به مناسبت پانزدهم میزان/مهر، زادروز سهراب سپهری
سهراب سپهری در ۱۴ میزان/ مهرماه سال ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمد؛ اما خانوادهی او مدت زیادی را در قم نماندند و به خوانسار رفتند. پیشینهی خانوادگی سهراب و شهر پدری او به کاشان میرسد. او دوران کودکیاش را در کاشان گذراند و آموزشهای ابتدایی را در دبستان خیام همان شهر سپری کرد و آموزشهای متوسطهی او در دبیرستان پهلوی گذشت.
پدر سهراب، نقاش و خوشنویسی ماهر، سازندهی تار و نوازنده بود. سهراب در سال ۱۳۲۲ و پس از اتمام دورهی دبیرستان بود در دورهی دوسالهی دانشسرای مقدماتی پسران شرکت کرده و به استخدام ادارهی فرهنگ کاشان درآمد. سپهری در همین سال در امتحانات ششم ادبی شرکت کرد و دیپلم دورهی دبیرستان خود را گرفت.
سپهری در همان سالهای نوجوانی خود تجربههای زندگی و روزمرگیهایش را با شعر روایت میکرد. وی از همان ابتدا نیز کشیدن نقاشی را شروع کرد و اولین شعر خود را که رباعی سنتی بود در ده سالگی خود سرود. او در این دوران، هم کار میکرد و هم نوازندگی با سنتور را فرا میگرفت. سهراب در دوران جوانی به تهران رفت و به تحصیل در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، مشغول شد. او همزمان با تحصیل در شرکت نفت تهران نیز استخدام شد؛ اما بعد از ۸ ماه از این کار استعفا داد.
سهراب سپهری، در سال ۱۳۳۰ از دانشگاه هنرهای زیبا فارغالحصیل شد و توانست نشان درجه اول علمی را نیز دریافت کند و طی همین چندسال نیز در نمایشگاههای نقاشی مختلف ایران شرکت کرد. او پس از فارغ التحصیلی به کاشان برگشت و آذر ماه ۱۳۳۳ در اداره کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) مشغول بهکار شد. سهراب پس از آن، در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس مشغول شد. او با مشفق کاشانی، شاعری با نام مستعار عباس کیمنش آشنا شد و توسط این شاعر نیز توانست عروض فارسی را بیشتر بشناسد.
مشفق کاشانی او را به سرودن تشویق کرد و همین امر باعث شد که به شاعری بیشتر فکر کند. سهراب در این دوره، شعرهای صائب و بیدل را مطالعه میکرد و اولین دفتر شعر خود را منتشر کرد. جالب است بدانید که علایق سهراب به نقاشی، شاعری و نوازندگی ختم نمیشد. چون او به فرهنگ مشرق زمین و سفر نیز علاقهی خاصی داشت. برای همین به کشورهایی مثل هندوستان، پاکستان، افغانستان، جاپان و چین سفر کرد و با فرهنگ و هنر هریک از آنها آشنا شد.
روحیهی هنرطلبی او باعث شد که حکاکی روی چوب را در جاپان فرا گیرد و بتواند شعرهای کهن چینی و جاپانی را نیز به فارسی ترجمه کند. سفرهای سهراب به مشرق آسیا ختم نشد و او در سال ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی مثل لندن و پاریس نیز سفر کرد.
او برای تحصیل در مدرسهی هنرهای زیبای پاریس برای رشتهی لیتوگرافی، ثبت نام کرد. بعد از مدتی بورس تحصیلی سهراب، همزمان با اقامت حسین زندهرودی در پاریس، قطع شد. سهراب، برای اینکه بتواند در فرانسه بماند و نقاشی را ادامه دهد، مجبور بهکار جهت کسب درآمد شد و برای تأمین مخارج خود حتی شیشهی آپارتمانهای بیست طبقه را نیز پاک کرد.
این سفرها، مربوط به دورهی چهارم زندگی سپهری میشود و در اصل سیر و سلوکی معنوی را برای او رقم میزند. جالب است بدانید که سفرهای او به کشورهای شرق آسیا و آشنایی با ادیان هندو و بودا، در شعرهای او تأثیر زیادی گذاشت. سهراب، در این دوره، به عنوان شاعری صاحب سبک شناخته میشد و طرفداران زیادی نیز داشت.
سهراب سپهری، پس از اقامت طولانی خود در پاریس، در سال ۱۳۵۳ به ایران برگشت و در راه بازگشت به یونان و مصر نیز سفر کرد. فعالیتهای ادبی او متوقف نشد، یکسال بعد در نخستین جشنوارهی بینالمللی هنر تهران شرکت کرد و توانست در آخر سال ۱۳۵۴، جایزهی شعر فروغ فرخزاد را نیز دریافت کند. پس از آن نیز در نمایشگاه بینالمللی هنر بازل سوئیس شرکت کرد و زمستان ۱۳۵۶ به کاشان بازگشت. در سال بعد نیز نمایشگاهی انفرادی از نقاشیهای خود را در گالری سیحون برگزار کرد.
سهراب در پاییز سال ۱۳۵۸ به سرطان خون مبتلا شد. او برای معالجه به همراه خواهرش به لندن رفت و مدتی آنجا ماند. در پایان نیز ۲ حمل ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران بستری شد و در ۲۱ حمل از دنیا رفت.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=920