کویری که هایکو نداشت…

14 میزان 1402
13 دقیقه
کویری که هایکو نداشت…

خوشبین هروی

 

کویر نام مجموعه‌‌ی از سروده‌هایی است که زیر نام  هایکو در ۱۱۹ برگ از عبدالهادی‌ ایوبی، توسط نشر  نگار در سال ۱۴۰۱ خورشیدی به چاپ رسیده‌است. هایکو و هایکوسرایی در زبان فارسی پیشنه‌ی زیادی ندارد. باور بر این است که هایکو از برگردان‌های انگلیسی و زبان مادر «جاپانی» وارد ادبیات فارسی شده‌است و آهسته، آهسته علاقه‌مندی به سرایش آن شکل گرفته‌است و بعدها به عنوان یکی از ژانرهای پرطرف‌دار در بستر ادبیات فارسی مطرح شده‌است و امروز شاعران بسیار به عنوان هایکوسرا مطرح اند.

هایکو را می‌توان یکی از ژانرهای جهانی در بستر ادبیات شناخت که به‌جز خاستگاه آن‌که کشور جاپان می‌باشد به سایر زبان‌ها نیز رخته می‌کند و با جدیت تمام دنبال می‌شود و مقبولیت خود را  پیدا می‌کند.

زمانی‌که هایکو وارد زبان‌های دیگر می‌شود بدون شک دچار تغییر در بینش و جهان‌بینی می‌شود و باور به این است که در زبان‌های مهمان نمی‌توان آن‌چه را که مکتب اصیل هایکو جاپانی تاکید دارد و بر آن معطوف است رعایت کرد. بل‌که هایکو را در زبان‌های مهمان باید با ویژه‌گی‌های فرهنگی و اجتماعی و… هم‌آهنگ و همدم ساخت و از نماد‌ها، فرهنگ و مناسبات اجتماعی و… در آفرینش آن استفاده کرد.

از این جهت در زبان فارسی گاهی از هایکو به‌ عنوان هایکو فارسی یاد شده‌است و یا هم تلاش‌های جدی برای تغییر نام آن صورت گرفته‌است تا آن تغییر و نگاه معطوف آن را در زبان مهمان تجلی بخشند و نام و هویت خاص بر آن ایجاد نمایند.

هایکوواره،آنک و… از جمله نام‌های است که در این زمینه شکل گرفته‌اند و برای آن تعاریفی نیز بسته‌بندی شده‌است.

اما به باور این قلم هیچ‌یکی از این نام‌ها نتوانسته آن هژمونی نرم و مقام جهان‌شاهی که نام هایکو اصیل جاپانی دارد، تحت تاثیر قرار دهند و قدرت رخنه آن را بکاهند. هایکو در تمام زبان‌ها هم‌چنان به عنوان هایکو باقی می‌ماند و نام‌اش هم‌چنان قدرتمند!

هایکو شکار یک لحظه است و کشف آن لحظه که در گذر‌ است و بزرگ‌سازی آن به عنوان تصویر بزرگ‌تر و تکان‌دهنده  از لحظه‌ی که در گذر است. هایکو ژانری است که مبتنی بر طبعیت‌گرایی است که زبان ساده و بی‌آلایش دارد و فصل‌واژه از ویژه‌گی‌های مهم آن می‌باشد در هفده هجا و سه سطر.

هایکو از شروع تا به امروز  در فرهنگ‌های متفاوت جهان دچار تحول و تغییر بوده‌است. این تغییر در زبان، نگرش، نمادهای فرهنگی و اجتماعی و… مسایل بوده‌است که رفته، رفته تاریخ  هایکو را در دو بخش تقسیم می‌کند،‌ هایکو سنتی و هایکو مدرن. مهمترین مولفه‌ها در هایکو سنتی و هایکو مدرن جدا از مسایل زیباشناسیک و دستوری آن موضوع سطرها است و فرم آن.

در هایکوهای سنتی تعداد هجا ها بطور مشخص ۱۷ هجا است اما در هایکو‌های مدرن امروزی هجا می‌تواند کم یا زیاد باشد اما مبتنی بر مسایل زیباشناسیک هایکو و نگرش آن.

