نویسنده: محمد کاظم کاظمی
در مسیر بحث این سلسله برنامه، به فعالیتهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی ایران رسیدهایم. ما در برنامههای پیش گفتیم که یکی از وظایف و فعالیتهای مهم فرهنگستان، معادلیابی برای واژگان بیگانهای است که در زبان فارسی به کار میرود.
اما در مقابل، کسانی هم هستند که به این فعالیتها به چشم بدبینی نگاه میکنند و کلماتی را مثال میزنند که فرهنگستان نتوانسته است به فارسی برگرداند یا کلمهی فارسی فرهنگستان، نتوانسته است جا بیفتد. آنها میگوید که مگر میشود رادیو و تلویزیون و لپتاپ و شارژ و امثال اینها را از زبان فارسی خارج کرد و به جای آنها کلمات فارسی گذاشت؟
قضیه در اینجا به امور پزشکی شباهت دارد. اکنون بسیاری از پزشکان و مراکز تحقیقاتی، برای درمان مریضیهای مختلف تلاش میکنند و دواها، واکسنها و معالجات متعددی وجود دارد که جان میلیونها تن را نجات داده است. اما بعضی بیماریها هم هست که لاعلاج مانده است یا بشر هنوز نتوانسته است راهی قطعی برای درمان آنها بیابد. در این صورت باید همه دانش پزشکی را به کنار گذاشت به دلیل این که دانش ما در برابر بعضی مریضیها ناتوان بوده است؟
حالا کافی است که وضعیت زبان فارسی در ایران را با یکصد سال پیش که کلماتی مثل «میزانالحراره» و «آکتور» و «محکمه» و «بلدیه» در آن رایج بود مقایسه کنیم تا دریابیم که فاصله چقدر است. فعلاً در ایران به «میزانالحراره»، «دماسنج» میگویند، به «آکتور»، «هنرپیشه» میگویند؛ به «محکمه»، «دادگاه» میگویند و به «بلدیه»، «شهرداری» میگویند. و اصلاً چرا آنقدر دور برویم؟ در همین ایران حدود سی سال پیش کلمهی «سوبسید» به صورت عمومی در زبان فارسی ایران رایج بود. ولی امروز هیچکس آن را به کار نمیبرد و همه به آن «یارانه» میگویند.
این را باید دانست هجوم واژگان بیگانه به یک زبان به صورت ناگهانی رخ میدهد، ولی پالایش زبان تدریجی است و زمان به کار دارد. نباید انتظار داشت که برای یک واژهی بیگانه در زبان فارسی معادلیابی شد، از فردا آن کلمه به صورت یکپارچه در کل قلمرو زبان فارسی به کار رود. این یک امر فرهنگی است و زمان به کار دارد. ولی وقتی مدتی میگذرد و به پشت سر نگاه میکنیم، حاصل این کار را میبینیم. البته بعضی واژگان هم هستند که بعد از سالها و بلکه دههها هم نمیشود آنها را از زبان مردم برداشت. خوب حداقل این که تعداد اینها دیگر زیاد نباشد.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2046