دکتر مریم ظریف، استاد دانشگاه
بخش نخست
چکیده
لهجه یا گویش هروی یکی از پنج گونهی اصلی زبان فارسی است. دیگر گونههای مهم زبان پارسی ماوراءالنهری، بلخی، سیستانی و رازی اند. در این میان با توجه به وجود منابع قابل توجه در گونهی هروی، این گویش توجه بیشتری را به خود معطوف ساخته است. در این نوشتار ساختارهای زمانی فعل، انواع فعل از جهت ساختمان، شناسههای فعل، تفاوتهای کاربردی فعل در گویش هروی، انواع اسم و ضمیر و فرایندهای واجی در لهجهی هرات مورد بررسی قرار گرفته است. شیوهی پژوهش تحلیلی- استنادی است و بر مبنای مجموعهی شعری «پریجو» اثر سید ضیاءالحق سخا، یکی از شاعران معاصر هرات، تحلیل و بررسی شده است. این مقاله تفاوتهای گویش هرات را برجسته میسازد و زمینهی مقایسهی آن را با دیگر گونههای زبان فارسی برای پژوهشگران این عرصه فراهم میسازد.
واژههای کلیدی:
لهجهی هروی، زبان گفتار، شعر لهجهای و گروه فعلی
مقدمه
در گسترهی پهناور زبان و ادبیات فارسی، زمینههای بکر و دستنخورده برای پژوهش کم نیست. در برخی از زمینهها هم اگر پژوهشهایی صورت پذیرفته، کافی نبوده است. یکی از این موارد مبحث لهجهشناسی است که از سویی با زبانشناسی و گونههای آن پیوند دارد و از جهتی با ادبیات عامیانه به ویژه از منظر واژهشناسی و اصطلاحات و ترکیبات خاص ارتباط برقرار میکند. لهجهشناسی رشتهی وسیعی است که امروزه در سطوح مختلف اجتماعی و جغرافیایی قابل توجه و بررسی است. امروزه پژوهشگران زبان معتقدند که: همانطور که در بررسی یک زبان خاص توصیفات آوایی، واجی، صرفی، نحوی و واژگانی مورد توجه است؛ به همان صورت مواد مربوط به یک یا چندین لهجه باید توصیف شود (نغزگوی کهن، 1384: 115- 127).
در گذشته به زبان گفتاری مردم یا همان ادبیات عامیانه، به دلایل مختلف که جای ذکر آن اینجا نیست، اهمیتی قایل نبودند. از این جهت این بخش از زبان بهطور خاص ثبت و ضبط نمیشد و گاه در لابهلای برخی از منابع در حد برخی از واژهها جا باز میکرد و از منظر ارزشمندی جایگاه لازم را نداشت؛ اما با گذر زمان به ویژه در روزگار معاصر، این بخش از زبان کم کم مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت و تحقیقاتی در این زمینه عرضه شد. امروزه با توجه پیشرفت علوم در سایر عرصهها بهویژه در عرصهی زبانشناسی، لهجهشناسی هم میتواند از جهات مختلف مورد تحقیق و پژوهش قرار گیرد و زمینهها و فضاهای وسیعی را فراروی پژوهشگران باز کند.
هرچند هنوز محققانی هستند که معتقدند حدود و ثغور لهجههای مختلف فارسی تفکیک نشده است. روشن رحمانی استاد دانشگاه ملی تاجیکستان مینویسد: «محققان ایرانی که هنوز بین اصطلاحات علمی و ادبیات عامیانه مرزی نگذاشتهاند، اکثر اصطلاحات نثر شفاهی را همچون مترادف یکدیگر بهکار میبرند، سبب این در آن است که نثر شفاهی از جهت نظر کاملاً بررسی نشده است» (رحمانی، 1380: 75).
در اهمیت زبان مردمی یا عامیانه یا همان گونههای زبان که بیشتر در گفتار و نوشتار عموم مردم تبلور دارد، صاحب کتاب ادبیات جادهای مینویسد: «منظور ما از زبان مردمی تنها زبانی نیست که مردم به آن سخن میگویند و نیازهای روزمرّهی خود را با آن از دیگران میخواهند یا نیاز آنها را برطرف میکنند؛ بلکه بخشی از آن زبانی است که آنها میفهمند و آن را دوست دارند؛ منظور نوشتههایی است که بنا به دلایلی به میان مردم رفته است. در چنین زبانی صورت واژگان، نوع آنها و سیاق جملات ویژگی خاصی دارند» (جلیلی، 1384: 59).
