نقش مراکز علمی خراسان، و به‌ویژه هرات در گسترش ادبیات زبان عرب

29 جدی 1402
8 دقیقه
نقش مراکز  علمی خراسان، و به‌ویژه هرات در گسترش ادبیات زبان عرب

نگارنده: دکتر سید جمال‌الدین «هروی»
بخش نخست

پیش‌گفتار
فتوحات اسلامی به یک انقلاب علمی پیش‌رو در خراسان (افغانستان) انجامید؛ چنان‌که برخی شهرهای علمی، مثل هرات و بلخ در سراسر جهان اسلام، زبان‌زد و مشهور شدند، و از آن‌جا مردان بزرگ و بی‌مانندی در علوم اسلامی درخشیدند تا بدان‌جا که مسلمانان از نیل تا جیحون و از اندلس تا نواحی چین همیشه از میراث پربار علمی‌ای که پیشوایانی مانند: امام بخاری، احمد بن ابی‌الرجاء هروی، امام رازی، ملا علی قاری هروی، نورالدین عبدالرحمن جامی، شیخ الرئیس ابن سینای بلخی و سایر دانشمندانِ تفسیر، حدیث، قراآت، روایات، زبان‌شناسی، طب و ستاره‌شناسی و …، از خود بر جای گذاشته‌اند، استفاده می‌کرده‌اند و هم‌چنان استفاده می‌کنند. خراسانیان، خدمات اسلام را بی‌پاسخ نگذاشتند، بلکه به نوبه‌ی خود در راستای خدمت به اسلام و گسترش علوم اسلامی جد و جهد ورزیدند.
قابل یادآوری است که زبان عربی، از مهم‌ترین و گسترده‌ترین زبان‌های جهان بوده، و اهمیت آن، مشخصاً به این بر می‌گردد که یک زبان وحیانی و دارای قواعدی دقیق است؛ زبان قرآن کریم است؛ زبانی است که بیش‌تر احکام عبادی دین با آن انجام می‌شود؛ زبان مهم و اساسی بسیاری از کلیساهای جهان عرب نیز می‌‌باشد. افزون بر این بسیاری اندیشه‌های یهودیِ قرون وسطی، نیز به این زبان نوشته شده است.
هم‌چنین زبان عربی، به اَشکال‌ مختلف، بر دیگر زبان‌های کشورهای‌ اسلامی، اثر گذاشته و در آن‌‌ رخنه کرده است؛ زبان‌هایی مانند: فارسی، اردو، ترکی، کردی، آمازیغی، اندونیزی، مالزیایی و آلبانی. این زبان، زبان رسمی همه‌ی کشور‌های جهان عرب، حتی زبان رسمی کشورهایی مثل: چاد و ارتیریا است، هم‌چنان یکی از زبان‌های رسمی و شناخته‌شده‌ی سازمان ملل متحد نیز می‌باشد.
برای پاس‌داشت ارزش زبان عربی، و مقام دانشمندانی که در رشد و گسترش آن سهمی داشته، و سعیِ بلیغ ورزیده‌اند، این مقاله و مباحث متعلق را که به خراسان، و هرات و دانشمندان ورزیده و خدمات ارزنده‌ی‌شان برای این زبان اختصاص، یافته است، در دو فصل و چند گفتار ارائه می‌گردد.

آشنایی با سرزمین خراسان، و شهر هرات
حدود جغرافیایی خراسان و اهمیت استراتژیک آن
1) واژه‌شناسی «خراسان»
«خراسان» از دو کلمه‌ی «خور: آفتاب»، و «اسان: درخشیدن‌گاه، شرق» ترکیب شده است. تبار کلمه‌ی «خراسان» به زبان پهلوی بر می‌گردد، و به‌معنای سرزمین آفتاب درخشان، آمده است.
در لغت‌نامه‌ی «دهخدا» می‌خوانیم که: خراسان واژه‌ی پهلوی است و به‌معنای درخشان و تابان می‌آید. این اسم، در زمانه‌ی پادشاهی ساسانیان، مشهور شده است؛ اما در عصر اشکانیان و هخامنشیان، این سرزمین را «پارتاوا، پرثوه» می‌خوانده‌اند (دهخدا، 1377: ذیل خراسان)
2) حدود جغرافیایی خراسان
پیشینه‌ی سرزمین خراسان از نگاه تاریخی اگرچه به ماقبل اسلام می‌رسد؛ اما این جغرافیا همواره بخش بزرگی از سرزمین خلافت اسلامی بوده است. این سرزمین، از سمت غرب با عراق، از شرق با هند، از جنوب با کرمان و سجستان، و از شمال با دریای خزر هم‌مرز است.
