نویسنده: محمد کاظم کاظمی
در برنامهای دیگر، سلسلهی بحثی را که در چند برنامهی اخیر شروع کردهایم، پی میگیریم و آن، نمونههایی از واژگان و ترکیبهای اصیل و کهن فارسی، در زبان فارسی افغانستان است. کلماتی که از طرفی میتواند به کار همه فارسیزبانان بیاید و از طرفی میتواند نشان دهد که زبان فارسی افغانستان چقدر غنی است و ضرورت دارد که ما آن را حفظ کنیم.
حافظ شیراز در شعری میگوید: «دل ما را که ز مار سر زلف تو بخَست / از لب خود به شفاخانهی تریاک انداز». عجیب به نظر میرسد، ولی واقعاً کلمهی «شفاخانه» در شعر حافظ به کار رفته است و این کلمه هماکنون در افغانستان رایج است. نه تنها در شعر حافظ، که در شعر شاعران دیگری نیز دیده شده است. آشفتهی شیرازی میگوید «ما مریضیم و شفاخانه رحمت، درِ توست / دردها مزمن و جویای شفائیم، شفا» و حتی شاعر معاصر ایران، محمدحسین شهریار میگوید: «نسخهی شعر تر آرم به شفاخانه لعلت / که به یک خنده دوای دل بیمار من آیی»
شفاخانه در افغانستان به محل تداوی بیماران گفته میشود. جایی که در ایران به آن «بیمارستان» میگویند. و بارها از اهل ادب و قلم ایران شنیده شده است که گفتهاند کلمهی «شفاخانه» بر «بیمارستان» برتری دارد، چون در این کلمه، احساس شفا وجود دارد. اشخاص با مراجعه به آن، شفا مییابند. در حالی که «بیمارستان» در واقع به معنی محل تجمع دایمی بیماران معنی میدهد مثل کودکستان، تیمارستان. و این کلمه بر روی بیماری تأکید میکند که اثر روانی مثبتی ندارد.
حالا صرف نظر از این که کدام کلمه برتری داشته باشد، این کلمهی «شفاخانه» میتواند یک رهاورد باشد از زبان فارسی افغانستان به همزبانان ایرانی.
حالا در کنار «شفاخانه» میتوان به «دواخانه» هم اشاره کرد که در افغانستان رایج است و بسیار با «شفاخانه» نزدیکی دارد. در ایران به آن «داروخانه» میگویند.
البته در افغانستان در تلاشی که در یکصد سال اخیر برای حذف زبان فارسی از ادارات و مراکز رسمی صورت گرفته است، سعی کردهاند که کلمات پشتوی «روغتون» را به جای شفاخانه و «درملتون» را به جای دواخانه رایج سازند. البته «روغتون» در عمل نتوانسته است جایگاهی پیدا کند، ولی کلمهی «درملتون» بر تابلو بسیاری از دواخانهها نقش بسته است، آن هم در شهرهایی که مردم آن فارسیزبان هستند.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2300