 

صرفه‌جویی‌ در واژگان هایکو

ایمان

به لا تُسرِفُوا.

صفحه ۲؛ کویر

 

این درخت تکیده

پیر نیست

(کودک زود به پیری رسیده است)

صفحه ۲؛ کویر

آقای ایوبی که تجربه فروان در هایکو نویسی دارد و چند مجموعه در ژانر هایکو  نیز قبلن به چاپ رسانیده‌است در سطر بندی هایکو توجه دارد و صرفه جویی می‌کند. او به کوتاهی سطرها و کم‌ترین واژگان در هایکو  ایمان دارد و این سنت را گرامی می‌دارد تا هایکو و هایکوسرایان را مدیون تعهد خود بداند.

معجزه‌ی نگاه تو

(تولدی دیگری)

گل‌واژه‌هاست

صفحه ۳؛ کویر

 

سمارق های

باغ

چترهای کوچک

صفحه ۳؛ کویر

در هایکو دو نوع فرم وجود دارد: فرم بیرونی و فــرم درونی

در همه‌ی زبان‌هــا وقتی به هایکوســرایی پرداخته‌ می‌شــود، هر دو فرم مورد توجه هایکوســرایان اســت. اما بر ســر فرم بیرونی آن هم‌واره اختلاف‌نظر وجود دارد. به‌ویژه میان هایکوسرایان کلاسیک و مدرن.

در فرم بیرونی هایکو، ما با سه سطر روبرو هستیم و نوع آهنگی که در آن جاری‌ست. در زبان‌های مهمان این سه سطر را نمی‌شــود مشــخص به تعداد هجاها کرد. ممکن است این سه سطر کوتاهی و بلندی خود را داشته باشند.

شاعر با وصفی که در زبان مهمان به هایکوسرایی می‌پردازد با آن هم در چند نمونه بالا تلاش دارد به آن تعهد خود نسبت به هایکو و سطربندی در آن پابرجا باشد و آن «فرم بیرونی» که مورد نظر است رعایت کند.

اما «فرم درونی» هایکو در هایکوســرایی یک اصل پابرجاست، که در همه‌ی زبان‌ها از روح هایکو، جان و جهان یک هایکو ســخن می‌زند و معرفت آن، و اگــر در یک هایکو به هر زبانی که باشــد بــه این اصل یا «فرم درونی» توجه نشود آن اثر یک هایکو نیست.

به عبارت دیگر در زبان‌های مهمان در هایکوسرایی در «فرم بیرونی» شاعر تا اندازه‌ی در سطر بندی هایکو دست آزاد دارد اما در «فرم درونی» هایکو شاعر مجبور و ناگزیر است تا آن‌را رعایت کند و بر اصول آن توجه داشته‌باشد.

در چند نمونه بالا شاعر با آن‌که توجه به سطربندی «فرم بیرونی» دارد اما فراموش می‌کند که هایکوها را جان و جهان بخشد.

در هایکوسرایی اگر ما به خلق جهان تازه یا کشف تازه از یک لحظه‌ی ناب نباشیم و اصول فصل‌واژه و بی‌آلایشی زبان را در نظر نگیریم، آن‌چه را که سروده‌ایم هایکو نیست.

در نمونه‌های بعدی  نیز شاعر برای تداعی مخاطب چیزی نگذاشته‌است و همه چیز را بیان کرده‌است و این خود با روح بخشیدن به هایکو و جهان هایکو و زیباشناسی آن در تضاد است.

تارهای موهات

تیرها

بر دلم .

صفحه ۴؛ کویر

لبخندت

کلمه گوی

راز بزرگ .

صفحه ۹؛ کویر

یکی باید کم بیاید از دو طرف

عشق موازی

به هم نمی‌رسند .

