محمد توحید شکیبا
زندگی مثل کاروانی است در حرکت؛ همین که توقف کردیم یعنی عقب ماندیم. افغانستان کشوری از درون غنی و در ظاهر پریشان؛ سرزمینی پر از استعداد و تهی از انگیزه، انگار جایی از کار میلنگد. سالها است در جنونی بهنام تحصیل ماندهایم. کشوری که پای خیلیها به مکتب نرسید و به دست خیلیها کتاب!
سرزمینی که همه به تاریخ ۵ هزار سالهاش مات و مبهوت مینگرند و از شکست دو ابر قدرت در افغانستان به وسیلهی همین مردم متعجب میشوند. مردمی باغیرت که شرق و غرب از دست درازی به آن میهراسید؛ مردمی بودند خودجوش و متحد که جز آزادی میهن به چیزی نمیاندیشیدند.
مگر امروز این مردم از بقایای نسل آن مردم نیستند؟!
در کشوری همچون افغانستان که تبعیض و قومگرایی حرف اول را میزند، سیستم آموزشی به عنوان یک مرجع عالی میتواند تمام نخبگان و متفکران این کشور را تحت تربیت خود قرار دهد و همدیگرپذیری، احترام دینی، قومی، زبانی و جنسیتی را برای این نسل به ارمغان آورد. ما اکنون گرفتار جنونی بهنام تحصیل شدهایم؛ میخواهیم در کمترین زمان ممکن بدون رعایت اصول، متخصص شویم. در این جنون خیلیها توانستند بیاموزند ولی هدف آموختن را درک نکردند. اینجا در مورد تفاوت بین تحصیل و یادگرفتن صحبت میکنیم؛ یادگیری برای امتحان تا میل به یادگیری از هم بسیار متفاوتند. اگر بتوانیم میل برای یادگیری اقشار مختلف این سرزمین را بالا ببریم بدون شک میتوانیم از لحاظ علمی و سطح جهانی حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشیم.
برای اینکار باید چالشهای این مسیر را به گونهی درست برطرف نماییم و با استفاده از راهکارهای منطقی به سیر صعودی خود در عرصهی تحصیلی در کشور قدمهای مثبت برداریم. مشکلاتی همچون نبود سیستم آموزشی معیاری، کمبود فضای آموزش مناسب، نبود منابع بروز علمی، فراهم نشدن فرصت تحقیق و نشر مقالات در نشریههای معتبر علمی و نبود امکانات آزمایشگاهی را میتوان از جملهی اساسیترین دلایل یک آموزش ناقص و کمکیفیت دانست، تا آنجا که آمار تولید مقالات علمی-پژوهشی افغانستان را نزدیک به صفر گزارش میدهند.
یکی از بزرگترین چالشها برای مردم این سرزمین محدودیتهای اقتصادی بهشمار میرود و معمولاً بحران تحصیل برای قشرهای سطح پایین اقتصادی رقم میخورد. این قشرها از بین کار و تحصیل باید یکی را انتخاب کنند؛ ولی اگر برای این قشر ارتباط بین تحصیل امروزی و درآمد آینده گوشزد شود و ارزش آموزش را بهگونهی درست خاطرنشان کنیم، این مشکل تا حد امکان حل خواهد شد.
با توجه به اینکه سیر صعودی پیشرفت یک جامعه را میتوان از روی سطح دانایی و ظرفیت مردم آن جامعه تعیین کرد، نیاز است تا برای بالابردن سطح دانایی مردم خویش چارهای بیندیشیم. راهکارهایی که میتواند برای یک آموزش با کیفیت و استاندارد مثمر باشد:
1) بسیج والدین
اگر توانستیم ارزش آموزش را بهگونهی درست، منطقی و همهجانبهی آن برای والدین القاء کنیم، آیندهی روشنتری برای فرزندان این سرزمین فراهم کردهایم. فهم و درک پدر و مادر مستقیماً روی فرزندان تأثیر داشته و میتواند مهمترین انگیزه برای پویایی و رشد فرزندان بهشمار رود.
2) خلاقیت محوری سیستم آموزشی
سیستم آموزشی کشور در دوازده سال مکتب با حجم زیادی از کتب درسی تنها متمرکز بر روی رشد حافظه بوده، مانع رشد خلاقیت، نوآوری و فکر یک دانشآموز میگردد و باعث میشود افراد تحت این سیستم از لحاظ فکر و خلاقیت تنبل به بار آیند.
