نویسنده: محمد کاظم کاظمی
علاقهمندان برنامهی زبان نیاکان، در این چند روز اخیر، ما کلاً به ارمغانهای زبان فارسی افغانستان پرداختهایم، یعنی کلمات و ترکیبهایی که در افغانستان بسیار رایج است و میشود دیگر گویشوران این زبان هم عرضه شود.
یکی از این کلمات زیبا که البته به مشاغل سخت اشاره دارد، «غریبکاری» است. «غریبکار» یعنی کسی که شغل ثابت و مشخصی مثل کارمندی و دکانداری ندارد، بلکه با مشاغل سختی مثل دستفروشی یا کارگری روز میگذراند. به نظر میرسد که این کلمه در ایران معادل دقیقی ندارد که گویا و رسا باشد و همه این مشاغل سخت سطح شهر را پوشش دهد. البته امیدواریم که خود کار غریبکاری و این کلمه به مرور از استفادهی جامعه خارج شود و همه مردم مشاغل دلخواه و مطلوب خود را داشته باشند.
کلمهی پرمعنی دیگری که در افغانستان رایج است و در ایران کمتر به کار میرود، «کهنهفروش» است، یعنی کسی که وسایل دست دوم را میفروشد. در ایران به این شغل، سمساری میگویند. ولی خاصیتی که در کهنهفروش هست، این است که بسیار بامسماست. یعنی وقتی این کلمه را بشنویم، بدون این که قبلاً با آن آشنا باشیم معنایش را متوجه میشویم. ولی در مورد «سمسار» این طور نیست. وقتی آن را بشنویم متوجه نمیشویم که به چه معنی است.
جالب این که کلمهی «کهنهفروش» در شعر علامه سید اسماعیل بلخی هم آمده است. او در قصیدۀ «شب دیجور» خویش میگوید:
فاش گویم که نیابی ز بزرگان اثری / جلسه دارند بههم کهنهفروشان امشب
هستی و مال دکان یکسره بفروختهاند / چشم دارند کنون بر خود دکان امشب
یک کلمهی زیبای دیگر که باز در محیط بازار شنیده میشود، «شاگردانگی» است. یعنی پولی مختصر که مشتریان به شاگردان مغازهها میدهند. در ایران به این کلمه «انعام» میگویند که این کلمهی «انعام» باز عربی است. البته انعام یک مشکل دیگر هم دارد و آن این که دو معنی را تداعی میکند. اگر با کسره و به صورت «اِنعام» به کار رود به معنی همان پاداش است و اگر با فتحه یعنی به صورت «اَنعام» به کار رود، به معنی چهارپایان است. حافظ در شعری هر دو کلمه را به کار برده است
ای گدایانِ خرابات، خدا یارِ شماست / چشمِ اِنعام مدارید ز اَنعامی چند
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2240