پژوهنده: ولیمحمد حدید
بخش دوم و پایانی
خواندمیر در «مکارمالاخلاق» در بارهی نوایی نوشته است:
«این امیر کرامت منقبت در ایام جاه و حشمت جهت رفاهیت فقرا و درویشان و فراغت غریبان و مسافران، خوانق، و اربطه وحوضها و پلها و حمامات در اطراف دیار خراسان بسیار ساختهاند. چنانچه تعداد بعضی از آنها ذکر کرده میشود.
1) خانقاه اخلاصیه: در محاذی مدرسهی اخلاصیه واقع است و هر روز بیشتر از هزار نفر ضُعفا و مساکین را در آن مقام فیضانتما ضیافت کرده و از اطمعهی لذیذه سیر میسازند و هر سال قریب دوهزار پوستین و کپنک (جامهی نمدی) و پیراهن و ازار و طاقیه (نوعی کلاه) و کفش به مستحقان قسمت میکنند.
2) خانقاه جماعتخانه: سرمزار عارف ربانی مولانا شمسالدین محمد تبادکانی که در خیابان هرات واقع است.
3) عمارت سرمزار فایضالانوار حضرت مخدومی حقایقپناهی (مولانا جامی) – نورالله مرقده – که به صفت و سعن و رفعت و لطافت هوا اتصاف و انتما دارد.
4) قناتیه (قنات) در جوار همین مزار واقع است.
5) عمارت حوض ماهیان: گشتگاه مردم خراسان و مسکن فقرا و درویشان است.
6) عمارت سر مزار متبرک پیر مجرد خواجه ابوالولید احمد – قدسالله سره العزیز- با فسحت و ساحت و تکلف، بیغایت موصوف معروف است.
7) لنگر سرمزار متبرک شیخ محیی – رحمته الله – خالی از تکلف نیست.
8) عمارت سر مزار امیرعبدالواحد بن مسلم که در خمچهبادِ کاین است.
9) خانقاه زیارتگاه: در آنجا نیز به اطعام فقرا و مساکین قیام مینمایند.
10) عمارت سر مزار خواجه یوسف همدانی (رحمة الله علیه).
11) دارالحفاظ که در مشهد مقدسه داخل روضهی رضویه – علی صاحبها السلام و التحیه – ساخته اند و آن را به نقوش اسلامی و ختایی از لاجورد و طلا در غایت تکلف پرداخته اند.
12) ایوانی در کمال رفعت و نهایت زیب و زینت در همان روضهی شریفه بنا کردهاند و غلور خانهای نیز احداث نموده که هر روز در آنجا به اطعام ضعفا و ایتام قیام نمایند.
13) خانقاه سر مزار شیخ فریدالدین عطار: که جای بهشتآثار است و در سنهی 903 که بلدهی نیشابور از فر طلعت خجسته آن حضرت پرنور بود.
14) لنگر مولانا سرّی در بلدهی مرو تعمیر یافته.
اما تفصیل رباطهایی که بانی مبانی خیرات عمارت کردهاند بر این جمله است:
رباط سرِ خیابان تغوز، رباط حوضک، رباط درهی زنگی، رباط چهلدختران، رباط ترناب، رباط پنجده، رباط قتلمش مرغاب، رباط مروچارق، رباط پل احمد مشتاق، رباط پیغو، رباط زاهد، رباط خواجه دوکه، رباط چهارشنبه، رباط بابا بوری، رباط درهیقورقوش، رباط کندکی، آق رباط، رباط مزدوران، رباط یان بولاغ، رباط دشت شارخت، رباط ادرسکن، رباط فرمان شیخ، رباط ابوالولید، رباط پریان، رباط پل غوریان، رباط پایابک، رباط تیرپل، رباط شترخان تیرپل، رباط صحرای باغند، رباط چام، رباط خرگرد، رباط بکرآباد، رباط سعد آباد، رباط حظیره، رباط سنگ بست، رباط مشهد مقدسه، رباط تیبهی چوک، رباط دیزباد، رباط کلیدر، رباط سنگلیدر، رباط رونیز، رباط اسفراین، رباط چناران، رباط عشق، رباط دهنهی تخت سلیمان، رباط جرمجوی، رباط آهوان، رباط سرکوچه علامت، رباط پل نگار، رباط پهره، رباط دیه لر.
