نویسنده: محمد کاظم کاظمی
بحث ما در برنامههای اخیر، سیر تاریخی وضعیت زبان فارسی در افغانستان و شیوهی برخورد حاکمیتها با آن است. ما در برنامهی قبل به دورهی حکومت حزب خلق رسیدیم، یعنی سالهای دههی شصت. و گفتیم که در این سالها یک جریان حمایت از زبان فارسی، به وسیلهی جمعی از اهل قلم و بعضی از دولتمردان افغانستان شروع شد و اثرات بسیار مثبتی گذاشت. بخشی از این اثرات در انتشار آثار بسیار به زبان فارسی بود، به طوری که انجمن نویسندگان افغانستان دهها کتاب شعر و داستان خوب از نویسندگان و شاعران افغانستان منتشر کرد. بخشی دیگر، در تعاملات زبانیای بود که در این دوره با زبان فارسی ایران صورت گرفت. حقیقت این است که در دورههای قبل، به سبب ملیگرایی شدیدی که در حکومتهای افغانستان وجود داشت، راه تعامل و استفاده از رهیافتهای زبان فارسی در ایران باز شد.
در آن سالها فارسیزبانان ایران بسیاری از واژگان بیگانه را که از انگلیسی و فرانسوی وارد زبان فارسی شده بود، به کنار نهاده بودند و از معادلهای فارسی استفاده میکردند. ولی در افغانستان این کلمات، ایرانی دانسته میشدند و همچنان کلمات انگلیسی به جایشان رایج بود. مثلاً در ایران کلمهی «برنامه» به کار میرفت، ولی در افغانستان همچنان «پروگرام» رایج بود.
ولی در دههی شصت، به همت همین جمع از ادبا، دانشمندان و قلمبهدستان افغانستان، این توهم از بین رفت و اینها خیلی از این واژگان را در آثار خود به کار بردند و حتی در برنامههای رادیو و تلویزیون هم رایج ساختند. در همان سالها بود که کلمهی «برنامه» به جای «پروگرام» در تلویزیون افغانستان شنیده شد.
اعظم رهنورد زریاب، سپوژمی زریاب، قهار عاصی، پرتو نادری، واصف باختری و بسیاری دیگر از اهل قلم افغانستان، در این زمین فعال بودند. این مجموعه واژگان را که از آثار این چند شاعر و نویسنده استخراج شده است، ببینید تا دریابید که چقدر راحت و ساده، از کلمات فارسی رایج در ایران استفاده کردند: خوابگاه، پرستار، سینی، بازنشسته، چماق، ساکت، سرباز، کُلفت، عتیقه، بایگانی، برنامه، نوشابه، پاییز، فروردین، سفر، بیمار و الگو.
شاید این کلمات امروز برای شما دوستان شنونده خیلی تازگی نداشته باشد. ولی در دههی شصت، کاربرد آنها در فارسی افغانستان، یک خطشکنی به حساب میآمد. کاری که این گروه از نویسندگان کشور، انجام دادند.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1968