نویسنده: محمد کاظم کاظمی
بحث ما دربارهی خطاهای رایج در زبان، کم کم به اواخر خودش رسیده است. ما در حدود بیست برنامه، کوشیدیم این خطاها را دستهبندی کنیم و هر بار به یک نوع از این خطاها بپردازیم و در عین حال راه پیشگیری از آن خطاها را هم بیان کنیم.
یک راه پیشگیری که در برنامهی پیش به آن پرداختیم، دقت در ساختار و ریشهی کلمات بود و راه دیگری که اکنون مطرح میکنیم، آشنایی با متون ادب فارسی است. چون در متنهای ادبی، کلمات به شکل درست به کار میروند.
مثلاً وقتی ما شعر سعدی را میخوانیم که میگوید « بر آن بینوا زار باید گریست / که دخلش بود نوزده، خرج بیست» متوجه میشویم که این کلمه به صورت «خرج» درست است، نه «خرچ»، چنان که بعضی مردم به کار میبرند.
یا وقتی شعر حافظ را میخوانیم که میگوید « ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم / جامهی کس سیه و دلق خود ارزق نکنیم» درمییابیم که این کلمهای که خیلی وقتها به صورت «ناق» به کار میبریم، در واقع «ناحق» بوده است.
یا وقتی میبینیم که مولانا در شعرش میگوید « آمد رمضان و عید با ماست / قفل آمد و این کلید با ماست» سه چیز را متوجه میشویم. یکی این که در اصل، «قفل» درست است نه «قلف». دیگر این که «کلید درست است، نه کِلِی» و سوم این که «عِید» درست است نه «عَید» چون با «کلید» قافیه شده است.
در واقع این که کلمات در قافیههای شعرها میآیند یک روش خوب برای تشخیص است. مثلاً خیلی از مردم کابل و نواحی آن، کلمه را به صورت «دِست» به کار میبرند. حالا شعر حافظ را ببینید: « مَطَلب طاعت و پیمان و صلاح از منِ مست / که به پیمانهکشی شهره شدم روزِ الست / حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد / یعنی از وصل تو اش نیست به جز باد به دست» میبینید که اینجا قافیههای شعر «مست» و «الست» هستند. پس در بیت دوم هم «دَست» درست است نه «دِست»
و به این صورت میشود به کمک ادبیات و متون ادبی، زبان را اصلاح کرد. هرقدر ما کتاب خوانده باشیم، شعر و نثر فاخر خوانده باشیم، این کلمات بیشتر در ذهن ما رسوب میکنند و به آنها عادت میکنیم و ناخودآگاه آنها را درستتر به کار میبریم.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2790