نویسنده: دکتر سید جمالالدین «هروی»
بخش چهارم و پایانی
سعدالدین تفتازانی:
مسعود بن عمر بن عبدالله، امام دانشمند، نحوی، و صرفی، او یکی از صاحبنظران زبان عربی، فن بیان و منطق بود، همچنین در تفسیر و سنت مطالعات عمیق داشت و در فروع فقهی بر مذهب شافعی بود. حافظ ابن حجر، نوشتهاست: او در سال 712هـ، زاده شد و از نزد قطبالدین رازی و عضدالدین ایجی دانش اندوختهاست و در انواع رشتههای دانش، مهارت یافت و شهرهی آفاق گشت؛ مردمان از نوشتههای او بهرهمند شدند. او بهسال 791هـ در سمرقند وفات یافت (سیوطی، بیتا:ج2/ 285). علامه رزکلی در معرفیاش نوشته: او در تفتازان -از شهرهای خراسان- زاده شد، سرخس را بهحیث مسکن انتخاب نمودهبود و در آن زیست، تا اینکه تیمور لنگ وی را به سمرقند تبعید کرد و سر انجام در همان جا وفات یافت.
از جملهی تألیفات وی میتوان از کتب زیر نام برد:
۱. المطول؛
۲. مختصرالمعانی: این دو کتاب؛ شرح کتاب «تلخیصالمفتاح سکاکی» میباشد؛
۳. مقاصدالطالبین و شرح آن، در علم کلام؛
۴. النعم السوابغ فیشرح الکلمالنوابغ، نوشتهی زمخشری؛
۵. تهذیبالمنطق (کتاب درسی)؛
۶. ارشادالهادی، در نحو؛
۷. شرحالعقائدالنسفیه، (در کلام)؛
۸. حاشیهی بر شرحالعضد بر مختصر ابن حاجب، در اصول؛
۹. التلویح إلی کشف غوامضالتنقیح، در اصول فقه؛
۱۰. شرح تصریفالعزی، در صرف (این نخستین کتاب اوست و در شانزدهسالگی آن را نوشتهاست)؛
۱۱. شرح شمسیهی کاتبی، در منطق؛
۱۲. حاشیهی کشاف (ناتمام)؛
۱۳. شرح اربعین نووی.
حافظ ابن حجر در توضیح جایگاه والای ایشان گفتهاست: او علاوه بر کتب فوق، نوشتههایی دیگر هم در رشتههای مختلف علمی دارد که حتا ائمهی فن نیز، در راه فراگیری و اهتمام بهآنها بهرقابت میپردازند. در واقع ایشان خاتمهی علمای بلاغت و علوم عقلی در شرق زمین که حتا در تمام جهان شهره است. او در شناخت و مهارت در این علوم، بیمثال و بیهمانند بود (زرکلی، بیتا، ج7/ 219).
تفتازانی، کتاب مشهور خود، «المطول» را در شهر هرات نوشته، چنان که خود در مقدمهی آن گفتهاست: «حتی أنختُ إلی محروسة هراة، حماهااللهُ عنالآفات؛ بلدةٌ طیبة و مقام کریم، لقد جُمعت فیها المحاسن کلها، أحسنهاالإیمان والیمن والأمان … : پس خستگی و دلتنگی مفرط، مرا بر آن واداشت تا گاهی ایندر این سرزمین باشم و احیانا آن سرِ زمین؛ چون پر کاهی بهدست بادی شده بودم؛ تا از قضا، بهمنطقهی هرات -که دور باد از جمیع آفات- افتادم؛ چشم گشودم، دیدم انگار در بهشت موعود ام: شهری خوش آب و هوا و زیستگاهی در خور و پربار. (شعر:) در این شهر، تمامی زیباییها را یکجا دیدم؛ نیکوترین شان: ایمان، یُمن (برکت، فراوانی، پرمایگی) و امن (امنیت) را نیز دیدم. چراغ علم و ایمان، بر آستان این شهر، فروزان است، و شرارههای جهل و گمراهی در خاکستر فرونشسته و سایهی عدالت و پادشاهی گسترده شده، پرچم شریعت، با عزّت و سرفرازی گره خورده، شأن اسلام به اوج شگوفایی رسیده، بوستان علم و فرهیختگی، شاداب و خرّم گشتهاست» (ابن حجر، بیتا، ج6/ 112).
برخی از شاگردان علامه تفتازانی؛ آنان که در فرآیند گسترش و ارتقای زبان عربی، کار کردهاند:
برهانالدین، حیدرةالشیرازی- رومی: وی در علم معانی، بیان و دیگر فنون عربی علامه بودهاست.
جلالالدین سیوطی دربارهی او گفته است: او از تفتازانی دانش آموخت و بر کتاب «الإیضاح» قزوینی، شرحی ممزوج نوشت، بهروم رفت، و آن جا بهتعلیم و تدریس پرداخت، تا سرانجام بعد از سال 820 هـ، وفات یافت. شیخ ما علامه محیالدین کافیجی از شاگردان و ارادتمندان خاص او بودهاست (طبقات اللغویون، بیتا: ج1/ 549).
