نویسنده: محمد کاظم کاظمی
اگر در روزهای اخیر برنامه را تعقیب کرده باشید، میدانید که بحث ما به ظرفیتها و قابلیتهای زبان فارسی در مناطق گوناگون و کشورهای مختلف فارسیزبان رسیده بود. به این پرداختیم که همزبانان از قابلیتهای زبان فارسی در مناطق یا کشورهای همجوار خود میتوانند چه استفادههایی بکنند.
حالا وقت آن رسیده است که بعد از بیان ظرفیتها و قابلیتها، به کاستیها و خطاهای رایج در زبان فارسی در مناطق گوناگون بپردازیم و ببینیم که برای رفع این خطاها چه میتوان کرد.
هر زبانی در گذر زمان در حال تحول است. بعضی کلمات متروک میشوند و بیاستفاده میمانند و کلمات دیگری جایگزین آنها میشوند. در زبان فارسی کهن، کلمهی «خنگ» به معنی «اسب» رایج بوده است. اما امروز این کلمه در ایران به معنی انسان کمهوش به کار میرود و در افغانستان نیز کمتر رایج است. بعضی کلمات نیز دامنهی کاربردشان فرق کرده است. مثلاً در قدیم، کلمهی «مرغ» به همه پرندگان گفته میشده است. در مقابل کلمهی «پرنده» زیاد رایج نبوده است. امروز ما «مرغ» را فقط برای مرغ خانگی یعنی همان خروس و ماکیان به کار میبریم و برای دیگر انواع مرغ، کلمهی «پرنده» را استفاده میکنیم.
همین طور خیلی از کلمات از نظر شکل تلفظ دچار تغییر شدهاند. مثلاً کلمهی «خفه» در تاریخ بیهقی به صورت «خبه» آمده است. کلمهی «فیل» در قدیم به صورت «پیل» میآمده است. اینها هم ناشی از تحولات طبیعی زبان است و باید آن را پذیرفت. امروز نمیتوانیم بگوییم کلمهی «خفه» غلط است چون در قدیم «خبه» بوده است.
ولی در عین حال خیلی وقتها هم کلمات بر اثر کمدقتی یا سهلگیری گویشوران زبان به صورت نادرست به کار میروند. مثلاً شخص کلمهی «تجار» را به معنی «تاجر» به کار میبرد، در حالی که «تجار» در واقع جمعِ کلمهی «تاجر» است و به معنی «تاجرها» یا «تاجران» است. یا کلمهی «زیاف» به معنی «زیاد»به کار میرود و در واقع مردم کلمات «زیاد» و «اضاف» را در هم آمیختهاند و یک کلمهی جدید ساختهاند. ما در برنامههای پیش روی، میخواهیم یک مقدار به این موضوع بپردازیم، یعنی ببینیم که چه خطاهایی در زبان فارسی مناطق گوناگون، به ویژه افغانستان رایج شده است که باید در پی علاج آنها برآمد.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2514