نویسنده: محمد کاظم کاظمی
سلام بر دوستان گرامی. با برنامهی زبان نیاکان در کنار شماییم و دربارهی کاربرد واژگان زبان عربی در فارسی صحبت میکنیم. در برنامهی پیش گفتیم که عربی زبان دین اسلام است و مردم فارسیزبان به همین دلیل، با این زبان بیش از هر زبان دیگری انس یافتهاند.
و حال در این برنامه میخواهیم ببینیم که کاربرد عربی در زبان فارسی چه تحولاتی داشته و چه مسیری را پیموده است.
از حوالی قرن اول هجری که مسلمانان به قلمرو زبان فارسی روی آوردند و فتوحاتشان در کشورهای ایران، افغانستان و ماوراءالنهر کنونی گسترش یافت، زبان عربی نیز به همراه آن در این مناطق شناخته شد و کمابیش رواج یافت. آنچه به رواج زبان عربی شدت بخشید، رویکرد عربگرایانهی خلفای اموی و عباسی بود. با این که اسلام میان همه اقوام برابری قائل شده است، این دو دستگاه حکومتی، به خصوص امویان، عربها را از دیگر نژادها برتر میدانستند و باقی اقوام را «عجم» میخواندند و میدانیم که «عجم» به معنی گنگ است.
به همین دلیل در دستگاههای حکومتیای که زیر تسلط این دو سلسلهی خلافت بودند هم زبان عربی رواج یافت. هم نامههای اداری به عربی نوشته میشد، هم کتابها و رسالههای علمی. خوب از طرفی زبان عربی یک زبان کامل و پخته بود و برای نوشتن متنهای علمی و ادبی هم شرایط مناسبی داشت. به همین جهت است که حتی دانشمندان این مناطق مثل ابن سینا و ابوریحان بیرونی هم خیلی از کتابهایشان را به عربی نوشتند. کتابهای مهم ابن سینا مثل قانون و شفا و تعلیقات، همه به عربی است. کتاب تحقیق ماللهند ابوریحان بیرونی به عربی است. کتاب احیاء علومالدین امام محمد غزالی به عربی است. البته او یک نسخهی فارسی از این کتاب با عنوان «کیمیای سعادت» نیز نوشته است.
جدا از کتابهایی که به خود زبان عربی نوشته میشد، در خیلی از کتابهای فارسی هم عبارتهای عربی بسیار بود و حتی گاهی کلمات عربی در شعر و نثر فارسی، بیش از کلمات فارسی بود.
بله دوستان، تا بحث گرم میشود، زمان برنامه تمام میشود و ما ناچاریم که ادامهی صحبت را در برنامهی بعد پی بگیریم.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1595