علی بن محمد، مشهور بهشیخ علاءالدین بخاری- حنفی نحوی، علامه و از بزرگترین دانشمندان روزگار خود. او، در سال 779هـ زاده شد. از نزد تفتازانی دانش اندوخت. بهسرزمینهای زیادی سفر کرد، تا بر علوم عقلی و نقلی، نثر و نظم و زبان عربی تسلط یافت و سر آمد روزگار خود گشت؛ به.هند رفت و مورد بزرگداشت و استقبال پادشاهان آن دیار قرار گرفت. وقتی آنان دیدند که در علم، زهد و تقوا، مرد بیمانند دوران خود است. چندی بعد، بهمکه رفت و آنجا بهآموزش
مشغول شد. با آن که بهدربار حکام رفتوآمدی نداشت، در قاهره، جایگاه ویژهای یافتهبود، سپس بعد از درخواست اقامت از جانب پادشاه شام، به این دیار رفت، اما آنجا رحل اقامت نیفگند. بالآخره در پنجم ماه رمضان، سال 841هـ چشم از جهان فروبست؛ و بیبدیل ماند، زیرا جامع علم و تقوا و تبحّر بود (همان: ج2/ 200).
علی بن مصلحالدین، مشهور بهشیخ علاءالدین رومی بلخی، دانشمند بزرگ و متخصص علم نحو. او، در سال 756هـ، زاده شد. بهتحصیل انواع علوم و فنون پرداخت. در شهرهای مختلف عجمزبان، گشتوگذار کرد. از تفتازانی، سیّدشریف جرجانی و علمای بزرگ دیگر، دانش آموخت و با مهارت تمام بهاستادی رسید. او دانشمندی محقّق، نکتهسنج، جدلی و عالم علوم عقلی بود و در بسیاری علوم سر آمد شد. در سال 828هـ، بهقاهره رفت. بهسمت استادی در مدرسهی «الأشرفیة الجدیدة» گماشته شد، سپس حج کرد و بهروم رفت، چندی بعد در سال 834هـ، بهقاهره باز گشت و درسگاه حدیث در «قلعه» را بهحیث مرکز علمی تحقیقاتی خویش انتخاب نمود، سپس، دوباره بهروم رفت، تا این که در روز یکشنبه، 20 رمضان، سال 841هـ دار فانی را وداع گفت (همان: ج2/ 209).
ملا (مولانا) عبدالرحمن جامی:
نورالدین، عبدالرحمن بن نظامالدین احمد جامی، خاتمالشعراء، از دانشمندان مشهور و یکی از فرهیختگان والا مقام شهر هرات بودهاست. این که «جامی» لقب دارد، یا منسوب است بهمنطقهی «جام»؛ زادگاه او در نزدیکی هرات، یا هم منسوب است بهشاعر مشهور، شیخ احمد بن ابیالحسن جامی (متوفی: 536هـ)؛ همو که جامی، او را در شمار استادان خود، گفته است.
جامی، در آوان نوجوانی، با پدرش، برای آموختن دانش بههرات آمد؛ چندی بعد، بهسمرقند رفت، این دوشهر، در آن دوران، بزرگترین مراکز علم و فرهنگ در عصر تیموریان بودهاند.
دیری نگذشت که «جامی» نام گرفت و نور چشم همگان شد. در سال 877هـ بهسفر حج رفت و از راه دمشق و حلب، بازگشت؛ آن جا مورد استقبال علماء قرار گرفت؛ درست برعکس وقتی که از بغداد میگذشت، در چشم بعضها خاری بود و به او رشک میبردند؛ رویدادی که سبب شد قصیدهای در گلایه از جهالت حسودان خود بسراید. در آخر، جامی، از سال 878هـ/ 1473م، بههرات مستقر شد، میان او و شاعر ادیب «امیر علی شیر نوایی» وزیر حاکم تیموری هرات؛ سلطانحسین بایقرا، دوستی و مودت افتاد. جامی در آخر عمر بهریاضت روحی مشغول شد و این پلهها را میپیمود و بالا میرفت تا این که بهمقام شیخ طریقت و خلیفهی استاد خود، سعدالدین کاشغری نایل آمد؛ با اینهم، او رابطهی اجتماعیاش با مردم را، نگه میداشت.
اهتمام بزرگ جامی، در ابتدای حیات، شعر عرفانی بود و بر سبک مثنوی و رباعی شعر میسرود و در علوم دینی، ادبیات، بلاغت، خوشنویسی، عروض، نحو، تاریخ، زندگینامهنویسی و موسیقی نیز خوش درخشید و بخش اعظم تلاشهایش را در اواخر زندگی، به این علوم، معطوف و متمرکز کرد.
