نویسنده: محمد کاظم کاظمی
باز با شما هستیم و طبق روال چند روز گذشته، از واژگان و اصطلاحات زیبای زبان فارسی افغانستان سخن میگوییم. کلماتی که در زمان قدیم در همه این قلمرو زبانی کاربرد داشتهاند، ولی امروز در بعضی مناطق از کاربرد افتادهاند و فقط بر زبان مردم افغانستان جاری هستند. اگر اینها از زبان افغانستان هم حذف شوند یا فراموش شوند، دیگر به تاریخ میپیوندد. به همین دلیل میتوان زبان فارسی افغانستان را یکی از ذخایر و گنجینههایی دانست که همه گویشوران زبان فارسی به آن نیاز دارند.
در این برنامه ما به نامهای بعضی از جانوران اشاره میکنیم. پیش از آن، دو بیت بشنویم از جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی که در قصیدهای میگوید
اندر او بیتهمتی سیمرغ مُتْواری شده
وانگهی خیل کلنگان در قطار اندر قطار
اندر او طاووس با آن حسن، با پای سیاه
پس کَشَف آن دست و پای زشت را کرده نگار
این دو بیت از کیست؟ از شاعری که در اصفهان زندگی میکرده است، یعنی در قلب ایران کنونی. ولی در آن نام دو جانور آمده است که اکنون در ایران به نام دیگری یاد میشوند. یکی «کلنگ» است که اکنون در ایران به آن «دُرنا» میگویند و دیگری «کَشَف» که اکنون به آن لاکپشت میگویند.
ولی همین دو کلمه، اکنون در افغانستان رایج است. کلنگ در کل کشور به این پرنده گفته میشود و «کَشَف» هم در هرات به کار میرود و البته در نزد نسل جوان سالهای اخیر، کمابیش فراموش شده است.
گفتنی است که «کشف» در شعر سنایی غزنوی هم آمده است، آنجا که میگوید
بنگرید آن جعدشان از خاک، چون پشت کشف / بنگرید آن رویشان از چین، چو پشت سوسمار
و باز میبینید که در شعر سنایی، کلمهی «سوسمار» میآید، چیزی که در افغانستان اکنون از رواج افتاده است و به جایش تمساح گفته میشود.
حالا نکتهی جالب این است که در افغانستان، به این کَشَف، بیشتر سنگپشت گفته میشود و این به جای لاکپشت، برای مردم ایران هم قابل استفاده است. و بالاخره در هرات، به آن «کاسه پشتک» هم میگویند.
ملاحظه میکنید که وقتی با زبان فارسی مناطق گوناگون این قلمرو زبانی آشنا باشیم، چه مقدار ذخیرهی لغات ما افزایش مییابد و قدرت ما برای استفاده از کلمات گوناگون برای یک معنی، بیشتر میشود.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2293