نویسنده: محمد کاظم کاظمی
سلام بر دوستداران زبان فارسی دری. در این برنامه میخواهیم یکی از نقاط اوج نثر فارسی را نشان دهیم و دربارهٔ آن صحبت کنیم.
ما در برنامهی پیش، از نقش دبیران فارسیزبان در حفظ و تقویت این زبان به خصوص در نظام اداری حکومتها صحبت کردیم و به ابوالفضل بیهقی دبیر توانای عصر غزنوی اشاره کردیم که یکی از مهمترین کتابهای تاریخ به زبان فارسی را نوشته است، یعنی «تاریخ بیهقی».
ولی تاریخ بیهقی فقط کتاب تاریخ نیست، بلکه گنجینهای مهم است از میراث زبان فارسی. در این کتاب، نثر فارسی را در اوج فصاحت و بلاغت میبینیم، به طوری که با خواندن سطرهایی از تاریخ بیهقی، آدم تصور میکند که بیشتر یک نثر ادبی میخواند. مثلاً در جایی بیهقی دربارهی به وزارت رسیدن خواجه احمد بن حسن میمندی میگوید «و هَزاهِز در دلها افتاد که نه خُرد مردی بر کار شد.» در همین جمله چند نکته هست که از نظر زبانی ارزش دارد. یکی کلمهی «هزاهز» به معنی دلهره است که کلمهای است فخیم و قدیمی و میتواند حتی در نثر فارسی امروز نیز احیا شود. دیگر این است که نویسنده به جای این که بگوید خرد مردی بر سر کار نشد، آن «نه» فعل را به ابتدای «خرد» میآورد و میگوید «نه خرد مردی…» که خودش زیباییای به کلام میدهد.
تاریخ بیهقی سرشار است از این زیباییها و به همین دلیل، خواندن آن صرف نظر از ارزش تاریخی این کتاب، بسیار جذاب و دلپذیر است.
یک نکتهی مهم در مورد تاریخ بیهقی که ارزش زبانی بسیار دارد، این است که در آن، بسیاری از واژگان و اصطلاحات فارسی به کار رفته است که هم اکنون در افغانستان رایج است در حالی که در ایران از رواج افتاده است. یک علت این قضیه این میتواند باشد که بخش عمدهای از عمر ابوالفضل بیهقی در غزنی یعنی پایتخت غزنویان سپری شده است و یک علت دیگر میتواند این باشد که خیلی از واژگان کهن فارسی، در افغانستان حفظ شده است. ما در برنامهٔ بعد و در سایهٔ داستان حسنک وزیر، به بعضی از این موارد اشاره میکنیم.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1404