا 1292ق. کتابت احتمالاً آغاز سده‌ی چهاردهم، 450 صفحه، نسخه‌ی خطی (بدون آغاز و انجام).
7- مقامات حضرت قطب‌العارفین صوفی اسلام شهید کرخی، خلیفه نظرمحمد کبابیانی(1) در 1335 خورشیدی کتابت حفیظ‌الله ولد نظام‌الدین‌خان علی‌کوزایی توبریانی در 26 حوت 1335 خورشیدی. 284 صفحه، نسخه‌ی خطی.
8- حقیقت شهادت شیخ‌الاسلام، خلیفه عبدالقدیر مجنون شیخ‌الاسلامی قیصاری، 1389 خورشیدی، کابل، چاپی.
از آن‌جایی که این طریقه بیش‌تر در میان روستانشینان رواج داشته، در کتب مختلف مقامات نیز بیش‌تر به روی‌دادهای جاری در روستاها و مناطق اطراف شهر هرات پرداخته شده است. در این آثار از طوایف و قبیله‌های گوناگون اقوام هزاره، جمشیدی، فیروزکوهی، تیموری، زوری و غیره بارها یاد شده است. جز این شاید اینان تا کنون تنها منابع شناخته شده‌ای هستند که از حاکمان، مفتیان و قضّات و بزرگان این مناطق چون کریم‌دادخان هزاره، اسلام‌خان هزاره، عبدالجباربیگ جمشیدی، یلانتوش‌خان جمشیدی، قلیچ‌خان تیموری، درویش‌بیگ جمشیدی و … یاد کرده‌اند. اطلاعات ما تا پیش از این آثار در منطقه‌ی شمال‌غرب افغانستان از مرکز قدرت یعنی هرات هست و از احوال مردم عادی و مناطق دوردست اطلاعاتی در دست نبوده است.
در نبود دربارهای ادب‌پرور، این طریقه‌ی تصوفی کانون ادبیات و فرهنگ این مناطق در سده‌ی سیزدهم تا به امروز بوده است. از شاعران این دوره مثل سید محمدسعید سیّدا (1159-1222ق.)، نعمت‌الله محوی (متوفای 1246ق.)، جنیدالله حاذق (متوفای 1259ق.)، میرزا رحمت‌الله تائب کورتی (1197-1245ق.) و خواجه عزیزان، شیخ گل‌محمد کوسویه (متوفای 1232ق.) بیشترین اطلاعات و نمونه‌ی کلام در این آثار ثبت شده است. در این دوره شاعران به سرودن غزلیات و مثنوی‌ها می‌پرداختند و نویسندگان به شرح آثار تصوفی علاقه‌مند بودند. کاتبان زیادی در دستگاه خلفای نقشبندی به تکثیر آثار تصوفی مشغول بودند. از جمله آثار مورد علاقه‌ی مردم در این دوره شرح‌های مختلف مثنوی (گلشن توحید، شرح عبدالفتاح) و آثار ابن‌ عربی و امیر حسینی سادات غوری، کشف‌المحجوب، اصطلاحات‌الصوفیه شیخ عبدالرزاق کاشی و … بوده است.

جنگ شکیبان
در سال 1221 یوسف‌علی‌خان قرایی حاکم غوریان و برادرزاده‌ی اسحاق‌خان قرایی با فیروزالدین میرزا والی هرات هم‌دست شد و قصد حمله به خراسان را داشتند. این سبب شد محمدولی میرزا والی خراسان، نایب خود محمدخان دولوی قاجار را مسؤول مدافعه تعیین کند و به جنگ فیروزالدین میرزا بفرستد. لشکر پنجاه هزار نفری هرات که شامل صوفى اسلام و مریدان او و شمار زیادی از مردم از قبایل هرات و قندهار و فراه و اندخود و ماروچاق و قندز و و ختلان و جینانجکث (؟) و میمنه و فاریاب و بادغیسات و اویماقات جمشیدی و تایمنی و فیروزکوهی و نکودری بودند در روز پنج‌شنبه بیست و دوم شهر ربیع الثانی 1222ق. در دشت شکیبان در برابر سپاه محمدولی میرزا شکست بخورند و صوفى اسلام و جمع کثیری از مریدان او کشته شدند. حاجى فيروز با وزير خود آقاخان به هرات گریخت. محمدخان تا دروازه‌ی هرات رانده، حاجى فيروز خراج دو ساله داد و به ماليات همه ساله گردن نهاد و يوسف‌على‌خان قرایى را با دست بسته بفرستاد.
برخی از منابع از جمله اشرف‌التواریخ (صص 415-420) ناسخ التواریخ (جلد 1، ص 161-3) رقم تلفات سپاه هرات را شش هزار کس و برخی منابع افغانی چون تاریخ سلطانی (ص 226) پنج هزار نوشته‌اند. در این جنگ بسیاری از بزرگان لشکر افغان مانند جبارخان نورزایی، ابدال‌خان فوفلزایی و از مردم ایماق گداخان و محمودخان تایمنی و برادر یلنگتوش‌خان جمشیدی و از مردم هرات شیخ محمداسماعیل مستوفی جامی کشته شدند و بسیاری اسیر شدند که بعدها در بدل پول هنگفت آزاد شدند.

