نویسنده: محمد کاظم کاظمی
اگر اگر برنامههای اخیر را تعقیب کرده باشید، میدانید که بحث ما به استفاده از ظرفیتهای زبان فارسی افغانستان رسیده است. بسیار واژگان و اصطلاحات در فارسی افغانستان رایجاند که میتوانند برای دیگر فارسیزبانان تازگی و جذابیت داشته باشند و حتی بر زبان مردم رایج شوند. در این برنامه چند نمونه از واژگانی را میبینیم که کاملاً بومی و محلی به نظر میرسند، ولی حتی در آثار ادبی دیگر فارسیزبانان به کار رفتهاند.
دیده باشید که گاهی شخصی یک ظرف سفالی یا یک گلیم دستباف یا یک وسیلهی معمولی قدیمی را به عنوان یک شیء باارزش عتیقه، در خانهاش نصب میکند. نظیر این کار در ادبیات هم اتفاق میافتد. مثلاً شاعر کلمهی قدیمی «کَرَت» را که امروز در زبان مردم ایران از رواج خارج شده است، در شعرش میآورد. بشنویم از مهدی اخوان ثالث شاعر معروف ایران که در شعر «میراث» خودش میگوید «مادیان سرخیال ما سه کرّت تا سحر زایید». شاید خیلی از خوانندگان این شعر مهدی اخوان ثالث ندانند که این کلمهی «کَرَت» به معنی «نوبت» یا «دفعه» هم اکنون در هرات رایج است و شاید خیلی از مردم هرات ندانند که همین کلمهای که خیلی هم پیش پا افتاده به نظر میرسد، در یک شعر معروف از اخوان ثالث به کار رفته است.
یا مثلاً در هزارهجات در افغانستان، کلمهی «بِهِل» به معنی «بگذار» رایج است. البته به صورت «بیل» به کار میرود. ولی همین کلمه را علی معلم شاعر معاصر ایران، در شعر خودش به عنوان یک کلمهی کهن به کار میبرد.
بِهِل این خفتن نوشینه، بیا تا برویم
عشق باریده است دوشینه، بیا تا برویم
منظور ما این نیست که اخوان ثالث و علی معلم کلمات «کَرت» و «بهل» را از لهجههای محلی افغانستان گرفتهاند. این کلمات در نواحی مختلف ایران، به خصوص خراسان هم رایج بوده ولی فعلاً از رواج افتاده است. ولی در افغانستان زنده است.
کلمهی دیگر از همین قبیل، «کَرَک» است که پرندهای است و در هرات به صورت «کَرّک» شناخته میشود. باز مهدی اخوان ثالث شعری به نام «آواز کَرَک» دارد که در آن میگوید « کَرَک جان ! خوب میخوانی / خوشا با خود نشستن، نَرم نَرمَک اشکی افشاندن»
به این ترتیب، میبینیم که یک کلمهی معمولی در یک کشور، برای مردم یک کشور دیگر حکم یک کلمهی فاخر و تزئینی را مییابد.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2361