نویسنده: محمد کاظم کاظمی
مبنای همزبانی
بشر بر روی کرهی زمین دارای هزاران زبان است. تعداد زبانها آنقدر زیاد است که گفته میشود در هندوستان فقط مردم چندصد زبان مستقل دارند. بعضی زبانها گویشوران بسیار دارند و بعضی کم. واقعاً ما چطور یک زبان را از یک زبان دیگر تشخیص میدهیم؟ یعنی مثلاً یک نفر را فارسیزبان و یک نفر را اردوزبان مینامیم در حالی که آنها ممکن است در یک شهر زندگی کنند و باز دو نفر را فارسیزبان میدانیم در حالی که ممکن است دو هزار کیلومتر از هم فاصله داشته باشند.
یک مبنای آسان و راحت برای این که تشخیص دهیم دو نفر همزبان هستند یا نه، این است که ببینیم این دو نفر میتوانند با هم مکالمه کنند و یا نامهنگاری کنند؟ اگر شما یک فیلم هندی ببینید، در حالت عادی میتوانید بدانید که اشخاص فیلم چه میگویند؟ یا نه، برای فهمیدن فیلم نیاز به ترجمه دارید. یک کتاب روسی چطور؟ یک آواز چینی چطور؟ همه اینها را باید ما ترجمه کنیم تا متوجه شویم. ولی اگر یکی از کتابهای چاپ ایران به دست شما بیفتد چه؟ به ترجمهی آن کتاب نیازمند هستید؟ یا اگر بخواهید با یک نفر از اهالی تاجیکستان حرف بزنید، باید یک مترجم واسطه شود تا حرف همدیگر را بفهمید؟ نه اینجا دیگر ترجمه لازم نیست.
همین یک معیار و مبنای ساده برای یگانگی زبان است. هر وقت دو تا آدم برای مکالمه با هم نیازمند ترجمه نبودند؛ توانستند خط و کتاب همدیگر را بخوانند و آثار ادبی و هنری همدیگر را گوش کنند و کاملاً درک کنند، میتوانیم بگوییم اینها همزبان هستند.
خوب حالا یک مسأله. اگر یک نفر با کابلی غلیظ حرف بزند حرف او برای مردم تهران قابل فهم است؟ با هزارگی غلیظ چه؟ شاید تصور کنیم که اینجا پس ما دو تا زبان داریم. نه، اینجا زبان یکی است، ولی لهجه است که فرق دارد. حالا تفاوت زبان و لهجه چیست؟ این را در برنامهی بعد خواهیم دید.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1286