روایت‌های مختلف جنگ
کتب مقامات روایتی از جنگ شکیبان و در مواردی تحولات چند دهه‌ی بعد آن را از جانب یک نویسنده‌ی بومی و در واقع یک طرف درگیر در مخاصمه ارائه می‌کنند. درباره‌ی تحولات سیاسی این دوره و دهه‌های بعد هرات جوانب مختلف درگیر نظیر ایرانی‌ها، روس‌ها و انگلیسی‌ها روایت خود را در قالب کتاب‌های خاطرات و گزارش‌های سیاسی و کتاب‌های تاریخ ارائه کرده‌اند. به‌طور مثال خاطرات سیمونیچ وزیر مختار روسیه در تهران؛ پیوندهای افغان (The Afghan Connection) نوشته‌ی جرج پاتنجر و قهرمان هرات (The Hero of Herat) نوشته‌ی مواد دایور هر دو درباره‌ی نقش الدرد پاتنجر نماینده‌ی انگلیس در هرات، اشرف‌التواریخ، ناسخ‌التواریخ و فاتح هرات از جانب ایرانیان نوشته شده است.
تنها جانبی که در این دوره روایت خود را از تاریخ در آن زمان ننوشت، خود افغانستانی‌ها بودند. البته منابعی چون تاریخ سلطانی و بعدها سراج‌التواریخ به‌صورت کلی به این دوره و به ویژه جنگ شکیبان اشاره کرده‌اند. محمدخان بارکزایی نویسنده‌ی تاریخ سلطانی در یک بند فقط به نتیجه‌ی جنگ که شکست سپاه حاجی فیروزالدین بوده، اشاره کرده است (ص 226). محمدرضا برنابادی با آن که در هرات و در نزدیک محل درگیری می‌زیست به سبب آزردگی‌هایی که از حکام و عوامل فیروزالدین داشت، نیز در دو سطر از کنار این حادثه گذشته است. کتب مناقب با تفصیلاتی که در این خصوص ارائه می‌کنند تا حدود زیادی می‌توانند این خالی‌گاه را پر کنند. در این دسته از کتب به‌علت شکست سپاه هرات در شکیبان و خیانت چند سردار سپاه و هم‌چنین نام بسیاری از مشاهیر کشته‌های هراتی‌ها اشاره شده است.
بر اساس معلومات این کتب، حکومت هرات در آن زمان کوشیده که جنگ شکیبان را یک جنگ مذهبی بین شیعیان و سنی‌ها اعلام کند تا بتواند حمایت بزرگ‌ترین طریقه‌ی مورد احترام مردم در هرات و مناطق هم‌جوار را کسب کند و برای خود نیرو بسیج کند. با پیوستن صوفی اسلام و دوازده هزار نفر از مریدان او به این جنگ، حکومت وقت هرات به رهبری حاجی‌ فیروزالدین (حک‍: 1218-1224ق.) در این نقشه‌اش پیروز می‌شود. بر اساس سفرنامه‌ی میر عزت‌الله او سفیرانی را به دیگر مناطق از جمله دربار بخارا و نزد امیرحیدرخان (حک‍: 1210 تا 1228ق.) می‌فرستد و خواستار کمک نظامی و مالی امیر بخارا می‌شود که در پایان برایش دستاوردی به هم‌راه ندارد (Meer Izzut-oollah: p 67).
به هر روی، بعدها با شکست سپاه هرات و کشته‌شدن صوفی اسلام بر این تضاد مذهبی افزوده می‌شود. بسیاری از صوفیان این عصر چون خلیفه خال‌محمد گوسفندی، مفتی ملا شمس‌الدین محمد و عظیمای ادرسکنی و دیگران در رد روافض رساله‌هایی نوشتند. فضای کلی این مناقب دور از هم‌دیگرپذیری مذهبی و ستیز با شیعیان است.

