فروزان کریمی
درآمدی بر کتاب:
کتاب پیشگامان شعر نو در افغانستان، شعر سالهای 1330-1340 خورشیدی، را مورد بررسی قرار داده است. این کتاب نتیجۀ تلاش و زحمتکشیهای شاعر و نویسندۀ بنام کشور پرتو نادری است. این کتاب در سال 1400ش، از سوی نشر زریاب چاپ و تکثیر شد. کتاب از سه بخش تشکیل شده است که بخش نخست مربوط میشود به سخنان نویسنده (7-55)، بخش دوم تنه، یا اصل مطلب ( 57-278) و بخش پایانی، یا جمع بندی ( 279-296).
نویسنده از آغاز کتاب مشخص میکند که این کتاب مبتنی بر کتاب دیگری بهنام نوی شعرونه/ اشعار نو، است که در سال 1341 خورشیدی، از سوی ریاست مستقل مطبوعات آن زمان، چاپ شده است. کتاب نوی شعرونه/ اشعار نو، دو بخش دارد؛ بخش نخست (د پشتو نوی شعرونه) و بخش دوم (اشعار نوی فارس).
در بخش پشتو از هفت شاعر پیشگام پشتو، چون: بینوا، پسرلی، شپون، شفیق، فارانی، لایق و مجروح؛ پانزده شعر آمده است. در بخش فارسی پنجاهوسه شعر از شانزده شاعر پیشگام فارسی آمده است، مانند: آرینپور، آیینه، الهام، بارق شفیعی، بهجت، توفیق، خلیلی، رهگذر، صفا و ….
از آنجا که به دنبال نقد و ارزیابی اثر یادشده هستیم، پرسش این است که کتاب پیشگامان شعر نو در افغانستان، از نظر محتوا، روش و شکل چگونه اثری است؟
بدون شک هر اثری که در ترازوی سنجش قرار میگیرد، نوشتن در مورد مزایا و کاستیهای آن، جزء الزامات نویسنده/ ناقد است و هیچ اثری عاری از این دو نیست. پس کتاب پیشگامان شعر نو در افغانستان را نمیتوانیم از این دو امر مستنثی بدانیم.
سنجش اثر از دید محتوایی:
- نویسنده از ابتدای کتاب مشخص میکند که کتاب پیشگامان شعر در افغانستان بر اساس کتاب دیگری بهنام نوی شعرونه/ اشعارنو، نوشته شده است. با آنکه چشمانداز نویسنده به نخستینههای شعر نو در افغانستان و هم جنبههای اطلاعدهی و پرداختن به آن، در این کتاب حایز اهمیت است؛ ولی معلومات ارائه شده در مورد کتاب مبنا ناقص است و آنچه که گفته شده است، در حد کلیات است و اصلاً به جزئیات دقیق کتاب اشاره نکرده است. پس، پاسخ به پرسشهای چون کتاب نوی شعرونه/ اشعار نو، چگونه کتابی بوده، در چه نوع فضای فرهنگی نوشته و چاپ شده، چه تـأثیر بر جامعهی فرهنگی وقت داشته، معیار گزینش شعر و شاعر در آن زمان چه بوده است، را نمیتوان از کتاب پیدا کرد. بنابراین، امتیاز دقیق این کتاب را نظر به کتاب مبنا نمیتوان سنجید.
- کتاب با بحث پیرامون واژۀ فارسی و دری و چگونگی وارد شدن واژۀ دری در قانون اساسی افغانستان شروع میشود و نویسنده با استناد آثار معتبر استادان بزرگ ایران بحث را دنبال میکند؛ اگرچه از نگاه اطلاعدهی این بخش غنی است، با آنهم جای استناد آثار نوشته شده در جغرافیای افغانستان خالی است و هیچ مقارنهای صورت نگرفته است تا به کشف تازه در مورد موضوع دست یابد.
