نویسنده: محمد کاظم کاظمی
بحث ما در این برنامه، به دادوستدهای زبانی رسیده است و این که زبان فارسیِ هر پاره از این قلمرو زبانی، برای دیگران چه رهاوردها میتواند داشته باشد. ما در برنامهی پیش به لهجهی فارسی افغانستان اشاره کردیم و این که با لهجهی قدیم فارسی نزدیکی بیشتری میرساند و همین، سبب جذابیت آن میشود.
نظیر این قضیه را در بحث واژگان هم داریم. خوب است در این مورد خاطرهای را نقل کنیم که دکتر شفیعی کدکنی از یکی از دوستانش نقل میکند که از ادبای ایرانی بوده است. او میگوید: «در سفری به افغانستان، دو دختر فقیر که ما «خارجیان» را دیدند، به طرف ما آمدند و یکی از آنها تقاضای کمک یا پولی میکرد، و آن دیگری که در فاصله دورتر ایستاده بود، به دوستش گفت: «شرمت باد! از بیگانه دریوزه میکنی.» دکتر شفیعی ادامه میدهد: «در صورتی که همین دختر اگر در تهران میخواست همین حرف را بزند، میگفت: «خجالت بکش! از خارجی گدایی میکنی؟»
دکتر شفیعی میگوید همین کلام برای ما شاعرانه به نظر میرسد، چون کلماتی در آن به کار رفته است که بیشتر در متون ادبی رایج است.
هم اکنون در مناطق بسیاری از افغانستان، در روستاها و نقاط دور از دسترس، میبینیم که کلماتی بر زبان مردم جاری است که در ایران، فقط دانشجویان و ادبا در متون کهن فارسی میبینند. مثلاً شخص در مناطق مرکزی افغانستان به جای «بگذار» میگوید «بِهِل» و این همان کلمهای است که در زبان فارسی قدیم رایج بوده است، چنان که منوچهری دامغانی میگوید
الا یا خیمگی، خیمه فرو هِل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
یا کلمهی «بهشت» به معنی «بگذاشت» رایج است و این همان است که در شعر حافظ آمده است:
نه من از پردهی تقوا بدر افتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست، بِهِشت
بله دوستان گرامی. از این قبیل مثالها بسیار است که نشان میدهد زبان فارسی افغانستان گنجینهای گرانقدر از واژگان کهن فارسی را در خود دارد. این هم میتواند برای فارسیزبانان ایران جالب باشد که خیلی از این واژگان برایشان حالت یک شیء قدیمی ارزشمند را دارد و هم میتواند مایهی اعتماد به نفس برای گویشوران این زبان در افغانستان باشد که در حفظ و گسترش این واژگان بکوشند و از این که یک واژهی محلی یا گویشی را به کار میبرند، نگران نباشند. چه بسا که همان واژه، برای دیگر فارسیزبانان، حکم یک شیء انتیک را داشته باشد.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2203