نویسنده: محمد کاظم کاظمی
ما در این چند برنامه به این پرداختهایم که زبان فارسی افغانستان برای مردم ایران چه رهیافتها میتواند داشته باشد و زبان فارسی ایران برای افغانستان.
یکی از امکانات زبان فارسی که البته از دیرباز وجود داشت و در قرن اخیر، فارسیزبانان ایران از آن بسیار کار کشیدهاند، پسوندهای «گاه» و «کده» برای ساختن اسم مکان است. این امر تازهای نیست. در قدیم هم کلمات بسیاری داشتهایم که با این پسوندها ساخته شدهاند، مثل «جایگاه»، «کارگاه»، «رزمگاه»، «هوسکده»، «غمکده» و امثال اینها. در ایران و در عصر حاضر، برای بعضی مفاهیم جدید که وارد زبان فارسی شدهاند، از این پسوندها استفاده کردهاند، مثل «دانشگاه»، «خوابگاه»، «قرارگاه»، «فرودگاه»، «ایستگاه» و صدها کلمهی دیگر که با «گاه» ساخته شدهاند و «دانشکده»، «اندیشکده»، «دهکده» و امثال اینها که با «کده» ساخته شدهاند.
ولی در افغانستان از این ظرفیت کمتر استفاده شده است. هنوز به «خوابگاه»، «لیلیه»گفته میشود که از «لیل» عربی به معنی «شب» آمده است. در مواردی نیز به جای کلمهی فارسی، کلمهای پشتو به کار رفته است، مثل «پوهنتون» به جای «دانشگاه» و «پوهنزی» به معنی «دانشکده». یا در مواردی نیز کلمات انگلیسی به کار میرود مثل «فاکولته».
این در حالی است که همین پسوندِ «گاه» در بسیاری کلمات در افغانستان رایج بوده است، مثل «گذرگاه» که منطقهای در کابل است یا «ایستادگاه» به معنی محل توقف سرویسهای شهری یا «درگاه» به معنی دروازهی خانه. در ادبیات فارسی افغانستان هم از این قبیل کلمات بسیار دیده شده است. محمدنبی واصل شاعر متأخر افغانستان میگوید: «هر ناوک چشم تو را آماجگاهی در جگر / هر ناوک چشم تو را راهی نمایان در بغل»
و به همین صورت، پسوند «کده» بسیار در شعر و ادب فارسی آمده است، از جمله در شعرهای عبدالقادر بیدل که زبان شعر او با زبان مردم افغانستان نزدیکتر است تا زبان مردم ایران. بیدل میگوید «از این هوسکده، با آرزو به جنگ برون آ / چو بوی گل نفسی پای زن به رنگ، برون آ» یا « در این طربکده حیف است سازِ افسردن / گره مشو که زمین تا به آسمان باز است».
دوستان گرامی، از این قبیل ظرفیتها در زبان فارسی باز هم هست که در برنامههای بعد به آنها میپردازیم.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2448