صفحه ۱۲؛ کویر

به این نمونه‌ها که توجه می‌کنیم، تلاش شاعر برای خلق جهان تازه  در سه سطر جز یک حس یا  یک دل‌نوشته چیز دیگری نیست. دل نوشته‌ی که در سه سطر تقسیم شده‌است و شاعر ذهن مخاطب را درگیر سیمای هایکو که ترتیب داده‌است می‌سازد اما مخاطب با هوش و فرهیخته بزودی درمی‌یابد که این نمونه‌ها هایکو نیست و به چند دلیل؛

در نمونه‌های بالا هیچ نشانه‌ی از طبیعت‌گرایی و عینیت‌گرایی نیست. هیچ انرژی  مخاطب را به دیدن یک لحظه‌ی ناب که در گذر باشد دعوت نمی‌کند و هیچ عنصری مادی که در امتزاج با ذهن شاعر باشد و لحظه‌ها را  به ذهن مخاطب تداعی کند وجود ندارد.

نمونه‌های بالا گزاره‌های اند که به عنوان شعرپاره باید آن‌ها را در نظر گرفت حالا اگر سطر بندی آن‌ها را برهم بریزیم ما با یک جمله روبرو می‌شویم. /یکی باید کم بیاید از دو طرف عشق موازی  به هم نمی‌رسند/

چنین جمله‌ی تداعی برای مخاطب به عنوان یک هایکو در نظر ندارد و هیچ‌نگاهی به زبان هایکو و زیباشناسی آن نیز ندارد. در هایکو زبان وسیله‌ی برای روایت‌های ذهنی و آرمانی نیست. بل‌که هایکو در مورد تجربه است، تجربه‌های طبیعی و عینی.

در بخش‌های دیگری از کتاب شاعر تا اندازه‌ی خود را از این فضا و چالش‌ها دور می‌سازد و زبان و اصول یک هایکو را جستجو می‌کند.

باور بر این است که هایکو کلاسیک نوع نگاه و زیباشناسی آن در زبان مادر می‌تواند بطور کامل رعایت شود اما در زبان‌های مهمان، ما مصمم بر تمام اصول مکتب سنتی هایکو و شاخصه‌های آن نیستیم بل‌که هایکو را باید سیما و تصویر تازه بخشید و با فرهنگ و نمادهای زبان‌های دیگر هم‌آهنگ ساخت.

اما در کل در هایکوهای سنتی و مدرن یک اتفاق نظر وجود دارد و آن مورد نگاه شاعر به پیرامون‌اش است و پدیده‌های مهم و شکار لحظ‌ها و بزرگتر سازی آن لحظه‌ها و نشان دادن آن لحظه‌ها به عنوان ضربه‌ی به روان مخاطب و تکان دادن مخاطب از آن لحظه‌ها که در گذر است.

عناصر زنده، طبیعت‌گرایی و کنش و جنبش در هایکو  روح، جان و جهان یک هایکواست وقتی چنین مسایلی از ذهن شاعر می‌گذرد و بر آن رنگ و بوی شاعرانه می‌بخشد آن لحظه یک هایکو است و یک لحظه‌ی تکان دهنده که شاعر آن را عکاسی کرده‌است.

دختران در شالیزار

با دستمال‌های گل سیب

بقچه‌های امید .

صفحه ۱۰؛ کویر

شاعر در این هایکو لحظه‌ی را شکار کرده‌است و آن لحظه زمانی‌که از ذهن شاعر می‌گذرد به  تصویر ناب مبدل می‌شود. در این هایکو /دختران/ شالیزار/دستمال‌های گل سیب/ همه عناصر بیرونی اند و عینی. فضا و تصویر نیز هایکوی است و /بقچه‌های امید/ نیز در سطر اخیر ذهن مخاطب را با دو سطر دیگر درگیر می‌سازد و برای مخاطب فرصت مشارکت و تداعی می‌دهد.

چه بی‌رمق

برگ‌های زرد

در پای فصل عشق.

صفحه ۱۱؛ کویر

در این هایکو نیز که به باور من هنوز دست و پا می‌زند تا به یک هایکو جان‌دار تبدیل شود شاعر آن نشانه‌های از فصل‌واژه را جستجو می‌کند و تلاش دارد عناصری از طبیعت را استفاده کند.  /برگ زرد/ فصل عشق/ خود نشانه‌های از این تلاش است اما این هایکو یک هایکو مرده‌است نه یک هایکو جا‌ن‌دار که مخاطب را به عنوان یک تجربه تازه و بکر تکان‌ دهد و از تجربه عینی شاعر که از ذهن او به عنوان سپجکتیو گذاشته‌باشد درگیر سازد.

