صدرالدین عینی یکی از چهرههای ماندگار فرهنگی تاریخ آسیای مرکزی و حتی جهان است. اطلاع از زندگی و فعالیتهای ادبی و اجتماعی او بر علاقهمندان ادبیات و تاریخ پارسیان فرض و مطالعهی آثار او دریچهای است بر روی تاریخ منطقهای که مدنیت درازدامنی از ورای رود آمو تا کرانههای سند و تا دریای خزر دارد.
عینی به تاریخ 26فروردین 1257/ 15 آوریل 1878، در روستای ساکتره ناحیهی غژدوان در نزدیکی شهر بخارا چشم بهجهان گشود. او در کودکی با مشکلات زیادی مواجه گردید از جمله به بیماری صرع دچار شد. او از همان آوان کودکی برای خالیکردن دلش به شعر شاعران بزرگ روی آورد. او بعدها به بخارای شریف رفت و 19سال از عمرش را در راه تحصیل در بخارا سپری کرد. عینی در زمانی که در بخارا در خدمت شریفجان صدرضیاء بود، با شاعران و نویسندگان آن سامان و زمان که بهخانهی او (صدرضیاء) آمدوشد داشتند، آشنا و به مطالعهی تاریخ و ادبیات علاقهمند گردید. کتابخانهی صدرضیاء نیز مشوق دیگری بود که عینی را به سوی خود فرا میخواند. عینی از فرصتها بهخوبی استفاده کرد و بهجایگاهی رسید که کمتر کسی رسد. او بعدها بهعنوان رئیس انجمن تاریخ و ادب تاجیکستان که خود پیشنهاد تأسیس آن را داده بود، تعیین گردید. از دیگر خدمات عینی میتوان از عضویت وی در کمیتهی اجراییهی مرکزی جمهوری بخارا، عضو کمیتهی اجراییهی مرکزی تاجیکستان، نمایندگی در شورای عالی سمرقند و شورای عالی تاجیکستان، و عضو افتخاری اکادمی علوم ازبکستان نام برد. صدرالدین عینی سرانجام پس از یک عمر زحمت و تلاش برای احیای فرهنگ و افتخارات پارسی در ورارود، به تاریخ 24تیر سال 1333 در شهر دوشنبه درگذشت و گورجای او نیز در همین شهر است.
عینی در مقالهای با عنوان «در اطراف زبان فارسی و تاجیکی» که در مجلهی «رهبر دانش» شمارهی 4و5 سال 1307ه.ش. انتشار یافت، چنین نوشته است:
«… بعضی کسانی به زبان تاجیکی درست آشنا نیستند، “زبان فارسی، از فارسی چقدر فرق دارد؟” گفته میپرسند؛ اما کسی که به ادبیات کهنه و نو فارسی و تاجیکی شناسایی دارد، بهخوبی میداند که در میان اینها فرق اساسی نیست. درست اگر لهجههای محلی را در نظر گیریم و به همانها نگاه کرده زبان را به گروهها جدا کنیم نه اینکه بین ایران و آسیای میانه بلکه در بین خود اهالی تاجیکستان و ازبکستان هم خیلی لهجههای جداگانه یافت میشود. لیکن در دنیا هیچ قومی نیست که جداگانگی جزئی لهجههای محلی را در نظر گرفته برای هر لهجه یک زبان جداگانه ساخته برآورده باشد…».
آثار عینی را بهطورکل میتوان در دوازده بخش، برشمرد:
1_ دینی: ترتیلالقران(1909)، ضروریات دینیه (1914) هر دو در سمرقند.
2_ آموزشی: تذهیبالصبیان(1909_سمرقند) و…
3_ تاریخی: تاریخ امیران منغیتیهی بخارا(تاشکند_1923)
4_ داستانی:جلادان بخارا(سمرقند_1920)،ادینه(1925_سمرقند)(داخونده(1935_دوشنبه)،غلامان(1935-دوشنبه) و مرگ سود خور (1958_دوشنبه) و…
5_ لغت: «لغت نیم تفصیلی تاجیک»
شامل 12000 کلمه، تألیف یافته در سالهای 1936 تا 1938 و چاپشده در جلد هفتم کلیات آثار عینی در سال 1976
6_ مقالات: دهها مقاله در زمینههای زبان تاجیکی، موسیقی شش مقام، زبان ادبی حاضره، تاریخ مدنیت، و…
7_ سیاسی: “شعلههای انقلاب” (دوشنبه_1986)
8_ پژوهش و نقد ادبی: شامل رسالهها و کتابهایی دربارهی:
بیدل، زینالدینواصفی، سعدی، رودکی، فردوسی، بوعلیسینا، امیرعلیشیرنوایی و…
9_ تصحیح متون:بوستان سعدی، واصفی، نمونهی اثرهای بیدل و…
10_ زندگینامه: یادداشتها در 4مجلد(دوشنبه_1959تا1958)
11_ شعر:اخگر انقلاب(بخارا_1923)، یادگاری(دوشنبه_1935)
12_ تذکرهنویسی: “نمونهی ادبیات تاجیک”(مسکو_1926).
نمونهی شعر:
بخشی از نخستین شعر عینی که در قالب ترجیع بند سروده شده است:
خواهم آن خانهی بیداد وستم ویران باد
خواهم آن محکمهی جور، مزارستان باد
خواهم آن تخت که شد باعث بدبختی ما
ریزهریزه شده با خاک سیه، یکسان باد
خواهم آن قصر که عشرتگه جلّادان است
پارهپاره شده در زیر زمین پنهان باد.
برای وطن سروده است:
ای وطن!
غیر از خرابی تو، دگر نیست کارشان
آنها که ادعای وفای تو میکنند
گر خدمتی کنند به نام تو، فیالمثل
از بهر نام خود، نه برای تو میکنند
آنها که از حریم تو مهجور ماندهاند
چون عینی غریب، دعای تو میکنند
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=1639