نویسنده: محمد کاظم کاظمی
بحث ما در برنامهی زبان نیاکان، به دولتمردان و شاعران خاندان دُرانی رسیده است. ما در برنامهی پیش، گفتیم که بعضی از این دولتمردان درانی، ادبدوست و گاه شاعر بودند و حالا به یک شاعر نامدار از این خاندان میرسیم که هرچند شاه و شاهزاده نبود، از نظر مرتبهی شاعری در بین زنان افغانستان بسیار برجسته است، یعنی عایشه درانی.
عایشهی درانی در بین بانوان شاعر در قلمرو افغانستان کنونی، تا عصر حاضر کمنظیر است. این که یکی از بزرگترین شاعران زن در ادبیات کلاسیک افغانستان، بانویی پشتون از خاندان درانی است، نکتهای است جالب و حکایتگر این که در آن زمانهها میان این خاندان و زبان فارسی، خصومتی نبوده است که هیچ، بلکه بعضی از شاعران بزرگ کشور از همین خاندان برخاستهاند.
عایشه درانی در حوالی سال ۱۱۵۰ شمسی به دنیا آمده و در هفتادسالگی در سال ۱۲۳۲ درگذشته است. جوانی او در دوران تیمور شاه درانی سپری شد و او از طرف آن پادشاه، تشویقهایی نیز به خود دید. ولی میانسالی او همزمان بود با جنگهای داخلی میان فرزندان تیمور شاه. در همین جنگها بود که فرزند ۲۵ سالهی عایشه به نام فیضطلب که در اردوی شاهزاده محمود خدمت میکرد، کشته شد و مادر را به سوگ نشاند. بخشی از شعرهای عایشه درانی، مرثیههایی است که او دربارهی فرزندش دارد و در آنها از خاندان شاهی که باعث این جنگها شدند نیز شکایت میکند. از عایشه درانی دیوانی به جا مانده که بارها چاپ شده است. با هم بخشی از یک غزل او را میشنویم.
چهگونه شرح دهم داستان هجران را / به دیده داغ نهادهست پیر کنعان را
نگر که یوسف مصرى ز بىوفایى او / به قعر چاه چه دیدهست جفاى اخوان را
ز بىوفایى دوران هزار افسوس است / که پایمالِ جفا کرد قصر شاهان را
صبا به گوش گل اندر چمن حزین مىگفت / به باد داد فلک افسر سلیمان را
ز بس ملول شدم از جفاى چرخ کبود / ز فکر محو شدم سهو کردهام جان را
مرا به خاک در آن حبیب، باز رسان / به وصل گل برسان بلبل خوشاَلحان را
ببخش عایشه را از عطاى ربّانى / شفیع به درگهت آورده جمع قرآن را
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1815