زبان نیاکان، بخش 122

9 سرطان 1403
2 دقیقه

نویسنده: محمد کاظم کاظمی

 

دست‌پاک، سیماب، تیزاب

در چند برنامه‌ی گذشته، بحث ما درباره‌ی واژگان و ترکیب‌های زیبایی بود که در زبان فارسی افغانستان رایج است و می‌تواند برای دیگر فارسی‌زبانان هم قابل استفاده باشد.

در این میان به خصوص بعضی کلمات هست که ساختارشان به طوری است که خود کلمه، معنی خود را مشخص می‌کند. یعنی وقتی این کلمه را می‌شنویم، حتی اگر برای ما تازگی داشته باشد، بدون این که لازم باشد به فرهنگ لغت مراجعه کنیم، می‌توانیم معنایش را دریابیم. یا لااقل معنای کلمه، با اصل آن نزدیکی دارد. مثلاً تصور کنید فهم کلمه‌ی «حوله» برای کسی که معنای آن را نمی‌داند، ناممکن است. ولی در مقابل کلمه‌ی «دست‌پاک» بلافاصله معنای خود را به ذهن ما می‌رساند. یعنی وسیله‌ای که با آن دست را پاک می‌کنند. این «دست‌پاک» در افغانستان به جای حوله رایج است.

یک کلمه‌ی دیگر از این قبیل، «سیماب» است. سیماب از دو کلمه ساخته شده است، یکی «سیم» به معنی «نقره» و دیگری «آب». و این یک توصیف گویاست برای عنصری که در ایران به آن جیوه می‌گویند. کلمه‌ی سیماب به معنای خودش یک دلالت روشن دارد در حالی که جیوه چنین نیست. و جالب است که در متون کهن فارسی نیز معمولاً سیماب آمده است. خاقانی شروانی می‌گوید:

دوش آن زمان که چشمه‌ی زرآب آسمان / سیماب‌وار زآن سوی چاه زمین گریخت

شبیه کلمه‌ی «سیماب» در افغانستان کلمه‌ی «تیزاب» را هم داریم که در ایران به آن «اسید» می‌گویند و البته اسید کلمه‌ای انگلیسی است. «تیزاب» یعنی «آبی که تیز و برنده است» و این صفت جالبی است برای این مفهوم.

و حالا که صحبت از «آب» شد، خوب است که به نام‌های بعضی مناطق افغانستان اشاره کنیم که با ترکیب‌هایی با کلمه‌ی «آب» ساخته شده است. از این جمله است «پنجاب» که محل انشعاب پنج نهر بوده است، «تگاب» یعنی جایی که آب در آنجا سرعت دارد یعنی به تگ می‌رود و «اندراب» یعنی جایی که در آن آب زیاد بوده است.

این ترکیب‌های زیبا، همه نشان از خلاقیت مردمی دارد که از ظرفیت‌های زبان استفاده می‌کرده‌اند و هر نیازی که داشته‌اند، با ترکیب‌سازی میان کلمات فارسی، برآورده می‌ساخته‌اند. خوب است که ما نیز چنین برخورد زنده‌ای با زبان داشته باشیم.

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2277


مطالب مشابه
رسامی

رسامی

15 میزان 1403