جعفر یاحقی استاد زبان و ادبیات دانشگاه فردوسی، لهجهی هرات را دارای دو ویژگی مهم «اصالت» و «توانایی» توصیف کرده است (یاحقی، 1376: دیباچه). امری که این لهجه را در کنار دیگر لهجههای کهن زبان فارسی مانند لهجهی بخارا و بلخ ویژگی خاص میبخشد. به باور سمیرا شفیعی، لهجهی هروی از کهنترین گونههای زبان فارسی دری است که کتب ارزشمند بسیاری به این لهجه نگارش یافته است. او نیز ضمن برشمردن این دواصل، لهجهی هروی را از انگشتشمار لهجههای فارسی میداند اصالت و خصوصیات کهن را به خوبی در خود حفظ کرده کرده است: «لهجهی هروی با وجود پیشینهی چندین سده تاریخ زبان فارسی، آثار مکتوب به این زبان، دگرگونیهای فراوان در اوضاع سیاسی و اجتماعی هرات و قتل عامهای مکرر و انواع مصایبی که بارها این سرزمین را از مردمان آن تهی ساخته، بازهم از معدود لهجههای فارسی است که اصالت و خصوصیات کهن را در خود نگه داشته است (شفیعی، 1400: 1).
عبدالحی حبیبی در بارهی کتاب طبقاتالصوفیه اثر خواجه عبدالله انصاری که خود آن را تصحیح کرده و تا زمان نگارش این مقاله موفق به چاپ آن نشده پیوند لهجهی هرات را با زبان پهلوی این گونه بیان میکند: «متن کتاب در حدود 500صفحه است که 500صفحهی دیگر آن مقدمه و تعالیق و حواشی و توضیحات و فهارس و فرهنگ نوادر لغات و کلمات و اصطلاحات و نکات بسیار دلچسب و جالب دستوری و ادبی و تاریخی است که بسا از بقایای آثار پهلوی را در لهجهی هروی نشان میدهد» (حبیبی، 1341: 65).
با وجود این باید توجه داشت که لهجهی هرات اگرچه ویژگیهای خاص خود را دارد و هنوز نیاز است که در این زمینه کار علمی صورت گیرد؛ اما به لحاظ علمی چنان که پژوهندهای بیان داشته، لهجهی هرات را نمیتوان از کلیت زبان فارسی در خراسان تاریخی جدا تعریف کرد. شمشیرگرها در این زمینه مینویسد: «نمیتوان و نباید بهدرستی و قطعیت، بین شهر هرات و شهرهای دیگر افغانستان و بلکه گسترهی خراسان و زبان فارسی دری مرز زبانی مشخصی ترسیم کرد. هیچ یک از منابع مذکور نیز از چنین تقسیمبندی دقیقی سخن نگفتهاند» (شمشیرگرها، 1396: 77).
در گذشته لهجهی هروی بیشتر در ترکیب منابع نثر زبان فارسی مانند طبقاتالصوفیهی پیر هرات تبلور یافته است که امروزه توجه پژوهشگران این عرصه را بهخود برانگیخته است؛ در حالیکه بنا باور یک عده از پژوهشگران زبان و ادب فارسی، شعر مهمترین عنصر هنری و رسانهی فرهنگی زبان فارسی در هزار سال پسین عمر گرانبار این زبان بهحساب میآید (آشوری، 1373: 140). با وجود این لهجهی هروی در قالب شعر بهجز در مقاطعی مانند روزگار تیموریان هرات آنهم بهگونهی محدود و در سطح واژگانی و برخی ترکیبات خاص، جایگاه ندارد. در حالیکه از لهجههای غربی پارسی سرودههای باباطاهرهمدانی و باباافضل کاشانی را در دسترس داریم.
در دهههای پسین و احتمالاً پس از کارهای محمدآصف فکرت که با نگارش کتاب لهجهی فارسی هروی ویژگیهای این گونهی زبان فارسی را بهخوبی معرفی کرده است و آنچه اسیر هروی بهنام «انبنچهی گپ هرات» پژوهش کرده و در هیأت کتاب درآورده، کمکم توجه شاعران هرات به سرودن شعر با لهجهی مردم این دیار برانگیخته شده است. سیدضیاءالحق سخا و محمدآصف رحمانی دوتن از شاعرانی اند که در این راستا با جدیت زیاد دست به آفرینشگری زدهاند.
در این نوشته یکی از کتابهای آقای سخا مورد پژوهش قرار میگیرد که خود هدف از تألیف این اثر را اینگونه بیان کرده است:
همی شعرا که باب مشتری یه
اگی مایی بگم اینجی چری یه؟
به تو میگم هدف لهجی هراته
که سوژه یو فقط اسم پری یه (سخا، 1398: 92).
***
دوبیتیها اگی نقل و نباته
اگی تلخه همه یا شکلاته
نگو از سن و سال تو بهدوره
که مقصد مه فقط لهجی هراته (همان: 90).
