نویسنده: محمد کاظم کاظمی
ما در چند برنامهی پیش از واژگان و اصطلاحات زیبای فارسی که در زبان مردم افغانستان رایج است گفتیم و در برنامهی قبل به اینجا رسیدیم که یکی از راههای معرفی و گسترش این واژگان و اصطلاحات، استفاده از آنها در آثار ادبی، مثل شعر و داستان است. در برنامهی پیش به صوفی غلامنبی عشقری اشاره کردیم و اینک به یک داستاننویس برجستهی کشور میپردازیم، یعنی محمداکرم عثمان.
محمداکرم عثمان از داستاننویسان برجستهی کشور بود. هم داستان کوتاه مینوشت و هم رمان مهمی به نام «کوچهی ما» نوشته است. او همچنین با صدای خوش و لحن فصیحی که داشت، بعضی از داستانهایش را در رادیو افغانستان دکلمه میکرد که از این جمله میتوان به داستان بلند «مردا ره قَول اس» اشاره کرد.
در داستانهای اکرم عثمان، زبان فارسی محاورهی افغانستان حضور پررنگی دارد. از جمله در رمان بلند «کوچهی ما» که کتابی است در دو جلد و حدود ۱۵۰۰ صفحه.
«کوچهی ما» یک رمان تاریخی است. در آن تاریخ معاصر افغانستان در یک بستر داستانی روایت شده است. ولی در عین حال که دارای ارزش تاریخی است، از نظر زبانی نیز بسیار غنی است. اکرم عثمان در این کتاب از همه ظرفیتهای زبان فارسی افغانستان و ایران کار کشیده است. او نه از کاربرد کلمات محلی پروایی دارد و نه از کاربرد کلماتی که به ظاهر در فارسی افغانستان وجود ندارند و خیلی از گویشوران و نویسندگان کشور به همین دلیل، از آنها پرهیز دارند. مثلاً در یک صفحه از این کتاب، میتوان هم کلماتی مثل «جالی»، «نکتایی»، «دریشی» و «رنگ جگری» را میبینیم و هم کلماتی مثل «عتیقه» و زرنگی را.
وقتى پردۀ جالىِ مدخل دکان را پس مىزدى آغاى آدابدان و شیرینزبان را با آن نکتایى جگرىرنگ و دریشى اتو خورده سرمهاى رنگ مىدیدى. آغا فروشندۀ آثار عتیقه بود. بر پشت دست چپ آغا، داغ کوچکى پیدا بود که خیلى به آن توجه داشت و همیشه با زرنگىاى خاص به نمایشش مىگذاشت.
در مجموع رمان «کوچهی ما» از اکرم عثمان را میتوان یک گنجینه از زبان فارسی افغانستان و در عین حال یک راهنما و نمونهی خوب برای استفاده از ظرفیتهای زبان فارسی دیگر کشورهای فارسیزبان دانست.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2338