برخی، شمار کتابها و رسالههای او را، 54 کتاب و رساله گفتهاند، و دیگرانی، تا 99 کتاب و رساله برای وی برشمردهاند. بخش از کتابهای او، بهزبان عربی است، و بیشتر آنها، همچنان دستنوشته و دستنخورده در کتابخانههای «برلین»، «وین»، «قاهره»، «اسکندریه» و شهرهای دیگر جهان موجود است. جامی، با آن که بهرابطهی محکماش با اهل حکومت و ندمای هرات، خصوصا با وزیر «امیر علی شیر نوایی» متعهد بودهاست و آن را نگه میداشت، همچنان استقلال فردیاش را، پاس میداشتهاست (هروی، بیتا، 85- 153).
کتابها و آثار:
آثار منثور و منظوم جامی فراوان است؛ اینک، برجستهترین کتابهای منثور ایشان:
۱. شرح عقاید ابن عربی در فلسفه و تصوف، در کتاب «نقدالنصوص فی شرحالفصوص»
۲. نفحات الأنس من حضراتالقدس: در این کتاب، بهشرح حال 616 شخصیت گوشهنشین و عارف پرداختهاست. منبع او در این اثر، کتاب «طبقاتالصوفیه» نوشتهی محمد بن حسن سلمی نیشابوری (متوفی 413هـ) و اضافات عبدالله انصاری (متوفی 481هـ) بر آن کتاب، بودهاست.
البته، جامی شرح حال متصوفان تا روزگار خودش را در «نفحاتالأنس» افزودهاست. این کتاب بهزبان فارسی میباشد.
۳. شواهدالنبوه در سیرت پیامبر و اصحاب، بهزبان فارسی.
۴. شرح جامی (الفوائدالضیائیه)، این کتاب، شرح «کافیه» تألیف ابوعمرو عثمان بن عمر بن حاجب (متوفی 647هـ) است. مطمح نظر ما در این بحث علمی، همین کتاب است. این کتاب، در مدارس دینی افغانستان، مدارس درس نظامی (وفاقالمدارس العربیه – پاکستان)، هندوستان، ترکیه، کشورهای آسیای میانه و ایران از متون درسی است.
۵. بهارستان: این کتاب، بهنحوی داستانها و شعرهایی آموزندهاست. بهارستان بهپیروی و الگوبرداری از سبک سعدی در کتاباش «گلستان» نوشته شده، شامل داستانها و شعرهایی آموزنده میباشد.
۶.؛تفسیر پارهای از سورههای قرآن. در این تفسیر، بر راه عارفان رفته، عارفان درون متنگرا؛ همانان که باور دارند، ظاهر متن، برای فهم معانی بسنده نیست، زیرا مدلولات لفظی، آماج دگرگونی زمانی است؛ پس، میبایست بهکار موشکافی و استخراج معانی نهفته و ژرف پرداخت؛ که مهمتر و شایستهتر است.
کتابهای شعری او:
دیوان اشعار: این کتاب، شعر موسیقایی و حاوی غزلیات و سوگنامهها است. جامی این کتاب را، بهسه بخش (با در نظرداشت سهبخش و مرحلهی مهم زندگی: جوانی، میانسالی و پیری) بهنامهای: فاتحةالشباب، واسطةالعقد، و خاتمةالحیاة تقسیم کردهاست؛ هر سهبخش، بهزبان فارسی است.
هفت اورنگ: بهسبک مثنوی، جانمایهی عشقی/ رومانتیکی واعظانه دارد. با این کتاب اندیشههای عارفانهی جامی، تا شهرهای دور دست خراسان، انتشار یافت؛ بههند و آسیای میانه و سرزمینهای فارسی و ترکیه، دامنه کشید و بعض شاعران عثمانی از وی تقلید کردهاند. بابر؛ پایهگذار حکومت تیموریان هند (932- 937هـ/ 1525- 1530م) دربارهی او گفته است: جایگاه والای او، نیازی بهستایش کسی ندارد و سلطان محمد عثمانی: محمد فاتح (855هـ) و پسراش بایزید دوم (886- 918هـ) با وی نامهنگاری کردهاند و با الحاح، از وی خواستهاند برای دیدارش بهقسطنطنیه برود. جامی، در هرات وفات یافت و همانجا آرمید.
مولانا جامی تألیفات دیگری هم دارد، از آن جمله:
سلسلةالذهب. در این کتاب، بر روافض تاخته است؛
الدرّةالفاخرة؛
رسالة فیالمعمّی و العروض و القافیة و…، که تصانیف وی در بین عوام و خواص مقبول افتادهاست و تاریخ وفاتاش (بهحساب ابجد): «وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنا» (آل عمران: 97).
شاگردان جامی؛ آنان که در زمینهی توسعهی زبان عربی، فعالیت کردهاند:
خواند میر: غیاثالدین محمد بن همامالدین بلخی هروی (880- 942هـ).