مناطق مرزی و اطراف آن در آن زمان: تخارستان، غزنی، سجستان و کرمان بوده‌اند، و مهم‌ترین شهرهای آن: هرات، بلخ، نیشابور، مرو، طالقان، نسا، ابیورد و سرخس می‌باشد که امروزه در کشورهای افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان و ایران، تقسیم و مرزبندی شده است.
سرزمین خراسان ساسانی از خراسان اسلامی، کوچک‌تر بوده است؛ بدان‌سان که از شرق لوکانیا (گرگان) تا رود مرغاب امتداد داشته است (مؤنس، 2008: ذیل خراسان)
3) بزرگ‌ترین شهرهای خراسان
شهرهای هرات، بلخ، مرو و نیشابور از مهم‌ترین شهرهای خراسان به‌شمار می‌آیند.
«حموی» و «ابن فقیه» از «بلاذری» نقل می‌کنند که خراسان دارای چهار ربع (منطقه‌ی وسیع) بوده است:
1- ربع ابرشهر: نیسابور، قهستان و سبزوار (اسفزاری، 1961: 181).
2- ربع مروشاه‌جهان: سرخس، نسا، ابیورد، مرو رود، طالقان و خوارزم.
3- ربع هرات: فوشنج، بادغیس و طوس.
4- ربع بلخ: که احیاناً بلاد ماوراء‌النهر، مثل: بخارا، سغد، فرغانه و سمرقند را نیز در بر می‌گرفته است (مقدسی، 1361: ج1/ 398).
و در معنای بازتر، البته، بخش‌هایی از ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان را نیز «خراسان» خوانده‌اند. باری، شواهد تاریخی مشهوری موجود است که حدود جغرافیایی خراسان، در گذر زمان، دچار تغییر و تبدیل می‌شده است.
4) ویژگی‌های خراسان و خراسانیان
از ویژگی‌های معروف خراسان: آب و هوای گوارا و خوشایند و خاک پاک و کشت و میوه‌ی دل‌پذیر آن است.
خراسانیان، مردمی خوش‌دست، اهل فن، حرفه و صنعت، خوش‌منظر و بشاش اند، در ساخت جنگ‌ابزارها، لباس و پوشاک، دست توانایی دارند. مردمی اند ورزیده و کارکشته، و در تحمّل سختی‌ها استوار. آنان، به خواست دل خویش، اسلام را پذیرفته‌اند.
این مردم از بقیه به دین متعهدتر و پای‌بندتر اند؛ از میان همین مردم، محدّثان، دانشمندان و پارسایان بزرگی بر خاسته و زیسته است. ابن قتیبه نگاشته: مردم خراسان، دعوت‌گر و پشتیبان دولت اند. هم آنان در بیش‌تر سرزمین‌های عجم، زمام امور را در دست دارند.
بیش‌تر ساکنان خراسان، فارس، تاجیک، بلوچ و پشتون اند، و ازبیک‌ها و ترک‌ها در مناطق شمالی آن به سر می‌برند. این سرزمین، به‌ویژه بلخ، پیش از ورود اسلام، مرکز مجوسیت بوده است؛ اما وقتی اسلام، در این منطقه جای گرفت و ریشه دوانْد، تمامی خراسانیان به اسلام گرویدند؛ چنان‌چه اغلب مذهب شافعی و بخشی مذهب حنفی داشته‌اند (حموی، 1995: ج2/ 351).
اهمیت علمی اقتصادی خراسان را از این سخن «ابن بطوطه» در می‌یابیم جایی که در خاطرات خود نوشته است: هندوها، تمامی بیگانگان را، «خراسانی» می‌خوانده‌اند (ابن بطوطه، بی‌تا: ج2/ 310)
5) فتح خراسان
فتح خراسان، یکی از بزرگ‌ترین فتوحات خلیفه‌ی ‌دوم عمربن‌خطاب در بلاد فارس به‌حساب می‌آید. بعد از جنگ سرنوشت‌ساز «نهاوند» در سال 21هـ/ 643م. که مسلمانان بر اهل فارس چیره گشتند، و این پیروزی را فتح الفتوح/ بزرگ‌ترین فتوحات نام نهادند، خلیفه‌ی مسلمانان، عمر فاروق، بنا بر رأی «احنف بن قیس» تصمیم گرفت فتوحات را ادامه دهد؛ لذا ارتش مسلمانان را به گوشه و کنار آن سرزمین راند. هفت پرچم برای هفت تن از فرماندهان جنگی‌اش بر افراشت، و ایشان را دستور داد تا تمام سرزمین فارس را بگشایند.