اما حوضها که ساختهاند این است که مفصل کرده میشود:
حوض محله پای درخت میراثی، حوض محاذی قلعهی اختیارالدین، حوض محلهی شالبافان، حوض شور پسته، حوض محلهی چهل گزی، حوض خواجه کله، حوض محلهی پیرقوام، حوض محلهی قلندران، حوض پهلوی شفاییه، حوض سرمزار حضرت مخدومی حقایق پناهی مولانا جامی، حوض پریان، حوض مسجد فوشنج، حوض چرخه، حوض صحرای باغند، حوض شاهان گرماب، حوض دیزباد، حوض زیارتگاه، حوض اندخود( اندخوی)، حوض راه خوارزم.
اما مفصل پلها اینهایند:
سه پلک (که تا کنون به همین نام مشهور است) پل تولکی، پل ساقسلمان، پل چهل دختران، پل ترناب، پل قلندران، پل قازبانان، پل پای خواجه، پل و بند خیرآباد، پل جوزجانان، پل نگار، مرمت پل فوشنج، مرمت تیرپل، پل نهر عرب، پل چخچران، پل و بند طرق.
اما تعداد حمامها بر این جمله است:
حمامی که در محاذی شفاییه ساختهاند، حمام زیارتگاه، حمام درهی زنگی، حمام تووچی، حمام چهل دختران، حمام ترناب، حمام پنجده، حمام فیض آباد، حمام سعدآباد، و التوفیق من الله خالق العباد.
آنچه خواندمیر در اثر معروفش «مکارمالاخلاق» ضبط نموده، بخشی از بناهای خیریهای است که با همت علیشیر نوایی ساخته شده است. گویند این امیر نیکوکار در انجام اعمال خیریه و اعمار بناهای مساجد، مزارات، مدارس، خانقاها، رباطها، پلها، حمامها، دارالاشفاها و سایر بناهای مورد نیاز مستمندان به حدی شوق و علاقه داشت که تعداد مجموعی آن را به سه صد و هفتاد بنا بر شمردهاند. ذبیحالله صفا، در «تاریخ ادبیات ایران» نیز در مورد کارنامههای ماندگار امیرعلیشیر نوایی نوشته است:
«… و از آن آثار خیر هنوز قسمتی باقی است مثل ایوان جنوبی عتیق آستان رضوی در مشهد، نهرآب بالاخیابان در مشهد، رباط سنگ بست، رباط دیزآباد، بند آجری قریهی تروق (طرق) در نزدیکی طوس، مقبرهی قاسم انوار در قریهی لنگر نزدیک تربت جام و قسمتی از مزارعطار نیشابوری، یعنی سنگ مزار آن شاعر که موجود است و این مایه بازماندهی سه صد و هفتاد بقعهای است که ایجاد یا تعمیر کرده و نود رباطی است که ساخته».
خواندمیر در بخشی از کتاب «مکارمالاخلاق» تاریخجهی مفصلی را در باب مرمت مسجد جامع بزرگ هرات که با نظارت مستقیم امیرعلیشیر نوایی صورت گرفته، بازگو نموده و در پایان نوشته است: «و در روز دوشنبه غره جمادی الاول سنه ( 90) مشایخ و سادات و قضات و علما و فضلا و امرا و وزرا و اشراف و اعیان دارالسلطنهی هرات، بعضی به موجب اشارت امیر هدایت منقبت، و برخی به عشق خود در آن معبد فایض البرکات مجتمع گشته، مجلسی در غایت ابهت دست درهم داد. بعد از کشیدن اطعمه و اغذیهی فراوان و فراهم آوردن شیره و دسترخوان، نوبت دیگر دست دریا نوال امیر بلند مکان، عملهی عمارت و استادان و مزدوران را ثیاب فاخره پوشانید و مراسم نوازش و عذرخواهی به تقدیم رسانید».