سلطان حسین بایقرا.
رضیالدین عبدالغفور لاری.
عارف بالله، شیخ عبدالله الهی. صاحب «الشقائق» نوشتهاست: او در منطقهی «سما» ولایت اناضولی/ آناتول، زاده شد. در اوایل عمر، بهعلوم مختلف اشتغال ورزید، چند گاهی بهمدرسهی زیرک قسطنطنیه مسکن گزید، سپس بهسمرقند رفت، بهخدمت خواجه عبدالله سمرقندی مشغول شد و یار و همنشین خواجه عبید گشت. چندی بعد، بهدستور و سپارش او رهسپار شهرهای روم شد و در راه، از هرات نیز دیدن کرد؛ و بهدیدار و صحبت مولانا عبدالرحمن جامی و سایر مشایخ هرات، نیز نایل شد؛ سر انجام، بهوطناش برگشت؛ آن گاه که آوازاهاش در آفاق پیچیده بود، دانشاندوزان و تشنگان علم و معرفت، گرد او، فرا آمدند .
سبک جامی در شرح جامی (الفوائدالضیائیه):
جامی، با آن که از استادان بزرگ نظم و نثر پارسی بود، در این کتاب اما، یککلمهی پارسی هم بهکار نبرده، حتا از کلمات عربی نامأنوس و نارسا نیز استفاده نکردهاست.
جامی، در این کتاب، از دیدگاههای نحویِ مکتب بصریها و مکتب کوفیها ، بهره میبرد، اما از آن جا که در این زمینه همفکر و پیرو ابنحاجب است، در ترجیح آرای بصریها میکوشد. همچنین در این کتاب از فنواژگان فلسفی- منطقی نیز استفاده کردهاست که نشان میدهد در زمینههای گوناگون، ید طولی داشتهاست.
همچنان که گفته بودیم، او نظریات بصریها را ترجیح میدهد. اینک چند نمونه از ترجیحات وی در آن کتاب (شرح جامی) را میآوریم:
در باب تنازع فعلین، مینویسد: «… نحویهای بصره، فعل دوم را، عامل برمیگزینند، زیرا نزدیک (معمول) است، اما عامل دانستن (فعل) اول را، نیز جایز میدانند. اما نحویان کوفی (بر عکس)، فعل اول را عامل، برمیگزینند، زیرا سبقت دارد و نیز برای پرهیز از اضمار قبلالذکر. (باری) اگر طبق مذهب بصریها، فعل دوم را عامل بگیری … زیرا همین است مذهب مختار که کاربرد بیشتری دارد» . دیده میشود، این جا مذهب بصریها را راجح دانستهاست.
در بحث الف و نون زائده، نخست نظر کوفیان و بصریان را ذکر میکند، سپس رأی بصریها را با دلایل قاطع خویش ترجیح میدهد، و مینویسد: «نحویان، در این باره، که سبب (منع صرف) بودن (الف و نون زائدتان)، آیا مزیدبودن و فرعبودن آنها برای مزید علیه است، یا مشابهت آنها با الف تأنیث، اختلاف کردهاند. نظر راجح، همان قول دوم است» . شاگرد او، ملا عبدالغفور لاری و حاشیهنویس شرح جامی، در همان صفحه، حاشیهی پانزدهم مینویسد: «قول دوم، همان که راجح است، نظر بصریها است».
چکیدهی جستار:
باری، در پی این جستار، موارد زیر را فراگرفتیم:
جایگاه استراتیژی خراسان، قبل و بعد از اسلام.
نقش فعالیتهای دانشمندان هرات، در جنبش و پویش علمی در زمینههای مختلف و بهویژه در زمینهی رشد و توسعهی زبان عربی برای عرب و عجم.
آشنایی با دانشمندان بلندپایهی هرات و نقش پیشوایانه و پیشگامانهی ایشان و نیز نقش درسگاههای برجسته و تاریخی آنان.
آشنایی با برخی از مهمترین کتابهای نوشتهشده در هرات و نیز تألیفات خود دانشمندان این دیار.
نتایج کلیدی بحث:
سرزمین خراسان، همیشه، بهعنوان مهمترین پایگاه و مرکز علمیِ تاریخ درخشان اسلامی بودهاست.
دانشمندان هرات، در طول تاریخ کارنامههای قوی در زمینههای تفسیر، حدیث، فقه و لغت، عرضه کردهاند، که هرگز فراموش نمیشود. در حوزهی زبان، اما کارنامههای ایشان، برجستهتر و نمایانتر بودهاست.
علمای بزرگ هرات، امثال: ابوعبید قاسم بن سلام هروی، ازهری هروی، رازی و جامی، نقش بس کلانی در توسعهی زبان عربی نه تنها میان عجم/ پارسیان که حتا در میان خود عرب، نیز داشتهاند.
