زبان نیاکان، بخش 126

22 سرطان 1403
2 دقیقه

نویسنده: محمد کاظم کاظمی

 

پهره‌دار، پاسبان

باز با شماییم با ادامه‌ی مباحث در سلسله‌ای که پی گرفته بودیم، یعنی دادوستدهای زبانی میان اهالی این وطن زبانی. در این قسمت‌ها از «زبان نیاکان»، می‌بینیم که اهالی هر کشور همزبان، چه واژگان خاصی را به کار می‌برند که برای دیگران قابل استفاده‌اند.

کلمه‌ی «پَیره‌دار» در افغانستان کلمه‌ی آشنایی است. به کسی گفته می‌شود که از جایی پاسبانی می‌کند یا نگهبانی می‌دهد. هم در نظام عسکری رایج است و هم در محیط‌های اداری. ولی شاید برای بسیاری از شما جالب باشد اگر بدانید که این کلمه در زبان فارسی سابقه‌ای دیرین دارد، البته نه به شکل «پیره‌دار» بلکه به شکل «بهره‌دار» رایج بوده است.

«بهره» یعنی بخش یا قسمتی از یک چیز. چنان که می‌گوییم «ما از این چیز بی‌بهره ماندیم» و این کلمه به معنی بخشی از شب نیز به کار می‌رفته است. سعدی در بیت شعری می‌گوید: «نرفته ز شب همچنان بهره‌ای / که ناگه بکشتش پریچهره‌ای» و منظور این است که هنوز بخشی از شب نگذشته بود. به همین اعتبار، کلمه‌ی «بهره‌دار» به معنی کسی که بهره‌ای از شب را به نگهبانی می‌ایستد به کار می‌رفته است. این کلمه بعداً در افغانستان و در تداول عامه به «پهره‌دار» و سپس به «پیره‌دار» تبدیل شده است.

در ایران به پیره‌دار پاسبان می‌گویند و این هم کلمه‌ای کهن و اصیل فارسی است. «پاس» هم در اینجا به معنی بخشی از شب است، چنان که گفته می‌شود «پاسی از شب گذشته بود که به خانه رسیدیم» و «پاسبان» یعنی کسی که شب از جایی مراقبت می‌کند.

ولی نکته‌ی جالب این است که کلمه‌ی «پاسبان» با این که در افغانستان رایج نیست، با این قلمرو زبانی بیگانه نبوده است. این کلمه در شعر کهن ما آمده است، آن هم در شعر سنایی غزنوی که از نظر منطقه، به افغانستان کنونی تعلق دارد. سنایی در آن قصیده‌ی معروفش می‌گوید

پرده‌دار عشق دان اسم ملامت بر فقیر

پاسبان دُر شناس آن تلخ‌آب اندر بِحار

می‌بینید که وقتی به ریشه‌های کلمات برمی‌گردیم و آن‌ها را از نظر لغوی بررسی می‌کنیم و در متون کهن پیدایشان می‌کنیم، چقدر مشترکات وجود دارد، مشترکاتی که می‌شود آن‌ها را برای داد و ستد زبانی میان اهالی این وطن بزرگ زبانی، به کار بست.

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2308


مطالب مشابه