- مورد بعدی که نویسنده به آن به گونۀ مفصل پرداخته است، شعر نیمایی و شاخصههای آن است. با آنکه در این قسمت شرح جامع از شعر نیمایی ارائه میدهد؛ ولی همه را در نیما خلاصه میکند و با این کار سایر ابتکارات شاعران در شعر و معرفی انواع دیگر شعر( شعر منثور، شعر سپید، موج نو و….) از قلم میافتد و اگر گاهی اشارهای هم کرده یک نگاه گذرا در برخی موارد بوده است.
- نویسنده در ضمن معرفی پیشگامان شعر نو در افغانستان به تحلیل شعرهای آنان نیز پرداخته است. در این قسمت گاهی آنقدر موشگافانه با متن برخورد میکند و اگر واژهای در شعر باعث شده فضای شعر دیگرگونه شود و از شعریت شعر کاسته است آن را برجسته کرده و در پیوند به آن نقد و نظر ارائه کرده است. مثلا: واژه رؤس در شعر زیر:
پیش او زانوی نیاز زدم
گفتم ای خاک پات تاج رؤس
با چنین پیکر خیالانگیز
نام پاک تو چیست؟
گفت: ونوس (همان:60)
- نویسنده در کتاب در پهلوی تحلیل و بررسی شعرها گاهی به خاطرهپردازی و گاهی هم اشاره به سایر ابعاد شخصیتی شاعران میکند که این موارد باعث شده متن خواناتر و دلپذیرتر شود.
- گاهی نویسنده در لابهلای متن به مقایسه، تأثیرگذاری و تأثیر پذیری شاعران بر یکدیگر پرداخته است. نمود واقعی این رویکرد را میتوان از در ابتدای کتاب (شاعران دههی سی) و در انتهای کتاب (شاعران دههی چهل) دید و در نهایت چهرهی واقعی شعر نیمایی در افغانستان، واصف باختری را معرفی میکند.
- اشاره به موضوعات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی از دل اشعار؛ نویسنده با این کار جَوّ رعبآور و مهآلود اجتماعی و سیاسی روزگار شاعر مینمایاند و با ذکر اشعارش به تحلیل شاعر میپردازد. مثلا:
«مرغ شبآویز از شاخ چنار پیر
گوید اندر گوش شب آهسته افسانه
بادها با پردۀ روزن کند بازی
ماه سیمین سر کشد از شیشه دزدانه» (همان: 218)
که در این شعر شب طبیعت را به بدبختی و سیهروزیهای مردم، استبداد، بیعدالتی، گرسنگی و تهیدستی زندگی اجتماعی مردم پیوند میزند.
- یکی از ویژگیهای دیگر کتاب این است که نویسنده در لابهلای متن مشخص میکند کیها شعر نیما را به گونهی جدی دنبال کردند و کیها توقف دادند و حتی در برابر این جریان قامت افراشتند.
سنجش اثر از دید روش:
این کتاب از لحاظ معرفی و تحلیل شاعران و اشعار آنان اهمیت و جایگاهی ارزنده در میان کتابهای تازه نوشتهشده در این حوزه را دارد؛ با آن هم دارای یک سلسله اشکالات روشی است و با رفع آن میتوان به مزیت کتاب افزود.
با آنکه در کتاب مذکور تحلیلهای خوبی از شعرها صورت گرفته است، و علاوه برآن، به نقاط قوت و ضعف اشعار نیز پرداخته شده است؛ ولی هنوز رویکرد در تحلیل اشعار مشخص نیست که نویسنده بر اساس کدام مؤلفهها به سراغ شعرها رفته است.
- عدم تناسب در انتخاب شعرها باعث شده که تعداد صفحههای اختصاصی در یکی کم و در دیگری زیاد باشد. مثلاً تعداد صفحات اختصاص یافته به شفیع رهگذر چهار صفحه است؛ ولی ضیا قاریزاده از 176- 199 و محمود فارانی از 199- 231 و …. در برگرفته است.
- واحد تحلیل در این کتاب شعر است و ما از شعر به شاعر میرسیم، ولی در بعضی شعرها این توازن برهم خورده و ما از شاعر به شعر میرسیم.
