زبان نیاکان، بخش 128

25 سرطان 1403
2 دقیقه

نویسنده: محمد کاظم کاظمی

فارسی افغانستان در شعر صوفی عشقری

ما در چند برنامه‌ی اخیر، به رهاوردهای زبان فارسی افغانستان پرداختیم، کلماتی اصیل، پرمعنی و رسا که در افغانستان رایج است و می‌تواند برای همه فارسی‌زبانان به کار بیاید. اما بحث این است که چگونه می‌شود این کلمات را عمومیت بخشید و به دیگران معرفی کرد؟ یکی از راه‌های آن، کاربرد در آثار ادبی و هنری است مثل شعر، داستان و قطعات موسیقی.

این آثار بسترهایی مناسب برای ارتباط میان همزبانان هستند. ممکن است خیلی از مردم دیگر جای‌های دنیا، با زبان محاوره‌ی کابل آشنا نباشند ولی وقتی شعری از یک شاعر کابلی که در آن از واژگان رایج در این شهر استفاده شده است می‌خوانند، با این کلمات آشنا می‌شوند. و در این زمینه طبیعتاً شاعران یا نویسندگانی که واژگان رایج در کشور را در آثار خود آورده‌اند، موفق هستند. یکی از این شاعران که دیوانش در واقع گنجینه‌ای از واژگان فارسی افغانستان را در خود دارد، صوفی غلام‌نبی عشقری است.

عشقری شاعری بود توانا، ولی بسیار مردمی. او نه تحصیل‌کرده‌ی دانشگاه بود و نه اکادمیسین و پژوهشگر بود. ولی با قدرت طبع والایی که داشت، شعرهایی سرود که می‌توان برای آن‌ها رساله‌های دانشگاهی نوشت و پژوهش‌های زبانی انجام داد. به خصوص از منظر زبان فارسی افغانستان.

مثلاً او در جایی می‌گوید: « غیرحاضر از وظیفه‌ی خود نیستم، گهی / شکر خدا همیشه به خدمت رسیده‌ام» این کلمه‌ی «غیرحاضر» که در مکاتب و ادارات افغانستان رایج است، برای مردم ایران شناخته‌شده نیست و آنان به جایش کلمه‌ی «غایب» را به کار می‌برند.

یا کلمه‌ی «دستمال» را ما بسیار شنیده‌ایم و در کل این قلمرو زبانی رایج است. در شعر عشقری، کلمه‌ی «رومال» هم آمده است، که پارچه‌ای است که با آن روی را خشک می‌کنند. «بین رومال کتان‌ات سیب و ناک آورده ای / تحفه و بخشایش و الطاف و انعام تو چیست؟» و البته در همین جا کلمه‌ی «ناک» را هم داریم که در ایران به آن «گلابی» می‌گویند.

می‌بینید که شعر یک شاعر، می‌تواند وسیله‌ای شود برای گسترش این کلمات در همه قلمرو زبان فارسی. در داستان هم همین قضیه حاکم است و ما در برنامه‌ای دیگر به آن می‌پردازیم.

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2318


مطالب مشابه