نویسنده: محمد کاظم کاظمی
در برنامهی قبل و در سیر تاریخی مناسبات دولتمردان افغانستان با زبان فارسی، به دوران پادشاهی محمدظاهر شاه رسیدیم، البته پادشاهیای که در ابتدا فقط صوری و ظاهری بود و قدرت اصلی را صدراعظم یعنی محمدهاشم خان عموی پادشاه در دست داشت.
در برنامهی پیش گفتیم که در این دوره تلاش حکومت برای کنار زدن زبان فارسی از رسمیات کشور جدیتر شد و در سال ۱۳۱۵ فرمانی از طرف پادشاه، در روزنامهی «اصلاح» منتشر شد. متن این فرمان چنین است:
«مسلم است که مسألهی زبان در وحدت ملیه و حفظ آداب و شعایر یک ملت اثرات معتنابهی داشته و توجه به این مطلب از جملهی ضروریات حیاتیهی یک مملکت به شمار میرود و در مملکت عزیز ما از طرفی زبان فارسی مورد احتیاج بوده و از جانب دیگر به علت این که قسمت بزرگ ملت ما به لسان افغانی متکلم و مأمورین علیالاکثر به سبب نداشتن زبان پشتو دچار مشکل میشوند، لهذا برای رفع زیان این نقیصه و تسهیل معاملات رسمی و اداری اراده فرمودهایم همچنان که زبان فارسی در داخل افغانستان زبان تدریس و کتابت است، در ترویج و احیای لسان افغانی هم سعی به عمل آمده و از همه اول مأمورین دولت این زبان ملی را بیاموزند…»
البته در ظاهر امر در این فرمان فقط بر آموزش زبان پشتو برای مأموران دولت تأکید شده و صحبتی از حذف زبان فارسی از ادارات و رسمیات نیست. ولی این یک گام اول بود و در عمل، حکومتهای افغانستان گامهای دیگر را هم برداشتند.
در اولین اقدام عملی، کورسهای آموزش زبان پشتو به صورت اجباری برای مأموران فارسیزبان در ادارات شروع شد. ولی نکتهی جالب این است که آموختن زبان فارسی برای کارمندان پشتوزبان لازم دانسته نشد و این مشخص میکند که یک سیاست تبعیضی در کار بود.
البته که در عمل، این آموزش زبان پشتو به مأموران دولت به صورت کامل انجام نشد و بعد از صرف مقدار زیادی هزینه، به کنار گذاشته شد. ولی همین مجبور کردن مردم به یادگرفتن یک زبان دیگر، خیلیها را ناراضی ساخت و زمینههای کدورت میان اهالی زبان فارسی و پشتو در افغانستان را ایجاد کرد.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1902