- آمیختگی سخن نویسنده با نقل قولها مثلاً: در بحث تحولات ادبی و خصوصاً شعری در ادبیات سایر ملتها 46 -50 کتاب یک منبع انترنتی ذکر شده است که مرز سخن نویسنده و منبع یا هم نقل قول کاملاً نامشخص است.
- با آنکه نویسنده کوشش کرده از منابع خوب و معتبر استفادهی لازم را کند؛ ولی گاهی به مواردی در کتاب بر میخوریم که اشاره به منبع ضعیف دارد که اصلاً ارزش علمی و پژوهشی ندارد؛ مثلا: ویکی پدیا
- نویسندهها بارها به مجموعهی اشعار شاعران و کتابهای مربوط به آن بارها مراجعه کرده است؛ ولی گاهی اشعاری را متوجه میشویم که بدون ذکر منبع در متن کتاب گنجانیده شده است؛ مثلاً صفحهی 124 همین کتاب.
سنجش اثر از نظر صوری
- طرح، رنگ جلد کتاب، استفاده از رنگهای مختلف و وجود پروانههای خورد و بزرگ در اطراف کرهی زمین مبین دید نویسنده در مورد محتوای کتاب است که تناسب خوبی هم دارد.
- اشتباه نوشتاری در متن نویسی بهندرت دیده میشود که این موضوع نمایانگر دقت نویسنده و ویراستار در متن کتاب میباشد.
- فهرست منابع/ سرچشمههای کتاب، منابع خوب و تازه را در مورد شعر افغانستان به معرفی میگیرد.
- عدم فصلبندی و بخشبندی کتاب باعث شده خواننده در حین خوانش دچار اشکال متنی شود؛ مثلاً در بحث تحولات ادبی در ادبیات ترک، اردو، عرب و فارسی و هم در تنهی اصلی کتاب عناوین اصلی و فرعی مشخص نشده است.
- استفاده از القاب (داکتر، استاد، پوهنمل) در سراسر کتاب دیده میشود، در حالی که در نوشتههای پژوهشی و علمی، از بهکاربردن هر نوع شاخص باید پرهیز گردد.
- در فهرست کتاب اشکالهایی وجود دارد، از جمله، فهرست کتاب به معرفی و تحلیل پانزده شاعر اشاره دارد درحالیکه در متن کتاب به شانزده شاعر پرداخته است.
- در پژوهشهای امروزی در نوشتن منبع/ سرچشمه، به حرف اول نام فامیلی یا تخلص نویسنده ارجحیت داده میشود که از (آ) شروع به (ی) ختم میشود؛ ولی در این کتاب از حرف (ک) شروع میشود، در حالی که حرف (آ) در ترکیب نام فامیلی شاعر وجود دارد.
- در منبع شماره 41 اول اسم کتاب آمده است و سپس اسم نویسنده که این هم از نگاه منبعنویسی اشکال است.
- در همین صفحه باز هم کتابهای ذکرشده است که محل نشر ندارد.
نتیجه
طوریکه همه میدانم پرچمدار شعر نو در ادبیات فارسی علی اسفندیاری یا همان نیما یوشیج است. نیما تحولی را در شعر فارسی بهوجود آورد که قبلاً پیشینه نداشت. این تحول تنها در ایران باقی نماند و روی ادبیات افغانستان نیز تأثیر گذاشت و در نتیجه شاعران دههی سی افغانستان با تبعیت از شعر نیمایی به طبع آزمایی پرداختند. این کتاب هم ثمرهی تلاشهای شاعران در گریز از سنت کلاسیک و قدم در راه تحول است. با آنکه مبنای کار در این کتاب، کتابی دیگر است با آن هم نویسنده توانسته است موفقانه از عهدهی این مسؤولیت بیرون بیاید، و این کتاب با رفع اشکال میتواند منبع خوبی برای آن عده افرادی باشد که دغدغهی شان تحقیق و پژوهش در شعر نو است.