زبان نیاکان، بخش 139

18 سنبله 1403
2 دقیقه
زبان نیاکان، بخش 139

نویسنده: محمد کاظم کاظمی

 

کلمات امروزی، در متون کهن فارسی

ما در چند برنامه‌ی اخیر، به این پرداختیم که در افغانستان، حکومت‌ها در برابر بسیاری از کلمات فارسی که به جای کلمات بیگانه رایج شده‌اند، مقاومت می‌کنند. دیدیم که برخلاف این تصور، بعضی از این کلمات، در متون شعر و نثر فارسی در همین افغانستان کنونی آمده است. در برنامه‌ی قبل کلمات «دبیرستان» و «دبستان» را در شعر سنایی دیدیم و اینک به بعضی دیگر از این کلمات در متون کهن ادب فارسی اشاره می‌کنیم.

«بوره» یک کلمه‌ی انگلیسی است. این کلمه در زبان پایتخت در افغانستان به جای «شَکَر» رایج شده است. ولی در قدیم، در همه جای این وطن بزرگ زبانی، کلمه‌ی «شکر» رایج بوده است و حتی شاعران و نویسندگانی که در افغانستان کنونی زندگی می‌کرده‌اند نیز شکر به کار برده‌اند. مثلاً قاری عبدالله شاعر متأخر افغانستان می‌گوید «حدیث دلکش قاری چگونه شیرین است / چو نیشکر قلمش گر «شکر» به کام نداشت». جالب است که در شعر تیمور شاه درانی پادشاه پشتون کشور نیز «شکر» آمده است: «آن «شکر لب» به «شکرخنده» و حرف و سخنش / دل ز من برد و نهان کرد به چاه ذقنش»

حالا کلمه‌ی «شکر» خیلی عجیب نبود. بالاخره در افغانستان و در هرات هم شکر رایج است. ولی شما تصور می‌کردید که کلمه‌ی «آزمون» به معنی «امتحان» در شعر قدیم آمده باشد؟‌ آن هم در شعر منجیک تَرمِذی. ما می‌دانیم که تَرمِذ شهری است در مرز ازبکستان با افغانستان. یعنی منجیک ترمذی شاید در عمرش هم به ایران کنونی نرفته باشد. ولی او در شعرش می‌گوید: «ای خواجه، مر مرا به هجا قصد تو نبود / جز طبع خویش را به تو بر، کردم آزمون». امروز در ایران کلمه‌ی «آزمون» کاملاً رایج است ولی در افغانستان به جای آن کلمه‌ی عربی «امتحان» به کار می‌رود.

حالا یک کلمه‌ی دیگر را ببینیم که از «آزمون» هم عجیب‌تر است. در ایران، به «پاسپورت»، «گذرنامه» می‌گویند. شاید با خود بگویید این کلمه دیگر یک کلمه‌ی جدید است و در زبان فارسی سابقه نداشته است. ولی همین «گذرنامه» در شعر یک شاعر قدیم آمده است، آن هم شاعری از سرزمین بلخ، یعنی شهیدِ بلخی. او می‌گوید « همه دیانت و دین ورز و نیک‌رایی کن / که سوی خُلدِ برین باشدت گذرنامه»

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2498


مطالب مشابه