میبینیم بسیاری کتابهای این دانشمندان تا کنون در حوزههای علمی، دانشگاهها و مراکز اسلامی تدریس میشود. شرح جامی- که از دقیقترین شروح کافیه است، کتابی درسی در نحو میباشد. و کتابهای «مختصرالمعانی» و «المطول» علامه تفتازانی که در هرات نوشتهشده، نیز از مهمترین کتابهای درسی در علم معانی است.
توجّه این عالمان بلندپایه بهزبان عربی و علوم مربوط به آن، موجب شد زبان عربی در میان مسلمانان عجمزبان ریشه دوانَد و سایه بگسترَد؛ چنان که مسلمانان، همواره از این میراث پرمایه و افتخار آمیز، بهره میگیرند.
برعلاوه، حتا خود عرب زبانها بهاین کتابهای گرانسنگ نیاز دارند و از این میراث کلان و پر ابهت تاریخی استفاده مینمایند.
این بود آن چه بهتوفیق پروردگار دربارهی «نقش مدارس و مراکز علمی خراسان و بهویژه هرات، در گسترش و توسعهی زبان عربی در میان عجم» نوشته شد.
در بهسامانکردن این جستار، سعی بلیغ و جهد بیدریغ روا داشته شدهاست. اگر درست رفته باشم، که ممنون توفیق خدایم و اگر گاهی یا جایی کج رفته باشم، از نفس من سر زدهاست به آستان والای پروردگار، دست میافرازم و زاریکنان میخواهم که این کار را مخلصانه بپذیرد و مایهی سود من و همهی مسلمانان گرداند. ربالعزت را سپاس که بهیُمن نوازشهای او کارهای نیک انجام میگیرد و درود بر سرورمان، محمدِ کریم علیهالسلام و بر یاران و دوستاناش باد.
فهرست مصادر و مراجع
القرآن الكريم.
أحسن التقاسيم، ترجمة: د. علي نقي منزوي أستاذ الفلسفة والأدب العربي بجامعة طهران، طبع: جامعة طهران، عام: 1361شـ/ 1403هـ.
الإدارة التربوية فيالمدارس فيالعصر العباسي (132- 656هـ)، تأليف: محمد علي رجوب، مؤسسة حمادة للدراسات الجامعية والنشر والتوزيع، عام: 2004م.
أطلس تاريخ الإسلام، تأليف: حسين مؤنس، الناشر: دار الزهراء للإعلام العربي، عام: 2008م.
الأعلام، تأليف: خيرالدين بن محمود بن محمد بن علي بن فارس، الزركلي الدمشقي (المتوفى: 1396هـ)، الناشر: دار العلم للملايين، الطبعة: الخامسة عشر – أيار / مايو 2002م.
الأموال، تأليف: أبي عبيدالقاسم بن سلام الهروي، تحقيق: خليل الهراس، دار الكتب العلمية – بيروت.
إنباه الرواة على أنباه النحاة، تأليف: جمال الدين أبوالحسن علي بن يوسف القفطي (المتوفى: 646هـ)، المحقق: محمد أبوالفضل إبراهيم، الناشر: دار الفكر العربي – القاهرة، ومؤسسة الكتب الثقافية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1406 هـ/ 1982م.
البداية والنهاية، تأليف: الحافظ إسماعيل بن عمر، المشهور بابن كثير القرشي الدمشقي، الناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
البغداديون أخبارهم ومجالسهم، تأليف: إبراهيم عبدالغني الدروبي، مطبعة الرابطة، بغداد، عام: 1958م.
بغية الوعاة في طبقات اللغويين والنحاة، تأليف: عبدالرحمن بن أبي بكر، جلالالدين السيوطي (المتوفى: 911هـ)، المحقق: محمد أبوالفضل إبراهيم، الناشر: المكتبة العصرية، لبنان – صيدا.
بلاد الهند في العصر الإسلامي، عصامالدين الفقي، (عالم الكتب، القاهرة، 1980م).
البلاغة عند السكاكي، أحمد مطلوب، طبع: مكتبة النهضة، عام: 1964.
بلدان الخلافة الشرقية، (الموضوع: صفة العراق والجزيرة وإيران وأقاليم آسية الوسطى منذ الفتح الإسلامي حتى أيام تيمور)، تأليف: كي ليسترنج، المترجم: بشير فرنسيس – كوركيس عواد، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الثانية – 1405هـ/ 1985م.
تأريخ الأدب العربي، تأليف: د. عمر فرّوخ، دار العلم للملايين.
تاريخ الأدب الفارسي، تأليف: رضازاده شفق، ترجمهی: محمد موسى هنداوي، القاهرة،1947م.
تاريخ أفغانستان بعد از اسلام، تأليف: عبدالحي حبيبي القندهاري.
تاريخ الأمم والرسل والملوك، تأليف: محمد بن جرير بن يزيد الطبري (المتوفى: 310هـ)، الناشر : دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة الأولى، عام: 1407هـ.