 

بچگانه قطع می‌شود

موهای واژه‌گان

در سیمای هایکو

صحفه ۱۲؛ کویر

 

شاعر در هایکو دیگری دوباره تلاش می‌کند از سیما یا فرم بیرونی هایکو سخن بزند و تمام انرژی‌اش را گذاشته‌است به این‌که هایکو سه سطر است و از این بیشتر چیزی نیست.

بچه‌ها معمولن موهای خود را کوتاه  اصلاح می‌کنند و رابطه این با فرم هایکو تلاشی است «شعاری» نه یک هایکو جان‌دار که لحظه‌ی را به نمایش بگذارد. چنین رویکردهای در هایکوسرایی مقبولیتی ندارد. چنان‌چه قبلن تاکید کردم در هایکو لحظه‌های خاص شکار می‌شوند و به نمایش می‌آیند و حرکت‌ها زیر نظر اند و عناصر عینی در نظر گرفته می‌شوند که در حال گذر اند.

اگر باور بر این باشد که چنین هایکوهای هایکوهای مدرن اند هنوز ما به چالش جدی روبر استیم و دور از نگاه هایکو و زیباشناسی آن چه سنتی و چه مدرن.

در هایکو سنتی و مدرن چیزی که مشترک است باز هم طبیعت‌گرایی و عینیت‌گرایی و فصل واژه است و زبان ساده و بی‌آلایش. در کل هنگامی‌که از هایکو سنتی و هایکو مدرن صحبت می‌کنیم می‌توان این دو را به این شکل مطرح کرد.

هایکو سنتی مبتنی برمکتب و عرفان ذن است و فرهنگ بودیسم و هایکو مدرن مبتنی بر انسان‌گرایی و نگاه  فیزیکالیستی.

در هایکو سنتی همان مسایلی همچو  ۱۷ هجا، فصل‌واژه، زبان ساده و بی‌آلایش و… مورد نظر است، بدون هیچ دخل و تصرف شاعر.

اما در هایکو مدرن شاعر بیشتر به دنبال شکار لحظه‌های ناب از جهان فیزیکال است و مسایل «امانیستی»  امروزی که در امتزاج با سایر عینیت‌ها اتفاق می‌افتد. هایکو مدرن حاصل  و برآیندی از حواس پنجگانه است در امتزاج با تجربه‌های عینی و مشاهدات آن که شاعر آن‌را انعکاس می‌دهد. بحث وزن و هجا در هایکو مدرن به گونه‌ی که در هایکو کلاسیک مطرح است در نظر نیست و شاعر مقید بر رعایت آن‌ها  نیز نیست. هایکو مدرن می‌تواند در هجاهای کمتر یا بیشتر از ۱۷ هجا شکل گیرد یا دو سطر باشد یا سه سطر.

اما آن‌چه که بسیار مهم است فصل‌واژه  و عینیت‌گرایی و زبان ساده و بی‌آلایش است که در آن‌ها مشترک است و این‌ها مسایلی اند  که نگاه هایکو را نسبت به طبعیت و جهان عینی و تجربه‌ها مشخص می‌سازد و توجه به آن‌ها، ژانر هایکو را از سایر فرم‌های شعر کوتاه  متمایز و جدا می‌سازد.

۱

باد تاریک جنوب

کشتی دزدان دریایی

می‌آید که مرا ببرد.

«فای آویاگی؛ برگردان مجیب مهرداد»

۲

پارتی به آخر رسیده است

یک گلاس فراموش شده

زیر باران تابستان.

«دیتمر توچنر؛ برگردان مجیب مهرداد»

 

دو نمونه  بالا از جمله‌ی هایکوهای مدرن امروزی است که به زبان فارسی برگردان شده‌است. در این برگردان‌ها ما با روح، جان و جهان هایکو طرف می‌باشیم. /باد تاریک جنوب/ نشانه‌ی از طبیعت /کشتی دزدان دریایی/ آن نگاه  فیزیکال امروزی به پدیده‌های عینی که در امتزاج با دیگر نشانه‌ها در نظر گرفته شده‌است و سطر اخیر «انطباق» در هایکو و در نمونه دوم،  پارتی/ گلاس/ باران نشانه‌‌های عینی و طبیعی که در سه سطر  تصویری از یک تجربه  می‌سازند و از نوع مدرن آن.

