نویسنده: محمد کاظم کاظمی
در انتهای برنامهی پیش از سلسلهی «زبان نیاکان» ما به شعری از پرتو نادری شاعر معاصر افغانستان اشاره کردیم و وعده دادیم که در این برنامه بیشتر به این قضیه بپردازیم. پیش از آن، باید از پرتو نادری بگوییم، شاعری اهل بدخشان که از دههی شصت تا کنون از فعالان شعر فارسی در داخل کشور بوده است. او در سال ۱۳۳۱ شمسی به دنیا آمده و جزو شاعران فعال و برجستهی افغانستان در نیم قرن اخیر بوده است. پرتو نادری بیشتر در قالبهای نو شعر میسراید و علاوه بر شعر، در رسانهها و تشکلهای ادبی هم فعال بوده است. او از کسانی است که در این سه دهه، برای اعتلای زبان فارسی تلاش کرده و در نوشتههایش نیز کوشیده است که حداکثر از واژگان فارسی به جای کلمات بیگانه استفاده کند.
از این شاعر کتابهای متعددی منتشر شده است و شعری که در اینجا به آن اشاره میکنیم، از کتاب «دهان خونآلود آزادی» او گرفته شده است.
ما در برنامهی پیش گفتیم که دولتمردان افغانستان در دو دههی اخیر حساسیتی شدید در برابر واژگان فارسیای که در ایران نیز رایج است نشان داده بودند، به طوری که حامد کرزی، باری کاربرد این واژگان را تهاجم فرهنگی ایران خوانده بود. پرتو نادری در شعری به این موضوع اشاره میکند و این که کلماتی مثل «همایش»، «شهروند» و «دانشگاه» برای زمامدار افغانستان قابل تحمل نیست، انتقاد میکند.
پيشوای من در گهوارۀ نظام رياستی يونيکال
بزرگ شده است
و نام ديگرش وحدت ملی است
و میداند که واژۀ «همايش» / انفلونزايی است / که با بال مرغان بيگانه پرواز می کند
و می داند که واژه های «شهروند» و «دانشگاه» / توطئۀ تفنگسالار بزرگ / پرتو نادری است
پيشوای من شايد نمی داند / که من وحدت ملی را دوست دارم / و از نظام رياستی بيعت میکنم
و از زبان سرخ ناصر خسرو / همبرگری میسازم / با رنگ و بويی امريکايی / تا دستان پاستوريزۀ او
در کاسۀ چوبين بدخشانی ها دراز نشود.
این شاعر نامور افغانستان، اکنون هفتمین دههی زندگی خود را به پایان برده است. برای این خادم زبان فارسی، آرزوی سلامتی و طول عمر داریم.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2014