وضعیت فرهنگی هرات در این دوره
مثنوی مولوی در این دوره از جای‌گاه بسیار بلندی در حلقه‌های صوفیانه‌ی هرات برخوردار بوده است. به حدّی که هر روز بعد از نماز صبح به خوانش آن می‌پرداختند. این کتاب آن قدر برایشان مقدس بوده که بدون وضو به آن دست نمی‌زدند. از شرح‌های مختلف آن سود می‌بردند. خلیفه رحمت کورتی از خلفای صوفی اسلام خود شرحی بر مثنوی شریف نوشت. این در حالی است که در دیگر مناطق کشور از جمله کابل، بدخشان و قندهار در این دوره صوفیان طریقه‌ی قادریه بیش‌تر علاقه‌مند بیدل و شعرای سبک هندی بودند. از این جهت، ذوق و علاقه‌ی صوفیان نقشبندیه‌ی غرب کشور به مولوی و حافظ در نقطه‌ی مقابل صوفیان قادری دیگر نقاط کشور قرار داشته است.
نثر ادبی هرات در این دوره در قیاس با گذشته و دوره‌ی شکوه خود اُفت جدی را نشان می‌دهد. لغات عامیانه و واژگان دخیل هندی وارد متن می‌شود. منقولات عربی متن حکایت از ضعف سواد عربی‌دانی نویسندگان دارد. نظم کتاب بدون هیچ‌گونه ذوق و زیبایی و حتی حاوی مشکلات وزنی جدی است.

وضعیت اجتماعی
در کتب مقامات نکته‌هایی اجتماعی و اقتصادی نیز در مطاوی حکایت‌ها دیده می‌شود. از جمله‌ی این نکات به محفل رقص نوجوانان رقصنده در یک عروسی در اوبه، رواج پول رایج ایران در هرات، حضور گروه‌هایی از زرتشتیان تا به این روزگار در هرات، حضور یک صوفی زن با نام صوفی زلیخا از قوم هزاره، حضور برده‌های حبشی در هرات و کرخ، بیماری‌های صعب‌العلاج چون وبا در قلعه‌نو در زمان کریمدادخان، اعتیاد به حشیش / چرس در میان درویشان، سطح نازل سواد را در عصر مورد نظر و … می‌توان اشاره کرد.

نتیجه‌گیری
در تاریخ ادبیات فارسی در افغانستان به‌ویژه در سه سده‌ی اخیر یک نوع خاصی از نثر تحت عنوان مقامات صوفیان وجود دارد که تا اکنون به آن توجه کافی نشده است. این گونه‌ی نثر ضمن ارزش ادبی خاص خود، بعضاً به تحولات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی مناطق دوردست از شهرهای مهم پرداخته است. کتب گوناگون مقامات صوفی اسلام نوشته‌ی نویسندگان مختلف در سده‌ی نوزدهم در هرات و بادغیس و فاریاب در شمال غرب افغانستان یکی از این منابع ارزشمند است. با استفاده از این منابع به چگونگی استفاده‌ی دستگاه حاکمیت وقت از صوفیان و گرم‌کردن تنور آتش نزاع‌های مذهبی برای استمرار قدرت پی می‌بریم. این منابع ضمن احتوای اطلاعات تاریخی، ادبی، اجتماعی و جغرافیایی فراوان، دربردارنده‌ی روایت هراتیان از جنگ مشهور شکیبان در سال 1222ق. و تحولات بعدی سیاسی هرات است. مجموعۀ مناقب صوفی اسلام توسط نگارنده در دست تصحیح قرار دارد.

پاورقی:
خلیفه نظرمحمد ولد خلیفه فقیرمحمد ولد خلیفه ملا مختار ولد خلیفه ملا احمد مشهور به «جانانه» از خلفا و جانشینان صوفی اسلام بوده است.

فهرست منابع
– بارگزایی، محمدخان، (1396)، تاریخ سلطانی (تاریخ حکومتداری لودیان، سوریان، غلجائیان و سدوزائیان)، تصحیح عتیق اروند، کابل: انتشارات امیری.
-برنابادی، محمدرضا، (1983)، تذکره محمدرضا برنابادی، تصحیح ناتالیا تومانوویچ، مسکو: آکادمی علوم شوروی.
-شکیبانی، خلیفه ابراهیم، (1288 تا 1292ق.)، [حدیقه‌ی کرامات و مقامات، واقعات و خوارق عادات صوفی اسلام کرخی و خلفای او]، نسخه‌ی خطی، بی‌تا، محفوظ در کتابخانه‌ی حسن حسن در شهرستان گلران هرات.
-لسان الملک سپهر، محمدتقی، (1377)، ناسخ التواریخ تاریخ قاجاریه، جلد 1 از آغاز تا پایان سلطنت فتحعلی شاه، به اهتمام جمشید کیانفر، تهران: اساطیر.
-نوری، محمدتقی، (1386)، اشرف التواریخ وقایع مربوط به دوره‌ی حکومت محمدولی میرزا در خراسان (سال‌های 1218-1231)، تصحیح سوسن اصیلی، تهران: میراث مکتوب.
-Meer Izzut-Oollah, (1872), Travels in Central Asia By Meer Izzut-Oollah in The Years 1812-13, Translated by Captain Philip Durham Henderson, Calcutta: Foreign department press.
-Noelle-Karimi, Christine, (2014), The Pearl in its midst Herat and the mapping of Khurasan (15th -19th centuries), Wien: Osterreichische Akademie Der Wissenschaften: Veroffentlichungen Zur Iranistik.

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1434


مطالب مشابه