 

اما آن‌چه که هنوز جای بحث دارد در مجموعه کویر؛

هایکو

َکمک َکمک

کم َکمکی .

صفحه ۱۳؛ کویر

 

با آمدنت

دوباره برگشتند

شعرهای اخمکرده .

صحفه ۱۴؛ کویر

گاهی لبخند

گریه‌ایست

که نقاب بر رخ میکشد .

صحفه ۱۵؛ کویر

در سه نمونه بالا ما بطور کلی و جدی با هیچ هایکوی طرف نیستیم. هیچ نشانه‌ی از زیباشناسی هایکو در آن‌ها دیده نمی‌شود و هیچ نوع اصولی که در هایکوسرایی در نظر است در آن‌ها حس نمی‌شود.

هر سه کار نوع شعر پاره‌های اند در سه سطر، که روح و جهان یک هایکو در آن‌ها حس نمی‌شود و از هیچ نشانه‌ی به عنوان فصل‌واژه یا عنیت‌گرایی سنتی و مدرن در آن‌ها نیست. در هایکو عینیت‌ها روح و جهان هایکو است و حرف اول در آن  و نه ذهنیت و تخیل.

من در این جستار هنوز به دنبال آن هستم تا نمونه‌های موفق از هایکوهای را  در مجموعه حاضر  پیدا کنم تا بحث «فرم درونی» را در هایکو که مهمترین مورد در مکتب هایکو و هایکوسرایی است، روشن سازم.

تا این‌جا هیچ یکی از نمونه‌های یاد شده به عنوان یک هایکو قوی که ویژه‌گی‌های آن‌را داشته باشد و روح و جهان یک هایکو را به تصویر کشیده‌باشد وجود ندارد.

بر بال برف‌های چند پر

سفر خیالی

به سرزمین کودکی‌ها .

صحفه ۱۶؛ کویر

برف/ می‌تواند نشانه از فصل‌واژه باشد /سفر و کودکی‌ها/ را می‌توان دخل و تصرف شاعر بر فضا این شعر دانست. چنان‌چه قبلن یادآور شدم در هایکو ما به عنیت‌گرایی ایمان داریم و شکار لحظه‌ها که در گذر اند و هایکو ما یک واقعیت عینی است و یک تجربه.

درختان

زمانی سایه سر

گاهی تابوت تن

صحفه ۱۸؛ کویر

دراین نمونه نیز شاعر تنها نشانه‌ی که به عنوان یک عینیت به آن نگاه می‌کند /درختان/ است که گاهی به عنوان سایه بان است و گاهی به عنوان تابوت. اما باز هم ما با یک هایکو روبرو نیستیم. چیزی در حال اتفاق نیست که در گذر باشد و ما را تکان دهد . دخل و تصرف شاعر و ذهنیت‌سازی شاعر روح یک هایکو را از این نمونه گرفته‌است و آن را کشته‌ است. درخت در جایش است این شاعر است که فکر می‌کند و تخیل که این درخت اگر امروز سایه بان است فردا تابوت خواهد شد. این‌جاست که دخل و تصرف شاعر بر فضای شعر شکل می‌گیرد و روح یک هایکو را از آن می‌گیرد.

 

چه عطشی

با دستان سرد و قلب گرم

برای معشوقش جاکت زمستانی می‌بافد.

صحفه ۲۳؛ کویر

در این نمونه نیز شاعر به دنبال حضور نشانه‌های از فصل‌واژه است /جاکت زمستانی/ نشانه‌ی از فصل‌واژه است اما کجاست سایر نشانه‌های یک هایکو و آن‌چه در یک هایکو مطرح است؟!  باز هم شاعر موفق به خلق یک هایکو نیست و این نمونه نیز پاره‌ی از شاعرانه‌هاست.

 

شامگاهان

جیر جیرک‌ها می‌سرایند

«باز روز آمد به پایان»

صفحه ۳۱؛ کویر

شگفتن هر گل

صدای بی‌صدایی

بهار .

