نویسنده: محمد کاظم کاظمی
غرض اصلی از آنچه در این برنامه و برنامههای بعد از این مطرح میشود، این است که اولاً به اعتماد به نفس گویشوران فارسی کشور بیفزاییم تا بدانند که زبانی که به کار میبرند چقدر دارای پیشینه، ارزشهای لغوی و خصوصیتهای بلاغی است.
یکی از این کلماتی که در افغانستان به کار میرود و در ایران کمتر شنیده شده است، «دیدهدرایی» است. این دیدهدرایی یک عبارت مجازی است. معنی ظاهری آن میشود «درآمدن در چشم کسی» ولی عبارت یک معنای مجازی هم دارد و آن، پررویی و وقاحت است. این تعبیر گاهی به صورت «دیدهدرآ» هم به کار میرود به عنوان صفت برای یک شخص. در ایران البته تعبیر «به چشم کسی فرو رفتن» داریم، ولی دیدهدرایی از آن کوتاهتر و منسجمتر است. در عین حال البته یک مقدار هم مؤدبانه است. یعنی آن تیزیِ کلمهی پررویی یا وقاحت را ندارد.
یکی دیگر از این کلمات که اتفاقاً برای همزبانان ایرانی که آن را شنیدهاند خیلی خوشایند و جالب بوده است، «سبکدوشکردن» است. این کلمه به معنی «عزل کردن» یا «برکنار کردن» است. ولی ما میدانیم که «عزل» عربی است و «برکنار» هم خیلی رنگ کنایی ندارد. زیبایی «سبکدوشکردن» در همین بیان کنایی آن است. یعنی گویا دوش شخصی را از یک بار سبک میکنند و حتی در ظاهر چنین به نظر میرساند که به او لطفی میکنند که این کار را از شانهی او برمیدارند. به این صورت این در واقع یک بیان مؤدبانه از عزلکردن است و حالتی پوشیده و لطیف دارد.
کلانکاری باز یکی دیگر از کلمات زیبای رایج در افغانستان است و میتواند به دیگر فارسیزبانان هم معرفی شود، به خصوص که در ایران معادل دقیقی برایش نداریم. «کلانکار» یعنی کسی که برای تظاهر و خودنمایی، دست به کارهایی بالاتر از توان خود میزند و معمولاً هم در نهایت کارها را خراب میکند. میبینید، این «کلانکار» کلمهای است که برای توضیح دادن دربارهی آن باید چند سطر نوشت و این یعنی کلمه بسیار رسا و دارای ایجاز است.
از این قبیل کلمات باز هم بسیار است و ما در برنامههای بعد به بعضی از آنها میپردازیم.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2225