نویسنده: محمد کاظم کاظمی
اگر برنامههای اخیر را تعقیب کرده باشید، میدانید که بحث ما به یک جای شیرین و جذاب رسیده است، این که خیلی از کلمات فارسی که در افغانستان آنها را بیگانه یا مخصوص زبان فارسی ایران تصور میکنیم، در متون کهن شعر و نثر فارسی آمده است، آن هم در آثار کسانی که در حوزهی زبانی افغانستان کنونی زندگی میکردهاند. ما در برنامههای قبل به کلماتی مثل دبیرستان، دبستان، آزمون و گذرنامه در شعر سنایی و منجیک ترمذی و شهیدِ بلخی اشاره کردیم. در این برنامه میپردازیم به نام ماههای سال.
در افغانستان ماههای سال به اسمهای عربی یاد میشوند. یعنی مثلاً «میزان» عربی است، به معنی «ترازو» یا «سنبله» نیز عربی است، به معنی «خوشهی گندم». حالا چرا این ماهها به این نامها شناخته میشوند؟ برای این که در هر ماه، خورشید در یکی از صورتهای فلکی که به همین نامها هست، قرار میگیرد.
ولی همین ماهها در ایران کنونی با نامهای فارسی شناخته میشوند، مثل فروردین، اردیبهشت و خرداد. خیلی از مردم در افغانستان، شاید تصور کنند که این نامها مخصوص ایران است و در افغانستان هیچ رایج نبوده است.
قضیهی دیگر این است که به همین اساس، خیلی از مردم ایران هم از این که تقویم دو کشور ایران و افغانستان یکسان است خبر ندارند. آنها تصور میکنند که این «حمل» و «ثور» و «جوزا» ماههای دیگری است و با «فروردین» و «اردیبهشت» و «خرداد» فرق دارد.
ما در این برنامه بعضی از این ماهها را در شعر شاعرانی میآوریم که در حوزهی زبانی افغانستان زندگی میکردهاند.
«فروردین»، «مهر» و «آبان» در شعر ناصر خسرو بلخی: «منقّش جامههاشان را که شان پوشید فروردین / فروشست از نگار و نقشْ، ماه مهر و آبانش»
«اردیبهشت»، «آذر« و «دی» باز در شعر ناصر خسرو «وآنچه که بنواختش اردیبهشت / عرضه کند آذر و دی بر بلاش»
«خرداد» و «مرداد» در شعر ناصرخسرو: «ز جور لشکر خرداد و مرداد / تواند دادِ ما را هیچکس داد»
«تیر» در شعر سنایی «گر به زر وصف کند برگ رزان را پس از آن / برگ زرّین شود از دولت او در مَه تیر»
«آبان» و «آذر» در شعر سنایی: «هم ز چشمت وز دلت کز چشم و دل / اندر آبان و در آذر ماندهام»
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2508