تاريخ إيران بعد الإسلام، محمد علاءالدين منصور، مترجم: دار الثقافة والنشر، القاهرة، عام النشر: 1989م.
تاريخ بغداد، تأليف: أبوبكر أحمد بن علي الخطيب البغدادي (المتوفى: 463هـ) المحقق: الدكتور بشار عواد معروف، الناشر: دار الغرب الإسلامي – بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ/ 2002م.
تاریخنامه هرات لسيفي هروي مطبوع بتصحيح ومقدمة: محمد زبیرالصدیقی مدرّس اللغات الشرقية في جامعة کلکته، و بسعي: خان بهادر خلیفه محمد أسدالله، عام: 1362شـ/ 1404هـ، كلكتة- الهند.
تاريخ الخلفاء، تأليف: عبد الرحمن بن أبي بكر، جلالالدين السيوطي (المتوفى: 911هـ)، المحقق: حمدي الدمرداش، الناشر: مكتبة نزار مصطفى الباز، الطبعة: الطبعة الأولى: 1425هـ/ 2004م
تاريخ الإسلام، ووفيات المشاهير والأعلام، تأليف: شمسالدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)، المحقق: عمر عبدالسلام التدمري، الناشر: دار الكتاب العربي، بيروت، الطبعة: الثانية، 1413 هـ/ 1993م.
تاريخ الشعوب الإسلامية، تأليف: كارل بروكلمان، نقلها إلى العربية: نبيه أمين فارس و منير البعلبكي، الطبعة الخامسة، دار العلم للملايين، بيروت.
تاريخ هرات در عهد تيموريان (تاريخ هراة في عهد التيموريين)، عبدالحليم طبيبي، طهران، نشر الحيدري، 1368 شـ/ 1405هـ.
تاريخ مختصر افغانستان، تأليف: علامه عبدالحى حبيبى، عام: ١٣٧٧ هـ ش/ 1418هـ.
تاريخ مختصر کتابخانهها در افغانستان (التاريخ المختصر للمكتبات في أفغانستان)، تأليف: محقق سيد محىالدين هاشمى، عام: 2004م، کابل.
التصور اللغوي عند الإمام فخرالدين الرازي، تأليف: أمان سليمان حمدان أبو صالح، الناشر: الجامعة الأردنية، عام: 1988م/ 1409هـ.
تفسير الرازي (مفاتيح الغيب)، تأليف: الإمام فخرالدين محمد بن عمر التميمي الرازي، دارالنشر: دارالكتب العلمية، بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ/ 2000م.
تهذيباللغة، تأليف: محمد بن أحمد الأزهري الهروي، أبومنصور (المتوفى: 370هـ)، المحقق: محمدعوض مرعب، الناشر: دارإحياء التراث العربي – بيروت، الطبعة: الأولى، 2001م.
توضيح المقاصد والمسالك بشرح ألفية ابن مالك، أبومحمد بدرالدين حسن بن قاسم المرادي المصري المالكي (المتوفى: 749هـ)، شرح وتحقيق: عبدالرحمن علي سليمان، أستاذ اللغويات في جامعة الأزهر، الناشر: دارالفكر العربي، الطبعة: الأولى 1428هـ/ 2008م.
الثقافة الإسلامية في الهند: معارف العوارف في أنواع العلوم والمعارف (الطبعة الثانية)، دمشق، مطبوعات مجمع اللغة العربية بدمشق.
جامعالتواريخ، تأليف: رشيدالدين فضلالله الهمذاني، ترجمة: الدكتور فؤاد عبدالمعطي الصياد، الدارالثقافية للنشر، الطبعة الأولى، عام: 1420هـ/ 2000م.
حبيبالسير، تأليف: خواند مير، غياثالدين محمد بن همامالدين الهروي (881 – 942 هـ)، طهران، نشر:خيّام، باهتمام دبير سياقي.
حضارة العرب، تأليف: غوستاف لوبون، ترجمة عادل زعيتر.
الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، تأليف: الحافظ شهابالدين أبيالفضل أحمد بن علي بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852هـ/ 1449)م، تحقيق: محمد عبدالمعيد خان، الناشر: مجلس دائرة المعارف العثمانية، حيدرآباد – الهند، سنة النشر: 1392هـ/ 1972م.
رحلة ابن بطوطة المسماة تحفة النظار في غرائب الامصار وعجائب الأسفار، تأليف: محمد بن عبدالله بن محمد بن إبراهيم اللواتي الطنجي، أبو عبدالله، ابن بطوطة (المتوفى: 779هـ)، الناشر: دارالشرق العربي.
رسالة العرب تجاه الجهاد الإسلامي في أفغانستان والشعب الأفغان المسلم في الظروف الراهنة، الكاتب: د. سيد جمالالدين الهروي، مدير مجلة الهدي – إسلام آباد، مجلة الهدى، العدد الرابع، عام: 2012م.
