نویسنده: محمد کاظم کاظمی
اگر برنامههای چند روز گذشته را تعقیب کرده باشید میدانید که بحث ما به خطاهایی رسیده است که از سوی گویشوران زبان فارسی در کاربرد این زبان رخ میدهد. میکوشیم که با اینها آشنا شویم و تا حد امکان در رفع آنها بکوشیم تا زبانی سالم و بیعیب داشته باشیم.
یک دسته از خطاهای رایج در زبان، بر اثر نشناختن موقف دستوری یک کلمه رخ میدهد. میدانیم که کلمات در زبان از نظر دستوری نقشهای گوناگون دارند. مثلاً ما اسم داریم، صفت داریم، فعل داریم، مصدر داریم. هر کدام از اینها در جای خود به کار میرود. مثلاً ما یک پسوند داریم به صورت «آن» که به کلمه شکل صفت میدهد. میگوییم «گریان» یعنی «کسی که در حال گریه کردن است». یا میگویم «پرسان» یعنی کسی که در حال پرسیدن است. مثلاً گفته میشود «کودک، گریان سراغ مادر خود را میگرفت» یا «پرسان و جویان رفتیم تا به آنجا رسیدیم.» ولی کاربرد «گریان» به صورت «گریان کردن» درست نیست بلکه باید گفت «گریه کردن». یا کاربرد «پرسان» به صورت «پرسان کردن» درست نیست، بلکه باید گفت «پرسیدن». ولی اینها به همین صورت بر زبان خیلی از مردم جاری است.
مورد دیگر شبیه این قضیه، در مورد «ایستادگاه» رخ داده است. «گاه» پسوند مکانساز است و به اسم اضافه میشود. مثلاً میگوییم «گذرگاه»، «نشستنگاه»، «گریزگاه». «گذرگاه یعنی محل گذر»، «نشستنگاه» یعنی محل نشستن؛ گریزگاه یعنی محل گریز. ولی این کلمه را به فعل نمیشود اضافه کرد و مثلاً گفت «نشستگاه» یا «گریختگاه». چون «نشست» و «گریخت» فعل هستند. به همین صورت، کلمهی «ایستادگاه» هم از نظر دستوری ایراد دارد. در واقع باید گفت «ایستگاه» یا «توقفگاه».
و مثال دیگر از این خطاهای دستوری، کاربرد کلمهی «همسایگی» به معنی «همسایه» است. این پسوند «گی» معنای بودن در یک حالت را میرساند. مثلاً میگوییم «ایستادگی» یعنی «ایستاده بودن» یا «افتادگی» یعنی «افتاده بودن» یا «شکستگی» یعنی «شکسته بودن». به این قیاس، کلمهی «همسایگی» در اصل به معنی «همسایه بودن» است نه به معنی خود همسایه. ولی دیدهایم که مثلاً گفته میشود «همسایگی ما امروز دم خانه آمده بود» و منظور این است که «همسایهی ما امروز دم خانه آمده بود.»
خوب دوستان، وقت برنامهی امروز ما به پایان رسیده است و باقی بحث را میگذاریم برای فردا.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2543