صفحه ۴۲؛کویر

گندم زارها زرد شدند

خدا نگهدارتان تابستان

تا دیدار بعد.

صحفه ۵۷؛ کویر

 

در این سه نمونه شاعر تا اندازه‌ی به روح هایکو نزدیک می‌شود. در نمونه نخست شاعر با استفاده از نشانه‌های عینی /شامگاهان/جیرجیرک/ استفاده می‌کند و فضای را ترسیم می‌کند که تجربه می‌شود.

در نمونه دوم، شاعر از شگفتن گل سخن می‌زند و بهار، اما  چیزی را نشان نمی‌دهد که در حال اتفاق و گذر باشد. سطرها یک گزاره اند یا یک جمله برهم ریخته. پس هنوز شاعر تلاش دارد تا هایکو سازی کند .

گندم زارها زرد شدند/ خدا نگهدارتان تابستان/تا دیدار بعد/ بازهم تلاش برای یک هایکو؛ در سطر دوم شاعر، گرفتار اشتباه در نسبت مفهومی‌است

/خدا نگهدارتان تابستان/ شاعر نتوانسته فضا و حرکتی که در هایکو در نظر دارد به تصویر کشد. این اشتباه مفهومی در سطربندی است و چینش کلمه‌ها.

/خدا نگهدرتان تابستان/ این بخش  آن اشتباه مفهومی را می‌سازد. اگر /تابستان/ در سطر بعدی قرار گیرد این اشتباه تا اندازه‌ی برطرف می‌شود.

اما اگر سطر اخیر به کلی حذف شود. ما با فرم بهتر و یک تصویر بهتر روبرو می‌شویم.

گندم‌زارها زرد شدند

خدا نگهدارتان

تابستان  !

در این نمونه‌ها می‌توان آن بحث «فرم درونی» هایکو را نیز مطرح کرد و به آن پرداخت. چنان‌جه قبلن یادآور شدم ما در فرم درونی هایکو دو بخش داریم که بر رعایت آن مصمم و ناگزیریم .

در «فرم درونی» هایکو، ما از لحاظ زیباشناســی با دو بخش روبرو هستیم و این دو بخش یک اصل اجتناب ناپذیر در هایکوسرایی در همه‌ی زبان‌هاست.

 

کوجی کاواموتو” پژوهش‌گر شعرجاپانی این دو بخش را «شالوده و انطباق» معرفی می‌کند. کاواموتــو معتقد اســت کــه معمــولا هایکو شــامل دو تصویر اســت که در بیش‌تر این هایکوها یــک مکث یا وقفــه (caesura) جایــی آخر ســطر نخســت، آخر ســطر دوم و یا در وســط ســطر دوم فــرم هایکــو را به دو بخش تقســیم می‌کنــد. او این دو بخش را بخــش “شــالوده” و بخش”انطبــاق”  نام‌گــذاری می‌کنــد.

کاواموتو می گوید:

«بخش “شــالوده” یک بخش لفظی و خطابی اســت، که حامل نوعــی شــوق، تمایــل و تعلیق ادبی اســت و یــا به عبــارت دیگر پیچشــی در جریان ســیال کلمات اســت که مانــع و خلاف قاعده یــک گزاره کامل اســت و در نتیجــه مخاطب را بــر می‌انگیزد که با علاقه در جســت‌وجوی روایــت و معنــی غایب در این بخش باشــد. به عبــارت دیگر، بخش شــالوده هایکو که ظاهــراً یک گزاره کامل از لحاظ نحوی اســت؛ اما از لحاظ حسی یک تعلیق ظریف در آن نهفته اســت، بــه صورتی که خواننده پــس از خوانش بخش شــالوده هنوز بــه دنبال تکمیل روایت غایب در این بخش اســت.