از آن میان قسمت‌هایی از خراسان به دست احنف بن قیس، تقریباً میان سال‌های: 22 و 23 هجری فتح شد، و نهایتاً در زمان خلافت عثمان بن عفان، در سال 31 ه‍، در پی کشته‌شدن یزدگرد سوم، کسرای فارس، تماماً گشوده شد (ابن کثیر، 1997: ج2/ 111).
نکته‌ی قابل توجه این است که تمامی‌ پیکار‌های فاتحانه‌ در خراسان، نسبت به کارزار‌های بویب (طبری، 1407ق: ج2/ 370). قادسیه، جلولاء و نهاوند، پیکار‌های بسیار کوچکی به‌حساب می‌آیند؛ زیرا مسلمانان در این چهار جنگ، قسمت اعظم نیرو‌های جنگی و پیکارجوی امپراتوری فارس را از پا در آوردند (مقدسی، 1361: 313- 370).
در عصر خلافت اسلامی و پس از قرن دوم (عهد خلافت عباسی)، چند دولت نیمه مستقل و بعضاً امپراطوری‌هایی در خراسان برپا شده که بر این بخش از جهان اسلام، فرمان می‌راندند. این دولت‌ها و بعضاً امپراطوری‌ها، گاه به مرکز خلافت می‌پیوستند و گاه هم ادعای استقلال می‌کردند.
در سال: 205 هجری، حکومت طاهریان بر پا شد که مرکز آن شهر «فوشنج» هرات بوده است.
سپس، در سال: 283 هجری حکومت صفاریان به وجود آمد و مرکز آن شهر زرنج (نیمروز فعلی) هم‌مرز و متصل به هرات بود، و سپس، در سال 384 هجری، سلطان محمود غزنوی بر خراسان و شهر هرات چیره گشت.
و در سده‌ی هفتم، مغل‌ها (تاتار) بر خراسان و شهر‌های آن دست یافتند. در قرن نهم، تیمور لنگ این منطقه را به زور سر نیزه تصرف و ویران کرد، چندی بعد ازبیک‌ها، سپس استعمار بریتانیایی‌ (انگلیس‌ها) بر این‌جا حکم راندند، تا این‌که افغانستان در سال 1919م استقلال خود را از انگلیس به دست آورد. و اکنون، بیش‌تر بخش‌های سرزمین خراسان تاریخی، در کشور افغانستان قرار دارد.
6) حرکت علمی در خراسان
پیکارهای فاتحانه برای فتح شهر‌های خراسان، با حضور بسیاری از صحابه و تابعین صورت پذیرفته است؛ و سپس برخی از ایشان، ترجیح داده‌اند در این‌ منطقه بمانند، که در همین‌جا زیسته‌اند و وفات یافته‌اند. ابو عبدالله (حاکم نیشابوری) نوشته است: بسیاری از صحابه در خراسان سکونت گزیدند، و در همان‌جا وفات یافتند، از آن میان است:
بریده بن حصیب اسلمی (آرمیده در مرو)، ابو برزه اسلمی، حکم بن عمرو غفاری و عبد الله بن خازم سلمی آرمیده در نیشابور. ابن کثیر: بی‌تا، ج8/ 115). و قثم بن عباس (مدفون در سمرقند) (حاکم نیشابوری، 1397: ج1/190)
این که، یکی از یاران پیامبر، یا یکی از شخصیت‌های بزرگ تابعین، در شهری از شهر‌های خراسان ساکن شده، زیسته و در آن-جا وفات یافته، بدین معناست که علم و ثقافت را در آن‌جا گسترانده، و سنت و رسالت پیامبر را، تبلیغ کرده است؛ چنان‌چه در گزر زمان این شهرها تبدیل به پایگاه‌های علمی ادبی شده‌اند که تشنگان علوم مختلف رهسپار این چشمه سارهای علمی می‌گشته‌اند، و بدین‌جا سفر می‌کرده‌اند.