خواندمیر همچنان از مساجدی که بانی آن این امیر نیکوکار بوده چنین یاد میکند:
مسجد سرپل انجیل، مسجد تل قطبیان، مسجد سرکوچه الغ آتا، مسجد کوچه امیراسلام برلاس، مسجد چهارسوق میرزا علاءالدوله، مسجدی که در کشک جهاننما ساخته شد، مسجد محلهی قلندریان، مسجدی که در حوالی باغ زاغان عمارت یافت، مسجد محلهی ترخانیان، مسجد محلهی میرعادل، مسجد جامع پل کارته، مسجدجامع پل درقرا عیدگاه زیارتگاه، مسجد قریهی پهره، مسجد جامع اسفزار، مسجدی که در غور ساخته، مسجد جامع قصبهی فوشنج، عیدگاه جام، مسجد سرخس، مسجد جامع کرات ترشیز، مسجد جامع استرآباد.
روایت است زمانیکه امیرعلیشیر نوایی به عنوان مُهردار دربار سلطان حسین بایقرا منصوب شد، عزم را جزم کرد تا برای آسایش خلق الله به اعمار یکهزار ابنیهی عامالمنفعه مبادرت ورزد؛ اما او به این آرزویش نرسید و در زمانی که دار فانی را وداع گفت بیشتر از سهصدوهفتاد بنای عامالمنفعه ساخت. اکثر نواییشناسان به این نکته اتفاق نظر دارند که این امیر نیکوسرشت هزینهی تمام بناهای خیریه و عامالمنفعه را از سرمایهی شخصیاش که از نیاکانش به او به ارث رسیده بود پرداخت نموده است و حبه و دنیاری از بیتالمال به آنها صرف نکرده است.
امیرعلیشیر نوایی که شمهای از زندگینامه، فضایل و حالات او در این سطور مرقوم شد، یکی از دانشمندان بزرگ قرن نهم هجری است؛ اما آنچه که او را از دیگر بزرگان فضل و ادب در مرتبه و مقام والاتر قرار میدهد و برازنده و ممتاز میگرداند در سه بعد از شخصیت وی میباشد:
1-استاد ادبیات تورکی چغتایی (اوزبیکی):
در زبان و ادبیات تورکی چغتایی، استعداد، مهارت و استادیاش مسلم است و هیچ فردی نمیتواند با او برابر باشد. آثار فراوان منظوم و منثور او در زبان تورکی چغتایی و طبع آزمایی او در همه عرصههای ادبی به وی مقام بس والا بخشیده که با وجود ادیبان تورکتبار و تورک زبان قبل از وی و حتی معاصرینش، او را بنیانگذار اصلی شعر تورکی چغتایی و پدر ادبیات تورکی نامیدهاند. به قول «ادوارد براون» حتی سلاطین و امرای تورکنژاد تیموری مثل الغ بیک، بایسنغرمیرزا، میرزاحیدر دوغلات، و حتی شخص سلطان حسین بایقرا، همه زبان فارسی را در مقاصد ادبی خود بهکار بردهاند؛ اما تنها امیرعلیشیر نوایی بیش از هرکس دیگر بر تقدیم و ترفیع زبان تورکی چغتایی بذل مساعی نموده و آن را درجه و منزلت داده و بهحد کمال رسانده است.
آثار گرانمایه و ارزشمند نوایی در زبان تورکی چغتایی باعث شد تا شاعران و ادیبان و سخنوران بعد از وی، آن را بهحیث سرمایهی مهم ادبی رهنمای خود قرار دهند و از آن استفادهی کامل و بهرهی وافر ببرند. بهقول سلطانمحمد فخری هراتی در ترجمهی مجلس نهم تذکرهی مجالسالنفایس: «و پیش تورکان خردمند فاضل مقرر است که تا بیان نظم تورکی شده مثل او کسی قدم در آن وادی ننهاده و خسرو آن قلمرو اوست».