امــا بخــش “انطباق” که اغلــب بخش مختصــر و کوتــاه هایکو را تشــکیل می‌دهد (یک سطر را احتوا می‌کند.) به طور غیرمستقیم توجــه مخاطب را به باورپذیری مفهوم و معنای کل شــعر معطوف می‌کند و یا به عبارت دیگر، آن تعلیق مســتتر در بخش شالوده و یا آن حس ناتمام در بخش شــالوده را با بخش انطباق هایکو به ســر انجام  می‌رساند.» (از حاشیه به متن؛ص، ۵۳ چاپ ۱۳۹۶ خورشیدی)

 

با درنظرداشت این نظریه به زبان ساده‌تر و  مثل ساده‌گی زبان یک هایکو باید بگویم که در هایکو فرم درونی به دو دسته تقسیم می‌شود. هایکوهای که فرم یک «ایماژی» دارند و هایکوهای که فرم دو «ایماژی دارند».

 

فرم یک ایماژی؛ همان بحث «شالوده» است که از لحاظ فرم درونی مبتنی بر یک روایت می‌باشد. به این معنی که هر سه سطر هایکو یک روایت است یا یک تصویری و در یک نفس خوانده می‌شود بدون این‌که ما در آن وقفه‌ی داشته باشیم . یک تصویر است بطور محض که با استفاده از حروف اضافه یا ربط هر سه سطر را با هم در رابطه  معنایی/ تصویری قرار می‌دهد.

کاربرد این نوع فرم امروز در بین هایکوسرایان  بسیار دیده می‌شود اما از نظر هایکوسرایان پیشکسوت و جدی خیلی از  استقبال خوب برخوردار نیست.

گِرد بادها

فریاد

دشت‌های کویر.

صحفه ۷۰؛ کویر

 

حرکت می‌کرد

با هر نفس گل‌های

روی سینه .

صحفه ۶۴؛ کویر

گل می‌اندازد

گچ

روی سینه سقف.

صحفه ۹۳؛کویر

این نمونه‌ها کاملن یک روایت است. روایت یک ایماژی یا همان «شالوده» که در آن وقفه‌ی در نظر نیست و هر سه سطر در یک نفس خوانده می‌شود.

گاهی شاعر در کربرد فعل‌ها و زمان نیز دچار اشتباه می‌شود. در هایکو زمان، زمان حال است یا اکنون. شاید هیچ ژانر شعری مثل هایکو «اکنونیت» نداشته باشد.

در نمونه بالا /حرکت می‌کرد/ فعل« می‌کرد» زمان گذشته‌است و نه حال. چیزی که در گذر بوده است و مرده است. پس در هایکو سرایی باید بسیار ذره‌بین بود حتی در استفاده از زمان که یک اصل است. اندک بی‌توجهی می‌تواند هایکو را به یک تصویر مرده تبدیل سازد و جان آن را بستاید.

اما در نمونه بعدی شاعر بر این اصل استوار می‌ماند و از آن باخبر است. گل می اندازد/ گچ/ روی سینه سقف/ .

این‌که چنین هایکوهای از لحاظ روح و جهان چقدر زنده و چقدر مرده است و از لحاظ عنیت‌گرایی  و سایر مسایل زیباشناسیک در هایکو‌سرایی مدرن چقدر اقبال پذیرش دارد بحث جدا است اما فرم درونی آن همان فرم یک ایماژی است و فرصتی  برای تداعی مخاطب از تجربه‌ها.

 

فرم دو ایماژی؛ آن فرمی است که ما در آن دارای دو بخش از لحاظ ساختار معنایی/ تصویری می‌باشیم . یعنی ما در این فرم دو بخش داریم در سه سطر. بخش اول، بخش «روایت » است و بخش دوم، بخش «تطبیق» است. یعنی وقتی ما در سه سطر هایکو را شکل می‌دهیم. یک بخش آن بخش روایت می‌باشد و بخش دیگر آن بخش تطبیق که هر سه سطر در یک نفس خوانده نمی‌شود بلکه شاعر در بخش اول یک تصویر را با استفاده از شگردهای هایکو سرایی ارائه می‌کند و در بخش تطبق تصویر دوم را پیشکش می‌دارد.

به عبارت دیگر این همان بخش «شالوده و انطباق» آقای «کوجی کاواموتو» است که مطرح کردم.

در فرم دو ایماژی وقتی بخش روایت ارائه داده می‌شود در دو سطر خاتمه پیدا می‌کند و بخش تطبیق کاملن بخش جداگانه است . بخش تطبیق، جان یک هایکو است که مخاطب را مجبور به اندیشه می‌کند و همین بخش خیلی غافلگیرکننده است .