یکی از مهم‌ترین مراکز علمی خراسان، شهر هرات می‌باشد؛ که اینک می‌خواهیم بیشتر به معرفی‌اش بپردازیم:

2) تاریخچه‌‌‌ی هرات؛ مرکز کهن خراسان
2-1) هرات پایتخت خراسان قدیم
هرات، تاریخی چندین هزار ساله دارد؛ در این میان، در زمینه‌های مختلفِ دانش: در بخش‌های پژوهش علمی، سیاست و جامعه، فنّ و حرفه فراز و فرود‌هایی داشته است. هرات، دیرگاهی، پیش از اسلام و حتی بعد از برپایی دولت اسلامی، گاه به-عنوان پایگاه سیاسی خراسان، و گاه به‌حیث مرکز علمی فرهنگی آن، نقش مهمی در عرصه‌ی سیاست و اجتماع، در این دیار ایفا کرده است. بعد از گسترش اسلام در شهرهای فارس، هرات، یکی از بزرگ‌ترین مراکز آن، و حتی از بزرگ‌ترین شهر‌های علمی خاور اسلامی به‌حساب می‌آمده، و به‌نام مادر شهر‌های خراسان شناخته می‌شده است. ابو عبد الله مقدسی در «احسن التقاسیم» نوشته است:
هرات، شهر مهمی ا‌ست؛ بهشت خراسان و نگین آن است. هرات، رود‌های سرشار و شاداب و میوه‌های فراوانی دارد؛
خصوصاً انگورش زبان‌زد است (مقدسی، 1991: ج1/ 390) و گفته: فرهیخته‌تر از هراتیان ندیده‌ام (همان: 341) و در جای دیگری نگاشته است: انگور هرات، بی‌مثال است (همان: 326).
یاقوت حموی در کتاب مشهورش «معجم البلدان» نوشته است:
هرات: شهری‌ است بزرگ و مشهور، از شهر‌های مرکزی و بزرگ خراسان، تا وقتی در آن‌جا بودم، یعنی در سال: 607ه‍. شهری با شکوه‌تر، بزرگ‌تر، خوش آب و هواتر، و پر جمعیت‌تر از هرات ندیده‌ام.
هرات، باغ‌های بزرگ و بسیار، رودهای پر آب و نعمت‌های فراوان دارد. این شهر مهد دانشمندان، فاضلان و تاجران است. اما، از بیداد روزگار و آفات در امان نمانده و تیره‌روز‌ی‌ها و سیه‌بختی‌ها کشیده است، تا این‌که تاتارهای کافر، بر این شهر یورش بردند، ویرانش کردند و دمار از روزگارش بر آوردند. این واقعات و ویرانی‌ها به سال: 618هـ بر می‌گردد (حموی، 1995: ج5/ 396
2-2) هرات شهر دانشمندان
از دیر باز تا پایان عصر شکوفایی علمی در جهان اسلام، هرات، گهواره‌ی دانشمندان، ادیبان، نویسندگان و شاعران نابغه‌ای بوده است که بر گنجینه‌ی فکر و فرهنگ اسلامی افزوده‌اند، و در زمینه‌های مختلف علمی نقش بارزی داشته اند. از جمله‌ی این نوابغ بی‌مثال، شخصیت‌هایی اند، مثل:
1- ابو الولید احمد بن ابو رجاء هروی،
2- امام ابو داوود، سلیمان بن اشعث شجستانی،
3- قاسم بن سلام هروی،
4- محدّث بزرگ ملا علی قاری هروی،
5- ازهری هروی، زبان‌شناس نام‌دار،
6- علی فامی هروی، تاریخ نگار،
7- ابن یاسین هروی، نویسنده‌ی «تاریخ هرات»
8- امام ابراهیم بن طهمان بن شعبه هروی: شاگرد امام ابو حنیفه
9- علی بن موفق هروی، امام تاریخ‌نگار،
10- امام محدّث ابو سعید مالینی، نویسنده‌ی: «التعلیقات علی مستدرک الحاکم»،
10- مفسّر بزرگ، و پیشوای اهل کلام، امام فخر الدین رازی،
11- مولانا عبد الرحمان جامی هروی، زبان‌شناس و زبان‌ور معروف،
12- کمال الدین بهزاد هروی؛ بنیان‌گذار مکتب هنر نقاشی در خراسان.
