نویسنده: محمد کاظم کاظمی
بحث ما به ورود بیرویهی واژگان انگلیسی به فارسی رسیده است، به خصوص در افغانستان که چنان که در برنامههای قبل گفتیم، در دو مقطع تاریخی بسیار با زبان انگلیسی سر و کار یافت و کلمات بسیاری به صورت افراطی و بیرویه از انگلیسی در فارسی افغانستان رواج یافت.
حالا بحث این است که چه باید کرد؟ باید تسلیم این وضعیت شد یا چارهای اندیشید؟ ما در برنامههای پیش گفتیم که داد و ستد بین زبانها طبیعی است در بعضی مواقع باید آن را پذیرفت.
وقتی مادهای مثل سِمِنت برای ساختمانسازی وارد شد، این محصول پیش از این وجود نداشت. ساختمانها به وسیلهی کاهگل و چونه و گچ و امثال اینها ساخته میشد. پس طبیعی بود که این اسم نیز وارد زبان فارسی شود. یا وقتی رابر یا پلاستیک یا المونیم در صنعت استفاده شد، باز اینها پیش از این سابقه نداشت. ما آهن و مس روی و برنج داشتیم، ولی المونیم نداشتیم. پس اسم این مواد، طبیعی است که به کار رود و دلیلی هم ندارد که بخواهیم با کاربرد این واژگان مقابله کنیم.
اما در کنار اینها یک گروه زیادی از کلمات هم وارد زبان فارسی شدهاند که نام یک ماده یا محصول زراعتی نیستند. مثلاً ما کلمهی لادسپیکر را داریم که در انگلیسی، به معنی تقویتکنندهی صدا است و در افغانستان به صورت «لاسپیکر» به کار میرود. این کلمه در ایران به فارسی برگردانده شده و به آن «بلندگو» میگویند. در این موارد گاهی میشود معادلگزینی کرد، کاری که در فارسی ایران بسیار انجام شده است. حالا ممکن است بگوییم که کلمات بسیاری هستند که حتی در ایران هم برایشان معادلسازی نشده یا معادل فارسی آن جا نیفتاده است، مثل رادیو و تلویزیون و لوکوموتیو. بله گاهی هم این فارسیسازی موفق نیست، ولی معمولاً موفق است.
و بالاخره دستهی دیگر، کلماتی هستند که یک مفهوم را بیان میکنند و یک ماده یا محصول صنعتی و زراعتی نیستند، مثل «سایز» به معنی اندازه یا «منیجمنت» به معنی «مدیریت» یا «بیزنس» به معنی تجارت و بازرگانی. کاربرد شکل انگلیسی بسیاری از این کلمات، دیگر چندان توجیهی ندارد. ما در برنامههای بعد، باز مفصل به این خواهیم پرداخت که چگونه میشود برای این کلمات، معادلسازی کرد.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1766