نویسنده: محمد کاظم کاظمی
ما در برنامهی پیش از یکی از شخصیتهای بسیار مؤثر بر زبان فارسی افغانستان صحبت کردیم، یعنی محمود طرزی، نویسنده و روزنامهنگار عصر حبیبالله خان و امانالله خان.
در برنامهی پیش گفتیم که محمود طرزی با مدیریت نشریهی سراجالاخبار، سبک نوینی در زبان نوشتاری فارسی را پیش گرفت که همان سادگی و روانی و نیز استفاده از بعضی واژگان و اصطلاحات جدید بود. این یک تحول در زبان فارسی به حساب میآید. اما در کنار این، طرزی یک نقش دیگر هم داشت و آن، سیاسیساختن موضوع زبان و تلاش برای به حاشیه راندن زبان فارسی بود.
محمود طرزی و همفکرانش در نوشتههایشان این فکر را مطرح میکردند که چون قوم پشتون قوم حاکم در افغانستان بوده است، زبان پشتو هم زبان ملی کشور باید باشد. آنان کاربرد زبان فارسی را در رسمیات افغانستان، یک رسم ایرانی میدانستند که از حکومتهای صفوی و افشاری به ارث رسیده است و به این قضیه توجه نداشتند که زبان فارسی، از هزار سال پیش از آن در این کشور سابقه داشته و سلسلههای حکومتی و شاعران و نویسندگان بزرگی داشته است.
طرزی در سراجالاخبار این بحث را مطرح میکند که کشور افغانستان همچنان که یک قوم حاکم دارد، باید یک زبان ملی مربوط به همین قوم هم داشته باشد که زبان پشتو است. او زبان فارسی را زبان رسمی کشور مینامد. یعنی چنین وانمود میکند که این زبان فقط در رسمیات و محیطهای علمی و ادبی رایج بوده و در بین عموم ملت، جایگاه زبان پشتو را ندارد.
او در مقالهی بلندی با عنوان «زبان و اهمیت آن» در سراجالاخبار مینویسد که «یکی از مکارم اخلاق حسنهی ملتی هر ملت، محافظهکردن زبان و اصلاح و ترقیدادن آن است. زبان رسمی دولت متبوعهی مقدسهی ما زبان فارسی و زبان ملتی ما زبان افغانی میباشد.» و در اینجا منظور او از «زبان افغانی» همان زبان پشتو است.
طرزی علاوه بر این که روزنامهنگار بود، نفوذ بسیاری در دربار داشت و به خصوص امانالله خان پادشاه جوان افغانستان که داماد طرزی هم بود، بسیار تحت تأثیر افکار او قرار داشت. از همین روی بود که این فکر محمود طرزی، به مرور در حاکمیت افغانستان جا باز کرد و خسارتهایی به زبان فارسی وارد کرد که در برنامههای بعد به آن میپردازیم.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1865