1-1. بررسی ساختار زمانی فعل در گویش هروی
در گویش هروی همانند فارسی معیار، فعل دارای دو ریشهی مضارع و ماضی است.
الف) بررسی ساخت زمان گذشته: گذشتهی ساده: گذشتهی ساده در گویش هروی با پیشوند «بـ» تأکید یا «بای زینت» بهکار میرود. این کاربرد آنقدر زیاد است که بهعنوان یک ممیزهی گویش هروی شناخته میشود و اغلب کسانی که سعی میکنند لهجهی هراتی را تقلید کنند به تمام ساختهای فعل، «بـ» اضافه میکنند؛ ولی فقط یک هراتی میداند در کجا آوردن «بـ» معمول است و در کجا نیست. یعنی خیلی قاعدهمند نیست و در برخی افعال ماضی کاربرد دارد و در برخی ندارد؛ چنانکه در بیت زیر در یک فعل ماضی «بـ» اضافه شده و در دیگری نشده، در حالیکه هردو فعل دارای عین ساخت و عین زمان و عین شخص هستند:
به دریا تا نگا کردم بدیدم
که دریا هم همو چیشما پری یه (همان: 33).
***
«بـ» تأکید هنگامی که قبل از فعلی قرار بگیرد که با حرف مضموم ( صامت + مصوت کوتاه o) آغاز شده باشد، بُ تلفظ میشود:
بُگُفتُم باشه لُمبُس تور بغرچم ( گفتم اجازه بده گونهات را گاز بگیرم، یا با خودم تصمیم گرفتم …)
***
«بـ» تأکید در اول فعل ماضی قریب:
بدیده مار، پری بجی که جنگه (همان: 64). (ما را دیده است، فرار کن که دعوا برپا میشود)
فعل ماضی قریب بدون «بـ» تأکید:
کدو عبرت مچم گفته که چاقی(همان: 50). (کدو: کدام)
گذشته استمراری: (فعل استمراری در زمان گذشته یا حال، در گویش هروی با پیشوند «می» ساخته میشود. استمراری مستمر به دو صورت دیده شده است:
الف) با پیشوند «هی» به اضافهی پیشوند «می» علامت استمرار ساخته میشود: هی میرُم (در حال رفتن هستم، دارم میرم) :
گاهی به من برس که هی دیر میشود/ این لحظههای هرزه و دل پیر میشود ( از یک غزل دیگر همین شاعر)
ب) با پیشوند هی، بدون «می» علامت استمرار:
زده هی هرّ و هر بم زیر خنده (همان: 51).
ب) بررسی ساخت زمان حال فعل: فعل امر نیز معمولاً با «بـ» تأکید یا تزئین در آغاز فعل ساخته میشود؛ اما هنگامی که فعل امر منفی یا نهی است، «بـ» تأکید نمیآید:
به کرّی خور نزی، بشنو صدا مر (همان: 59). (نزی: نزن)
1-2. بررسی انواع فعل از جهت ساختمان (ساده، پیشوندی یا مرکببودن)
الف) فعلهای ساده
ب) فعلهای پیشوندی
پیشوند وا به جای باز:
آهاو لالا بیا چیشما خو وا کو (همان: 98). (آهای داداش بیا چشمانت را باز کن)
پیشوند ور به جای بر: ورخیز/ برخیز:
چکار میشه وخی خودخور نشون ده!
دلم دسپخت تور مایه پریجو (همان: 49).
***
نَزی خودخور به خاو ورخی پریجو
به تو میگم: آهاو ورخی پریجو
منُم اینجی انی نزدیک ارسی
بیا هِلّه جلو، ورخی پریجو (همان: 58).
ورجستن/ برجستن:
به رو پَلوَش سبِستایُم پریجو
و پُشخم پُشخمک مایم پریجو
همیتاو یک دفه ورجُم بُزو بر
صبرکو هاو! که میایُم پریجو (همان: 56).
د) فعلهای مرکب: برخی فعلهایی که در فارسی معیار به صورت ساده بهکار میرود در گویش هروی بهصورت مرکب کاربرد دارد:
تو هم خاو شو (بخواب) که چند شاوه نخفتی (همان: 97).
1-3. شناسههای فعل:
شناسههایی که پس از حذف فعل “است” بعد از مصوت بلند آ /A/ میآیند:
یم yom کجایم
ییم yim کجاییم (ما)
یی yi کجایی
ییم yim کجاییم (شما)
یه ye کجایه
یم yam کجایم (آنها)
کجایی تو، کجایم مه پریجو
چری از تو جدایم مه پریجو (همان: 2).
