زبان نیاکان، بخش 43

12 دلو 1402
2 دقیقه

نویسنده: محمد کاظم کاظمی

 

ربی در فارسی/۲

در برنامه‌ی پیش و چند برنامه‌ی پیشتر از آن، به ورود واژگان بیگانه، به خصوص واژگان عربی به زبان فارسی پرداختیم و گفتیم که استفاده از کلمات عربی در فارسی گاهی به ضرورت لازم است و گاهی نیز بدون ضرورت رخ می‌دهد. و گفتیم که برای این قضیه، یک سلسله معیارها وجود دارد که بدانیم کجا کلمات عربی مناسب است و کجا نیست.

یکی از جاهایی که کاربرد کلمات عربی و در کل کلمات بیگانه لازم نیست، جاهایی است که ما معادل فارسی مناسب برای آن داریم. مثلاً ما در فارسی کلمه‌ی «بخت» را داریم. پس ناچار نیستیم کلمه‌ی «طالع» عربی را به کار ببریم. به خصوص که این «بخت» با ترکیب‌شدن با کلمات «خوش» و «بد»، ترکیب‌های «خوشبخت» و «بدبخت» را به ما می‌دهد. یعنی خودش در عمل چند کلمه‌ی دیگر را هم اضافه می‌کند. حتی در افغانستان گاهی کلمه‌ی «کم‌بخت» هم به کار می‌رود که ترکیب جالبی است و در میان فارسی‌زبان ایران رایج نیست.

همین طور، ما کلمه‌ی «میوه» را داریم. پس می‌توانیم به جای درختان «مُثمِر»، بگوییم «درختان میوه‌دار». حالا جالب است که بعضی‌ها حتی «درختان» را هم «اشجار» می‌گویند و می‌شود «اشجار مُثمِر».

حالا این بحث هست که آیا این یک قانون ثابت و اجباری است؟ یعنی ما زمانی که یک واژه‌ی فارسی داریم، حق نداریم که به جای آن واژه‌ی عربی به کار ببریم؟ حقیقت این است که در این مورد کدام مجبوریت وجود ندارد ولی اگر بتوانیم به مرور زمان عادت کنیم که یک یک کلماتی را که بدون ضرورت وارد فارسی شده‌اند، با کلمات فارسی جایگزین کنیم بهتر است. ممکن است در ابتدا این کار آسان نباشد ولی حداقل این که اگر ذهن ما متوجه این موضوع باشد و خود را به صورت آرام به این روش عادت دهیم، بهتر است. این خودش یک تمرین است برای حفظ و پالایش زبان. این کار به وسیله‌ی بعضی از اهالی زبان شده و نتایج خوبی هم بخشیده است. به همین دلیل بعد از یک دوره‌های تاریخی که زبان عربی بسیار در فارسی رایج شده بود، اکنون مقدار کلمات عربی در فارسی نسبتاً کمتر شده است، به خصوص در فارسی ایران.

 

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1625


مطالب مشابه