فراغت از مکتب را شاید افتخار بدانیم؛ ولی در حقیقت از عقبماندگی ذهنی و فکری خود رنج میبریم. در سیستم امروزی، حافظه پرورش مییابد، آنچیزی که در کتاب هست را مو به مو حفظ میکنیم و روی ورق امتحان پیاده میسازیم؛ ولی از خلاقیت مورد نیاز برای رشد و توسعه برخوردار نیستیم، تا آنجایی که به حوادث و معلومات پراکندهی اطراف خود نمیتوانیم بافت معنیدار بدهیم و از تحلیل درست و حسابی برخوردار باشیم. و زمانیکه وارد دانشگاه میشویم، آمادگی جذب آنچنانی را نداریم و در نتیجه از مقطع ارزشمند اکادمیک خود بهره آنچنانی نمیتوانیم ببریم.
تا زمانیکه سیستم تغییر نکند و یک سیستم خلاق جایگزین سیستم فعلی نگردد، به مشکل میتوان به یک پیشرفت آیدهآل و قناعتبخش دست پیدا کرد. خلاقیتمحوری سیستم آموزشی، روزنهی رشد همهجانبهی دانشجویان را فراهم نموده و باعث شگوفایی استعدادهای درونی افراد میگردد.
3) حمایت همهجانبه از آموزگاران
یکی از مشکلات اساسی نسل امروزی نبود مربیهای متعهد و متخصص در سیستمهای آموزشی کشور میباشد. اکثر آموزگاران امروزی از تحولات علمی رشتهی تخصصی خود آگاهی لازم را ندارند و به دانش گذشتهی خود بسنده کردهاند. مشکلات اقتصادی، روحی – روانی و دانش ناکافی مربیان نخست باعث بیانگیزهشدن خود مربی و در نهایت باعث تباهی آیندهی دانشآموز و سیستم آموزشی یک کشور میگردد. به خواستههای آموزگاران ارزش قایل شویم و آنها را مورد توجه قرار دهیم. معلمان به تشویق، حمایت و ایده نیاز دارند تا بتوانند بهگونهی معیاری نسل امروزی را آموزش دهند. برای بالارفتن ظرفیت معلمان و مربیان نیاز است کارگاههای تخصصی برای ایشان برگزار شود تا از نحوهی تعاملات امروزی و پیشرفتهای علمی آگاهی کامل حاصل کنند.
اگر آموزگاری بخواهد، میتواند آیندهی یک کشور را رقم بزند و جز آموزگار، کس دیگری توانایی پیشبرد این روند حیاتی و سرنوشتساز را نخواهد داشت!
4) تعادل در حوزههای تخصصی
در جامعهای که همهی انسانهای با ظرفیت داکتر، مهندس و حقوقدان شوند، بدون شک بیظرفیتها تربیهی نسل امروزی را به عهده خواهند گرفت. نبود تعادل در حوزههای تحصیلی و رویآوردن همهی جوانان در رشتههای تخصصی محدود باعث کمبود متخصص در ابعاد دیگر جامعه شده و باعث برهمخوردن تعادل در امور تخصصی یک جامعه میشود. زمانی پیشرفت یک کشور امکان پذیر است که همه ابعاد تخصصی به صورت متعادل رشد کند.
5) روشهای همهجانبهی آموزشی
سیستم آموزشی امروزی با سیستم آموزشی چند دهه قبل یکسان نیست. باید خود را بروز نماییم. از تمام امکانات، تکنولوژی و سهولتهای امروزی برای پیشبرد آموزش خود استفاده کنیم.
جنگ، خشونت، انقلاب، تغییرحکومت و عرف جامعه به هیچ وجه نباید مانع تحصیل یک انسان شود. به همین دلیل نیاز است تا روشهای آموزشی را برای موقعیتهای ناآرام و اضطراری تطبیق دهیم. در شرایط امروزی دسترسی آسان به اینترنت و منابع آموزشی آنلاین وجود دارد و اگر بهصورت جدی پیگیر باشیم، قطعاً میتوانیم از لحاظ اکادمیک با یک انسان دارای مدرک علمی رقابت کنیم. با استفادهی درست از تکنولوژی در هر زمان و مکان و در هر شرایطی میتوانیم سطح علمی خود را بالا ببریم و بر تکامل شخصیتی خود بیفزاییم.