روضات الجنات في أوصاف مدينة هراة، تأليف: معينالدين الإسفزاري، عام الطبع: 1380هـ/ 1961م، المقدمة، باهتمام محمد إسحاق، أستاذ اللغتين العربية والفارسية بجامعة كلكته -الهند.
سيَر أعلام النبلاء، تأليف: شمسالدين أبو عبدالله محمد بن أحمد الذَهَبي، المحقق: مجموعة محققين بإشراف شعيب الأرناؤوط، الناشر: مؤسسة الرسالة.
شذرات الذهب في أخبار من ذهب، تأليف: عبدالحي بن أحمد ابن العماد العَكري الحنبلي، أبوالفلاح (المتوفى: 1089هـ)، حققه: محمودالأرناؤوط، خرج أحاديثه: عبدالقادر الأرناؤوط، الناشر: دارابن كثير، دمشق -بيروت، الطبعة: الأولى، 1406هـ/ 1986م.
شرح مُلّا جامي، تأليف: ملا عبدالرحمن الجامي، مكتبه علوم إسلاميه، محله جنكي، بشاور – باكستان.
صحيح مسلم، أبوالحسين مسلم بن الحجاج بن مسلم القشيري النيسابوري، طبع: دارالجيل بيروت + دارالآفاق الجديدة ـ بيروت، بدون تاريخ.
صورة الأرض، تأليف: محمد بن حوقل البغدادي الموصلي، أبوالقاسم (المتوفى: بعد 367هـ)، الناشر: دارصادر، أفست ليدن، بيروت، عام النشر: 1938م.
طبقات الفقهاء الشافعية، تأليف: عثمان بن عبدالرحمن الشهرزوري، أبوعمرو، تقيالدين المعروف بابن الصلاح (المتوفى: 643هـ)، المحقق: محييالدين علي نجيب، الناشر: دارالبشائر الإسلامية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1992م.
طبقات الشافعية الكبرى، تأليف: تاجالدين عبدالوهاب بن تقيالدين السبكي (المتوفى: 771هـ)، المحقق: د. محمود محمد الطناحي د. عبدالفتاح محمد الحلو، الناشر: هجر للطباعة والنشر والتوزيع، الطبعة: الثانية، 1413هـ.
طبقات الشافعية الكبرى للأسنوي، تأليف: جمالالدين عبدالرحيم بن الحسن بن علي الإسنوي الشافعيّ (المتوفى: 772هـ)، تحقيق: كمال يوسف الحوت، الناشر: دارالكتب العلمية، الطبعة: الأولى، عام: 2002م.
الطبقات الكبرى، تأليف: أبي عبدالله محمد بن سعد بن منيع، البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفى: 230هـ)، تحقيق: محمد عبدالقادر عطا، الناشر: دارالكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1410هـ/ 1990م.
طبقات النحويين واللغويين، تأليف: أبوبكر محمد بن الحسن بن عبيدالله الزبيدي الأندلسي الإشبيلي، (المتوفى: 379هـ)، المحقق: محمد أبوالفضل إبراهيم، الطبعة: الثانية، الناشر: دارالمعارف.
علمالتفسير كيف نشأ و تطور حتى انتهى إلى عصرنا الحاضر، عبدالمنعم النمر، القاهرة، دار الكتب الإسلامية.
الغريبَين في القرآن والحديث، تأليف: أبوعبيد أحمد بن محمد الهروي (المتوفى 401 هـ)، تحقيق ودراسة: أحمد فريد المزيدي، قدم له وراجعه: أ. د. فتحي حجازي، الناشر: مكتبة نزار مصطفى الباز – المملكة العربية السعودية.
فخرالدين الرازي للعماري، الناشر: المجلس الأعلى للشئون الإسلامية، اللجنة العامة للقرآن والسنة، عام: 1969م.
الفرج بعد الشدة، تأليف: أبوبكر عبدالله بن محمد بن عبيد البغدادي الأموي القرشي المعروف بابن أبي الدنيا (المتوفى: 281هـ)، خرجه وعلق عليه: أبوحذيفة عبيدالله بن عالية، الناشر: دارالريان للتراث، مصر، الطبعة: الثانية، 1408 هـ/ 1988م.
كشف الظنون عن أسامي الكتب والفنون، تأليف: مصطفى بن عبدالله كاتب الجلبي القسطنطيني المشهور باسم حاجي خليفة (المتوفى: 1067هـ)، الناشر: مكتبة المثنى – بغداد (وصورتها عدة دور لبنانية، بنفس ترقيم صفحاتها، مثل: دارإحياء التراث العربي، ودارالعلوم الحديثة، ودار الكتب العلمية)، تاريخ النشر: 1941م.
لسان العرب، تأليف: محمد بن مكرم بن على، جمالالدين، المعروف بابن منظور الأنصاري الرويفعى الإفريقى (المتوفى: 711هـ)، الناشر: دار صادر – بيروت، الطبعة: الثالثة – 1414 هـ.
