نویسنده: محمد کاظم کاظمی
دوستداران زبان پارسی و برنامهی «زبان نیاکان»؛ در برنامهی امروز، به روال چند برنامهی گذشته به خطاهای زبانی میپردازیم و چند مورد از کلمات مشابه را معرفی میکنیم که کاربرد آنها به جای همدیگر موجب غلطفهمی میشود. ما در برنامهی پیش گفتیم که بعضی از این خطاها به همین دلیل مهم هستند. به همین دلیل، در این برنامه نیز به چند مورد از آنها میپردازیم.
دو کلمهی مشابه دیگری که باز در حرکات با هم اختلاف دارند، «رُستن» و «رَستن» هستند. «رُستن» به معنی روییدن است و با کلمهی «رُستنیها» به معنی گیاهان ارتباط دارد. مثلاً بیدل میگوید « به غیر چاکِ گریبان گُلی نرُست اینجا / در این چمن چه جنون کرد، شوخیِ رنگت». ولی «رَستن» به معنی رهیدن و رهاشدن است و باز در شعر بیدل میخوانیم «در گریبان غوطه خوردم، رَستم از آشوب دهر / کشتیام میبرد طوفان، لنگرم آمد به یاد» حالا برای این که اینها بهتر در خاطر بماند، توجه داشته باشیم که حرف «ر» در «رُستن» و «روییدن» هر دو تلفظ مشابه دارد و باز همین حرف در «رَستن» و «رَهیدن» تلفظ مشابه دارد. در واقع یک روش خوب برای تشخیص تلفظ کلمات همین است که آنها را با کلمات مشابهشان پیوند دهیم.
شبیه این «رُستن» و «رَستن» یک جوره کلمهی دیگر هم داریم و آنها «جُستن» و «جَستن» هستند. «جُستن» به معنی جستجو کردن است و «جَستن» به معنی جهیدن. باز به کمک تشابه با همین «جسُتجوکردن» و «جَهیدن» میتوان معنی درست کلمات را دریافت. یعنی همان طور که ما «جَستجو» نمیگوییم، «جَستن» را هم به این معنی به کار نمیبریم.
اما این دو کلمه بود. یک مورد چهار کلمهای هم داریم. مَلِک، مَلَک، مُلک، مِلک، اینها چهار کلمهای هستند که حروف مشابه ولی تلفظ متفاوت دارند. مَلِک به معنی خداوند، صاحب و پادشاه است، چنان که شاعر میگوید «ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی، نروم جز به همان ره که تو ام راه نمایی». مَلَک به معنی فرشته است. حافظ میگوید «من مَلَک» بودم و فردوس برین جایم بود / آدم آورد در این دیر خرابآبادم» اما مُلک به معنی کشور است و «مِلک» به معنی دارایی است و عمدتاً در مورد خانه و زمین و باغ و دکان و امثال اینها به کار میرود.
خوب دوستان عزیز. چند مورد معروف دیگر از این کلمات هم هست که میگذاریم برای برنامهی بعد.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2597