2- دانش پروری:
دانشپروری و پشتیبانی وی از فضلا و ادبا و شعرا و هنروران و صنعتگران بهحدی بوده است که تاریخ نظیر آن را ندیده است. در همین دوره است که از اثر توجه و بذل همت او شمار زیادی شاعر، عالم، هنرور، نقاش، مینیاتوریست، موسیقینواز و معمار و… به شهرت میرسند و آثار ارزشمند و جاودانهای از خود به یادگار میگذارند. نقاش و مینیاتوریست مشهور زمان کمالالدین بهزاد که آثارش تا کنون زیب و زینت موزیمهای بزرگ جهان است، در سایهی حمایت او بهسر میبرد و به کمال رسید. الحق که نوایی حامی کریمی برای ادبا و فضلای زمان خودش شمرده میشد و با بذل و بخشندگی و گاهی با التماس و فروتنی توانسته است ایشان را به ایجاد و ابداع آثار ماندگار و جاودانه تشویق وترغیب کند. هیچ سلطان، امیر و وزیری را سراغ نداریم که از اثر سعی، توجه و کوشش وی این همه آثار گرانمایه، مهم و ارزشمند که در غنای ادب فارسی نقش مهمی داشته است، بهوجود آمده باشد. ادوارد براون که امیرعلیشیر نوایی را به «ماسیناس»* تشبیه نموده راه اغراق نپیموده که گفته است: «اهمیت و عظمت امیرعلیشیر از جهت نویسندگی و هم از حیث پشتیبانی او از اهل فضل به قدری ظاهر و نمایان است که میتوان بدون مبالغه او را «ماسیناس» زمان و کشور خود او خواند.
این سخن ادوارد براون در واقع موید قول سلطانمحمد فخری هراتی است که در ترجمهی مجلس نهم مجالس النفایس گفته است: «و آن مقدار بیمثل و نادر از خطاط و خواننده و سازنده و نقاش و مُذهّب و مصوّر و محرر و معمایی و شاعر که به تربیت او در نشو نما آمده معلوم نیست که در هیچ زمانی جلوه کرده باشد، او نیز از فنون این جماعت بهرهای تمام داشت، خاصه در شاعری».
3- خصلت و صفت نیکوکاری، خیررسانی و اعمار بناها و آثار خیریه:
این امیر دانشور و خیرگستر چنانکه شمهای از اعمال خیرخواهانه و نیکمنشانه و سخاوتمندانهاش نه تنها در کمک به اهل فضل و ادب بلکه به مردم فقیر و تهیدست و نیازمند بیان گردید، در اعمار ساختمانهای عامالمنفعه که مورد استفادهی همگان قرار گیرد، چنان شور و شوق و ولعی تمام داشت که مزیدی بر آن تصور نمیرفت. اعمار سهصدوهفتاد بنا و ساختمان عامالمنفعه که در مکارم الاخلاق بدان اشاره شده، از قبیل مسجد، مدرسه، بقعه، خانقا، تفریحگاه، غلورخانه، لنگر، حوض، رباط، پل، حمام، دارالشفا، جوی و کاریز در سراسر خراسان کار سادهای نیست که یک شخص به تنهایی بتواند از عهدهی آن بدرآید، بلکه تشکیلات عریض و طویل دولتی را ایجاب میکند. از آن گذشته این مرد نیکسرشت و نیکسیرت در انجام این خدمات گاه به نفس خود سهم میگرفت، آستین و پاچهها را بَرمیزد و دامن در میان میبست و چون مزدورکاران، کار میکرد و دست به خاک و گِل میآلود تا کار مرمت مسجد جامع بزرگ هرات زودتر به پایان برسد و این کار را در سنین پیری که یکی دو سالی بیش بعد از آن زنده نماند، انجام میداد و از رنجی که در این راه میکشید تا دیگران به راحت برسند، لذت میبرد. گویی نصیحت استاد و مرشد خود مولانا عبدالرحمن جامی را بهجا میکرد که در نامهای خطاب به او گفته بود:
راحت و رنج چون بود گذران
رنج کش بهر راحت دگران
زانکه باشد به مزرع امید
رنج تو تخم راحت جاوید
الحق که این مرد پاکنهاد و خوشطینت برای آسایش و راحت مردم خود رنج زیاد کشیده و با این کار مزرع امیدش را بذرافشان کرده است. چه بهتر که نقل قولی از سخنان خودش را که در دیباچهی موقوفات امیرعلیشیر درج گردیده است بیاوریم تا به عمق شخصیت این مرد نیکوکار و نیکوسرشت بیشتر پی ببریم: «در خدمت آنحضرت (سلطان حسین میرزا) به تمیشت امور جمهور میپرداختم و به راهنمایی خرد به کارهایی ابتدا میکردم که سود دنیا و نفع آخرت در آن منظور بود؛ تا سبب آسایش مردم و باعث رضای خالق گردد و به عنایت خداوندی در تمامت آنها کامیاب شدم. از آنجایی که دست بیداد هیچگاه از تعدی کوتاه نمیگردد، و صرصر ظلم از کشتن چراغ مظلوم و آتش کین از سوختن خرمن بیچارگان باز نمیایستد، تا آنجا که ممکن بود به شکایت دادخواهان رسیدگی کردم و دست متعدیان از سر آنها کوتاه مینمودم و سلطان را از چگونگی امر آگاه میساختم. با آنکه مردم از وضیع و شریف و از سپاهی و تا غیرسپاهی، از دولتمند تا فقیر در کارهای خود به من مراجعه میکردند، من هم در اصلاح آن میکوشیدم، ولی از کسی طمع مزد نداشتم و از هیچکس منتی قبول نکردم، هرچند در این راه رنج فراوان میبردم، چون منت و مزدی در میان نبود آن رنج برخود گوارا میدانستم».