لغتنامه دهخدا، علي أكبر دهخدا، عام النشر: 1377ش/ 1417هـ، الطبع الثاني، جامعة طهران.
المحصول، تأليف: بو عبدالله محمد بن عمر التيمي الملقب بفخرالدين الرازي (المتوفى: 606هـ)، دراسة وتحقيق: الدكتور طه جابر فياض العلواني، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الثالثة، 1418 هـ/ 1997م.
مختصرالمعاني، تأليف سعد التفتازاني، مكتبة رشيدية، سركي رود، كويتا، عام: 1359هـ.
المسالك والممالك، تأليف: أبي إسحاق إبراهيم بن محمد الفارسي الاصطخري، المعروف بالكرخي (المتوفى: 346هـ)، الناشر: دار صادر، بيروت، عام النشر: 2004م.
المدارس النظامية … في عهد السلاجقة، مقالة للدكتور علي الصلابي، موسوعة البحوث والمقالات العلمية، منشورة على الإنترنيت.
مدارس نظامیه و تاثیرات علمی و اجتماعی آن (المدارس النظامية وتأثيراتها العلمية والاجتماعية)، نورالله کسائی، الناشر: جامعة طهران، عام: 1358ش/ 1400هـ.
المطول، تأليف العلامة التفتازاني، المكتبة الحقانية، محلة جنكي، بشاور – باكستان، عام: 1311هـ.
معجم الأدباء = إرشاد الأريب إلى معرفة الأديب، تأليف: شهابالدين أبو عبدالله ياقوت بن عبدالله الرومي الحموي (المتوفى: 626هـ)، المحقق: إحسان عباس، الناشر: دارالغرب الإسلامي، بيروت، الطبعة: الأولى، 1414 هـ/ 1993م.
معجم الأسرات الحاكمة فيالتاريخ الإسلامي، تأليف: زامباور ، تعريب: د. زكي محمد حسن بك، (دارالرائد، بيروت، 1980م/ 1400هـ).
معجمالبلدان، تأليف: شهابالدين أبوعبدالله ياقوت بن عبدالله الرومي الحموي (المتوفى: 626هـ)، الناشر: دار صادر، بيروت، الطبعة: الثانية، 1995م.
معجم المؤلفين، تأليف: عمر بن رضا كحالة الدمشقي (المتوفى: 1408هـ)، الناشر: مكتبة المثنى – بيروت، دار إحياء التراث العربي بيروت.
معرفة علوم الحديث، تأليف: أبوعبدالله الحاكم محمد بن عبدالله النيسابوري (المتوفى: 405هـ)، المحقق: السيد معظم حسين، الناشر: دارالكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الثانية، 1397هـ/ 1977م.
المنهل الصافي والمستوفى بعد الوافي، تأليف: يوسف بن تغري بردي بن عبدالله الظاهري الحنفي، أبو المحاسن، جمالالدين (المتوفى: 874هـ)، حققه ووضع حواشيه: دكتور محمد محمد أمين، تقديم: دكتور سعيد عبدالفتاح عاشور، الناشر: الهيئة المصرية العامة للكتاب.
الموسوعة العربية العالمية، تأليف: مجموعة من العلماء والباحثين، الناشر: مؤسسة أعمال الموسوعة للنشر والتوزيع، سنة النشر: 1419هـ/ 1999م.
الموسوعة العقدية، إعداد: مجموعة من الباحثين بإشراف الشيخ عَلوي بن عبدالقادر السقاف، الناشر: موقع الدرر السنية على الإنترنت (dorar.net).
ميزان الاعتدال في نقد الرجال، تأليف: شمسالدين محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)، تحقيق: علي محمد البجاوي، الناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر، بيروت – لبنان، الطبعة: الأولى، 1382 هـ/ 1963م.
النجوم الزاهرة في ملوك مصر والقاهرة، تأليف: يوسف بن تغري بردي الحنفي، أبو المحاسن، جمال الدين (المتوفى: 874هـ)، الناشر: وزارة الثقافة والإرشاد القومي، دار الكتب – مصر.
نظم التعليم عندالمسلمين، عارف أحمد، عبدالغني، دار الكنان، عام النشر: 1993م.
نهاية الإيجاز في دراية الإعجاز، فخرالدين محمد بن عمر الرازي، تعليق: د. نصرالله أوغلي، دارصادر، بيروت ، الطبعة الأولى، 1424هـ/ 2004م.
وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان، تأليف: أبوالعباس شمسالدين أحمد بن محمد بن أبي بكر بن خلكان، تحقيق: إحسان عباس (دار صادر، بيروت، د.ت).
“Al- Niẓāmiyya , al- Madrasa.” Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis
E.G.Brovone, A Literary History of Persia (1928).
J.Rypka, History of Iranian Literature (Dorolret Holland 1968).
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2311