نویسنده: محمد کاظم کاظمی
با برنامهی زبان نیاکان در خدمت شماییم و از پیوستگی خاص زبان فارسی افغانستان با متون کهن فارسی میگوییم. در برنامهی پیش گفتیم که خیلی از دشواریهای شعرها و نثرهای کلاسیک فارسی، به کمک زبان فارسی افغانستان حل میشود. در این برنامه این بحث را پی میگیریم، با اشاره به یک کتاب سودمند در این زمینه.
استاد آصف فکرت، شاعر، مترجم و پژوهشگر زبان و ادب فارسی افغانستان، کتابی دارد با عنوان «لهجهی بلخ و دریافت بهتر سخن مولانا». ایشان در این کتاب، با یک کاوش مفصل، نشان داده است که زبان شعر مولانا، تا حدود زیادی بر لهجهی گفتاری بلخ متکی است و خیلی از کلماتی که در شعر مولانا به کار رفته و احیاناً برای فارسیزبانان مناطق مختلف ممکن است دشوار و مبهم باشد، همین اکنون در میان مردم حوزهی زبانی بلخ و بخارا رایج است. یا خیلی از کلمات در شعر مولانا به شکلی تلفظ میشوند که با تلفظ آنها در این منطقه سازگار است.
این کتاب در نزدیک سیصد صفحه تدوین شده و به وسیلهی انتشارات عرفان منتشر شده و به چاپ دوم نیز رسیده است. بخشی از این کتاب به دیوان شمس مولانا اختصاص دارد و بخشی به مثنوی معنوی. در هر بخش، استاد فکرت واژهها، اصطلاحات یا ضربالمثلهایی را نقل کرده که در حوزهی زبانی بلخ رایج است و سپس شاهد مثال آن را از شعر مولانا آورده است. مثلاً کلمهی «آچار» به معنی ترشی که البته نه تنها در بلخ، که در بعضی دیگر از نقاط افغانستان هم رایج است ولی در ایران این کلمه کلاً یک معنی دیگر دارد و به معنی «رِنچ» است یعنی یکی از ابزارهای صنعتی. اما آچار در شعر مولانا
تُرُش دیدم جهانی را من از ترس
در آن دوشاب چون آچار گشتم
یا کلمهی بختوَر به معنی خوشبخت، در شعر مولانا آمده است و این کلمه در افغانستان به عنوان اسم هم برای اشخاص بسیار به کار میرود، به صورت «بختاور»
حال شما دی، همگان دیدهاند
کن فیکون، کس نشود بختوَر
کتاب لهجهی بلخ، مورد توجه ادبا و دانشمندان ایرانی واقع شد و به چاپ دوم هم رسید. از بعضی از این دانشمندان شنیده شده که مشکلاتی را که سالها در دریافت بعضی از شعرهای مولانا داشتهاند، به کمک این کتاب رفع کردهاند. دریغ که چاپ دوم این کتاب وقتی به بازار آمد که استاد آصف فکرت، در ملک غربت چشم از جهان پوشیده بود. روحش شاد که از خادمان راستین زبان فارسی دری بود.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2215