شاید سؤالی خلق شود که زندهیاد علیشیرنوایی آن همه مال و ثروت و دارایی را از کجا بهدست آورده بود که آن را در راههای خیریه خرج میکرد و به مصرف میرساند؟ پاسخ این پرسش را میتوان در ادامهی سخنان امیرعلیشیر که در دیباچهی موقوفات او آمده دریابیم:
«برای آنکه مزرعهی معاشم بهیکبار نخشکد، برحسب امر سلطانی به چیزی از زراعت اشتغال میورزیدم و چون دراین شغل جانب شریعت و انصاف را کاملاً رعایت میکردم و از عنایت خداوندی نفع بسیار میبردم و از عواید آن نعمت، به خود اندک مایهای پوشاک و خوراک میساختم و بقیهی آن را صرف امور خیریه و بنای بقاع مینمودم و ثواب تمامت آن را وقف روزگار آن حضرت میکردم».
از امیرعلیشیر نوایی آثار متعددی بهجا مانده است. او در شعر و ادبیات تورکی چغتایی و فارسی دست توانا داشت و از همین رو او را ذواللسانین لقب دادهاند. از امیرعلیشیر نوایی که در اشعار فارسیاش فانی تخلص میکرد نزدیک به سی اثر به یادگار مانده است که در این نوشته به ذکر اسامی آثار وی بسنده میشود:
دیوان غزلیات بهنامهای غرایبالصغر، نوادرالشباب، بدایعالوسایط، فوایدالکبر. مثنویات خمسه بهنامهای حیرتالابرار، فرهاد و شیرین، لیلی و مجنون، سد سکندری، سبعهی سیاره، مثنوی لسانالطیر،
تذکرهی مجالسالنفایس، سراجالمسلمین، اربعین منظوم، نظمالجواهر، محبوبالقلوب، تاریخ انبیا، تاریخ ملوکالعجم، نسایمالمحبه، رسالهی عروضیه، خمسةالمتحیرین، محاکمةاللغتین، حالات پهلوان اسد، حالات سیدحسن اردشیر، مفردات در فن معما، منشآت تورکی، مناجاتنامه، دیوان فارسی، منشآت فارسی، قصهی شیخ صنعان، میزان الاوزان.
منابع:
امیرعلیشیر نوایی: یوسف چتنداغ، ترجمهی علی مردان هیبیت، چاپ 1395 مطبعهی خراسان
امیرعلیشیر نوایی: عبداالعلی نوراحراری، چاپ اول، 1392، انتشارات احراری.
مجموعه مقالات سمپوزیم امیرعلیشیر نوایی در سال 1395 در کابل و هرات.
مجموعه مقالات نواییشناسان، ارائه شده در سمپوزیم بینالمللی نوایی در سال 1400 منعقده هرات.
——
* ماسیناس، گایوس کیلنیوس ماسیناس متحد، دوست و مشاور سیاسی آگوستوس اولین امپراتور روم و همچنان حامی نسل جدید شاعران آگوستوس، هوراس و یرژل بود. در طول فرمانروایی اولین امپراطور روم، ماسیناس و زیر فرهنگ امپراطور بود.
پایان
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2056