6) نقش حکومتها در سیستم های آموزشی
در سراسر دنیا یک جامعه بدون آگاهی و سواد شهروندانش از ثبات کافی برخوردار نبوده و همین شهروندان اصلیترین سرمایهی یک کشور به حساب میروند. آموزش یک رابطهی دو طرفه میان حکومت و مردم است و هر قدر سطح آگاهی مردم افزایش یابد، به همان اندازه حکومتداری بهتری وجود خواهد داشت. آموزش اصلیترین مرجع اجتماعی-فرهنگی یک کشور بهشمار میرود و نیاز است تا حکومت والاترین خدمات مادی و معنوی خود را برای بالابردن هر چه بیشتر سطح آگاهی شهروندانش بدون تفکیک جنسیتی و تبیعض ارائه بدارد.
و اما…
در اوضاع کنونی کشور بزرگترین چالش تحصیلی بستهبودن نهادهای آموزشی بر روی دختران این سرزمین میباشد. بدون کدام دلیل شرعی؛ بستهبودن مکاتب بهروی دختران را عرف میدانند، درحالیکه این سرزمین از زنانی که آموختند و آموختاندند هیچگاه خالی نبوده است.
زنان قشر انسانساز جامعهاند و این زنان هستند که تصمیم میگیرند چگونه شخصیتی را به جامعه تقدیم کنند. خداوند زن را آفرید و مسؤولیت انسانسازی را به او سپرد تا جامعهای به بار آید که پر باشد از انسانهایی که تاریخساز شوند. مسؤولیت انسانسازی چیز کمی نیست! این مسؤولیت بزرگ را زن برعهده دارد و اگر زن به تکامل فکری نرسد، ما فاقد یک جامعهی انسانی به معنای واقعی کلمه خواهیم بود. مگر میشود بدون علم و دانش مسؤولیت خود را به گونهی درست آن اجرا کرد؟! انسانها خلق شدند تا مثمر واقع شوند و زمانی اینکار امکانپذیر است که هر یک از انسانها -مرد و زن- علم نافع و پربار بیاموزند. علمی که تخصص و تعهد را همزمان تضمین کند.
طوری که در نخست بیان گردید؛ انگار جایی از کار میلنگد. دنیا از هوش مصنوعی و ساختارهای موشکی گرفته تا رباتهای انساننما؛ همه و همه را تجربه کرد و اما ما هنوز برای بازشدن درهای مکاتب چارهاندیشی میکنیم. همهجانبه درگیر پدیدهای تحت نام فقرذهنی قرار داریم. برای رسیدن به علم و هممسیرشدن با دنیا تلاش مستمر نیاز است. باید مسؤولیت خود را بشناسیم، برای باسوادشدن این جامعه بکوشیم، کتاب بخوانیم، در رشد فرهنگ مطالعه و کتابخوانی سهم فعال داشته باشیم و حداقل برای دوستان خود هدیهای جزء کتاب نداشته باشیم.
باید از تحصیل و آموزش برداشت درست را بیاموزیم؛ افغانستان سرزمینی است که همه جنونزدهی تحصیلاند؛ خیلیها به رتبههای بالای علمی دست پیدا کردند؛ اما جز سیاهی و فلاکت چیزی بر لوح بخت میهنمان ننوشتند. خیلیها قلم بهدست شدند؛ ولی چیزی جز بدبختی، خیانت و فساد از خود برجای نگذاشتند.
تحصیل را باید بهگونهی دیگری تعبیر کرد! همه این سناریو را پشت سر گذاشتیم؛ حالا بهخود آمدهایم دیگر جنونزدهی تحصیل نیستیم؛ بلکه میخواهیم از راه تحصیل میهن خود را بسازیم. زن و مرد در کنار هم قرار است این سرزمین را آباد کنیم، و این را بدانیم که: «هر کجا که بحث از ابراهیم باشد؛ اسم هاجر نیز باید به میان آید».
به امید روزی که در سرزمینمان دیگر حرفی از تبعیض نباشد، از جهل فرسنگها بهدور باشیم، مردم خود را کتاب بهدست ببینیم و فرهنگ کتابخوانی را واجبتر از همه ارزشها بدانیم و کتاب بر جامعهی ما حکومت کند.
منابع:
آموزش برای همه، جستین سندفور، مرکز توسعه جهانی (CGD).
نحوۀ برخورد مراکز آموزشی در قرن 21، گروه کارشناسان بریتانیا، ویبسایت گاردین.
سیستم آموزشی افغانستان حافظهپرور است؛ نه خلاقیتپرور، تقی واحدی، ویبسایت دید پرس.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1150