همه‌ی این نوابغ، یا در هرات زاده شده و در آغوش این شهر پرورش یافته، و از چشمه‌سار گوارای علمی آن سرشار و شاداب گشته‌اند و برای امت اسلامی گنجینه‌ی علمی‌ای آفریدند که مایه‌ی ناز و فخر مسلمانان در کلّ تاریخ شده است، و یا در شهرهای دور دست متولد شده و سپس به شوق فراگیری علم و هنر و هم‌نشینی با دانشمندان به هرات کوچیده‌اند، علوم اساسی و پایه‌ای را فرا گرفته‌اند، و این‌جا ساکن گشته و نشست‌های علمی‌ای بر گزار کرده‌اند؛ تا بدان‌جا که هرات، گهواره و جای‌گاه دانش و دانشمندان و فرهنگ و فرهنگیان گشته، و ضرب المثل زبان‌ها شده است.
2-3) جایگاه علمی تاریخی هرات، از خلال کتب مهم تاریخی
معین‌الدین محمد زمجی اسفزاری در کتاب مشهور خود: «روضات الجنّات فی أوصاف مدینة هراة» در وصف این شهر باستانی می‌نویسد:
شهر بزرگ هرات، در پر باری و آب هوای دلاویز و خوشایند، بی مثال است. این شهر در پی یورش مغول‌ها و یورش تیمور، ویران شد؛ اما دیری نپایید که بازسازی شده و به همان وضع بی‌مثال سابق برگشت و رونقِ افزون گرفت؛ شهری شد به عنوان مرکز و دلِ تپنده‌ی تمامی خاک خراسان و ترکستان و سرزمین‌های هم‌جوار آن که مجموعاً در قلمرو حکومت شاه‌رخ میرزا قرار داشتند.
این شهر در عصر تیموری‌ها، و مخصوصاً در عصر سلطان حسین بایقرا، به اوج عظمت و شکوفایی رسید، کعبه‌ی آمال دانشمندان، فرهیختگان، هنرمندان، فقیهان بزرگ، فاتحان نام‌آور، پارسایان، عارفان، خردمندان، شاعران و نگارگران شد که رخت سفر بدان بر بستند و رحل حیات افکندند که شایسته است این شهر را «دارالعلم» بنامیم. در همین عصر، هرات به رشد و شکوفایی رسید.
در هرات، بناهای شکوهمند و مرتفع و مساجد بزرگی ساخته شده، هم‌چنان مدارس نامدار و حوزه‌های علمی آکنده از پژوهش‌گران تأسیس شد، که آواز دل‌نواز علم و فرهنگ از آن جا بازتاب می‌یافت، گوش اهل هوش را می‌نواخت … به همین دلیل، نامی بهتر و در خورتر برای این کتاب، از «روضات الجنات فی أوصاف مدینة هراة» نیافتم (اسفزاری، 1961: 40- 60).
اصطخری در «المسالک و الممالک» در وصف مسجد جامع هرات می‌نویسد: با مراجعه به تاریخ متوجه می‌شویم که در خراسان، و ماوراء النهر، و سجستان و مناطق اطراف آن مسجدی کهن‌تر و باستانی‌تر از مسجد جامع هرات وجود ندارد (اصطخری، 2004: 265).
کتاب‌های زیادی هستند که به تاریخ هرات پرداخته‌اند و جای‌گاه و ویژگی‌های این شهر باستانی را توضیح داده‌اند؛ همان‌گونه که حاجی خلیفه در «کشف الظنون» نوشته است: کتاب‌های نوشته شده در رابطه با تاریخ هرات زیاد اند، از جمله:
1- تاریخ هرات نوشته‌ی ابو اسحاق، احمد بن محمد بن یاسین حدّاد (343ه‍/ 954م).
2- تاریخ هرات، نوشته‌ی ابو اسحاق، احمد بن محمد بن یونس البزاز.
3- تاریخ هرات، نوشته‌ی ابو نصر عبد الرحمن بن عبد الجبار فامی (472ه‍ – 546ه‍ /1079- 1151م).
4- تاریخ هرات، نوشته‌ی ابو روح عیسی الهروی (544ه‍ /1159م).
5- روضات الجنات فی أوصاف مدینة هراة، نوشته‌ی معین الدین اسفزاری.
6- تاریخ هرات نوشته‌ی نورالدین عبدالرحمن جامی (898 ه‍/ 1483م).
و در تعجبم که حاجی خلیفه، چطور کتاب «تاریخنامه‌ی هرات»، نوشته‌ی سیفی هروی را از یاد برده، در حالی که این کتاب، از مشهورترین کتاب‌هایی است که به تاریخ هرات، به جای‌گاه و خصوصیات آن، به دانشمندان آن، و به‌ویژه به تاریخ پس از یورش تاتار‌ها بر این شهر باستانی، پرداخته است.

ادامه دارد

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1546


مطالب مشابه