نویسنده: محمد کاظم کاظمی
سرگذشت و وضعیت زبان فارسی دری در افغانستان. در سلسله برنامهی زبان نیاکان، بحث ما به دوران بارکزاییان رسیده است و میخواهیم ببینیم که در این سلسلهی حکومتی، شاهان و دولتمردان چه تعاملی با زبان فارسی داشتهاند. در برنامهی پیش، از بیست برادر گفتیم که پسران پایندهمحمد خان بارکزایی بودند و آنان بعد از فروپاشی خاندان شاهی درانی، مملکت را بین خود تقسیم کردند، تا این که در نهایت امیر دوستمحمد خان همهی کشور را تحت سلطهی خود درآورد و دیگر برادران را نیز مطیع خود ساخت. این برادران بیستگانه هر کدام در قسمتی از کشور حکمرانی داشتند و از این جمله، سردار مهردل خان در قندهار حکومت میکرد.
این مهردل خان بیش از همه برادران بیستگانهی دیگر به ادبیات علاقه داشت. هم خودش شاعر بود و هم خانهاش محل تجمع شعرا و ادبا. او به فارسی و پشتو شعر میگفت. در شعر، «مشرقی» تخلص میکرد و از او دیوان شعری به فارسی، با حدود شش هزار بیت باقی مانده است. شعر او بیشتر اخلاقی و اجتماعی است و به سبک میرزا عبدالقادر بیدل گرایش دارد، هرچند شاعران دیگری همچون حافظ شیرزای و عبدالرحمان جامی نیز پیروی کرده است.
از دیگر آثار مهردل خان مشرقی، کتاب «جمعالجمع» است که باز به زبان فارسی است و همین طور رسالهی «اشارات و رموزات». او علاوه بر این که خودش شاعر و نویسنده بوده، از دیگر علما نیز درخواست میکرده است که آثاری به زبان فارسی تألیف کنند، که از این جمله است سفارش او به مولوی حبیبالله قندهاری، برای نوشتن کتاب «نقد الثقات فی تزئیف الموضوعات».
خصوصیت دیگری که در مورد مهردل خان مشرقی قابل توجه است، علاقهی بسیار او به شعر میرزا عبدالقادر بیدل بوده است. او علاوه بر این که در سرودههای خودش گاهی پیروی سبک بیدل میکند، جمعی از شاعران علاقهمند به بیدل و بیدلدوستان را نیز گرد خود جمع کرده بوده است. به همین دلیل او را از پیشگامان بیدلگرایی و بیدلشناسی در افغانستان میشناسند و خدمت او برای معرفی عبدالقادر بیدل به جامعهی افغانستان، یادکردنی است.
مهردل خان علاوه بر شاعری، به هنر خط نیز آراسته بوده است. او به هفت خط از خطوط فارسی تسلط داشته و غزلیات خودش را نیز با هفت گونه خط مینوشته است.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1842