***
اگی کفتر بشی تو مه هوایُم
اگی کُه هم که باشی مه صدایُم
نمیغذارم که از پیش مه بری تو
به او دنیام بری، پیش تو میایُم (همان: 8).
شناسههای فعل پس از مصوت بلند /I/ نیز به همین صورت میآید:
مه راضی یم به جنگا تو، به شرطی
که جنگا تن به تن باشه پریجو (همان: 10).
***
شناسههای فعل در افعالی که با صامت ختم میشود اینهاست:
Om کردُم
em کردِم
I کردی
em کردِم (کردید)
صفر یا ak کرد/ کردک
am کردَم (کردند)
سوم شخص جمع:
جوونا وارخطا، بیسرنوشتم (بیسرنوشتاند)
همه بیکارِ کارِ کار و کشتم (بیکار و کشتاند)
فقط بالانشینا، خوش و خندُن
به ته قصرای خو، بم ته بهشتم (در بهشتاند)
سوم شخص مفرد:
همیتاو پخله کردک خور به جون مه (همان: 64). ( آنطور بر من خشم گرفت و به من حمله کرد که …)
***
چی وختایی که غم از ما نبودک
که غم یک چکه بود، دریا نبودک (همان: 84).
***
بزو گفتم که: میشه از مه باشی؟
به ناز و نخره گفتک: ها، نمیشه (همان: 9).
***
شناسهی /ak/ گاه با فعل امر نیز میآید:
بمی دنیا، پری جیگر بفهمک
به غیر از تو به هیشکی دل نبستُم (همان: 35).
***
به بابو تو همی آخِر هفته
بُگُفتُم هوش کُنک بابو که نفته (فعل امر)
همیتاو غلغلاو کردک، پریجو ( فعل ماضی)
که راستِیور بُگُم ناف مه برفته (همان: 45).
***
پریجو هِلّهگک هوش خور بگیرک
شلخته تا به کی و جُل جغندی؟ (همان: 65).
***
پِرَن آستین کُته سرخ نپوشک
نیار خودخور بهدر آخه پریجو (همان: 68).
شناسهی دوم شخص مفرد فعل امر در گویش هروی گاه به تبع فارسی معیار صفر است، گاه حرف “ی” به آخر فعل اضافه میشود:
تو باشی و پریجو تو و… آخیش
دگه اَی چیش سفید هیچی نپرسی! (همان: 11).
در مواردی نیز حرف آخر فعل حذف شده و “ی” اضافه شده است:
نزن/ نزی:
نَزی خودخور به خاو ورخی پریجو (همان: 58).
***
پریجو شَل شُدُم از بستی گفتم
به کرّی خور نزی، بشنو صدا مر (همان: 59).
1-4. کاربرد برخی افعال کهن، و کاربرد برخی افعال به گونهی متفاوت
ری کردن: روان کردن، فرستادن:
برو رَی کو پری ر، بم کوه قاف و
تو هم خاو شو، که چند شاوه نخفتی (همان: 97).
***
صدا اشپول به مثل نی نمیشه
و پَی لِنگی زدن، زَنگَی نمیشه
چری بوسار هوایی میکنی رَی
ازو دورا پریجو ری نمیشه (همان: 106).
خفتن: این واژه بهصورت کهن، هم بهمعنای خوابیدن و هم بهمعنای قید زمان (هنگام خواب) بهکار میرود، و هم بهصورت مضافالیه به کلمهی نماز بهمعنای نماز عشا کاربرد دارد. ( دو معنای اخیر در پریجو نیامده، فقط به صورت فعل آمده است):
تو هم خاو شو، که چند شاوه نخفتی (همان: 97).
دربهدر شدن: آواره شدن، به گونهای که به هر دری روی آوری:
خدا از تو بُپُرسه رُز محشر
که مر درَبهدر کردی پریجو! (همان: 102).
فهمیدن به معنای دانستن:
بمی دنیا، پری جیگر بفهمک
به غیر از تو به هیشکی دل نبستُم (همان: 35).
***
همو مرغی که نومِ بیغمی بود (نومِ: نامش)
نمیفهمم کجاها پر گرفته (همان: 74).
***
بیا قدر همی عمرَ بفهمیم
که دنیا خیلی نامرده پریجو (همان: 101).
فعل خواستن و تغییرات آن در گویش هروی
شناسههای صرفی فعل گذشتهی ساده در گویش هروی به شرح جدول ذیل است:
شناسههای فوق پس از بن فعل بهکار میرود:
در جدول زیر حال و گذشتهی استمراری این فعل را گردان میکنیم:
صرف حال و گذشته استمراری فعلِ «خواستن» در گویش هروی
ادامه دارد
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2033