 

آویزان از شاخه‌ها

سینه های سفید کبوتران

پس از انفجار .

صحفه ۵۹؛ کویر

/آویزان از شاخه‌ها/ سینه‌های سفید کبوتران/ یک روایت است و بخش تطبیق آن /پس از انفجار/ در این هایکو شاعر تا اندازه بسیار توانسته از پی تکلیف یک هایکو موفق بیرون آید. در فرم بیرونی و درونی این هایکو ما با جان و جهان یک هایکو روبرو هستیم اما از نوع مدرن آن که آمیخته با

حواس انسانی است و در امتزاج  با حادثه‌ها و مسایل اجتماعی امروزی و نگاه فیزیکال به پیرامون و حادثه‌ها و امتزاج آن‌ها با عینیت‌های طبیعی و اجتماعی.

 

نمونه‌های بعدی نیز از چنین فرمی برخودار اند.

 

پناه می‌برم

به خارهای دشت

از هجوم گل‌های مصنوعی.

صحفه ۳۵؛ کویر

خش خش جاروب مادر

نوید طلوع آفتاب

و تولدی دیگر .

صحفه ۸۲؛ کویر

آژدها

بر بازوی انسان جا می‌گیرد

خالکوبی .

صحفه ۹۶؛ کویر

نگاه فیزیکال به پدیده‌های غیر طبیعی و حوادث اجتماعی و حرکت‌های لحظه‌یی زندگی انسان مدرن را می‌توان در هایکوسرایی مدرن در نظر گرفت و به تصویر کشاند و لحظه‌ها را به نمایش گرفت. چیزی که شاعر در نمونه‌های بالا انجام داده‌است. اما این‌که این نوع نگرش‌ها چقدر با روح و جهان هایکو سازگار است بحثی است جدا که هنوز بین هایکوسرایان روی آن اتفاق نظر نیست.

آن‌چه را که من در این مجموعه کشف کردم این است که شاعر تمام دغدغه‌اش «سطر» است. تمام سروده‌هایش در سه سطر مهندسی شده‌اند و تلاش دارد فراتر از سه سطر نرود یا هم کم‌تر از سه سطر حتی در سروده‌های که به عنوان یک گزاره یا یک عبارت عادی اتفاق افتاده‌اند شاعر گزاره‌ها یا عبارت‌ها را از هم جدا می‌سازد و به سطر تبدیل می کند.

 

 

هایکو

گلوبند شعر

در گردن ادبیات.

صفحه ۳۳؛ کویر

هایکو

خاموش

ولی پرگفتار.

صحفه ۳۷؛ کویر

چنین به نظر می‌رسد که شناخت شاعر از هایکو و زیباشناسی آن تنها «سه سطر» است که می‌تواند یک هایکو را شکل دهد که در حقیقت چنین نیست. با چاپ چندین مجموعه زیر نام هایکو ازآقای ایوبی انتظار می‌رود تا جایگاه هایکو را بهتر تثبیت می‌کرد  و بر زیباشناسی و اصول آن توجه بیشتر می‌داشت. پیشکش چنین سروده‌های تحت نام  هایکو  جز این‌که منزلت هایکو و هایکوسرایی را در بین شاگردان مکتب هایکو و دوست‌داران آن به چالش می‌کشد خود شاعر را نیز به عنوان یک هایکو سرا زیر سوال می‌برد.

با درنظرداشت مسایلی که مطرح کردم من ادعای این را ندارم که آفرینش‌های شاعر در این مجموعه شعر نیست. دغدغه شاعر شعر است و آفرینش‌های او پاره‌های شاعرانه که به عنوان یک شاعر مطرح می‌سازد اما بهتر و بهترین این می‌بود که مجموعه «کویر» به عنوان مجموعه‌ی از هایکوها به چاپ نمی‌رسید . بل‌که به عنوان شعرهای کوتاه سه سطری مطرح می‌شد که گاه به عنوان یک شعرک مطرح اند و گاه به عنوان شعرهای سه سطری کوتاه پخته و ناپخته.

 

۱۵ اگست ۲۰۲۳

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=908


مطالب مشابه