هوا عطر نفس‌های تو داره

30 سنبله 1402
2 دقیقه
هوا عطر نفس‌های تو داره

نام کتاب: هوا عطر نفس‌های تو داره

پدیدآوردنده: ترنم سیدی

ویراستار و برگ آرا: منیر احمد بارش

ناشر: نشر پرند

 

تو که صدتا قسم را خورده بودی

و از من هم کمی آزرده بودی

چی می‌شد جای خشم و درد و محنت

برایم عشق را آورده بودی ؟

هوا عطر نفس‌های تو داره، گزینه‌ی دوبیتی‌ها و رباعیات بانو ترنم سیدی است که تازه در کابل از نشانی نشر پرند با ویراستاری و برگ‌آرایی منیر احمد بارش در هزار نسخه به چاپ رسیده است. در شرایطی که زن بودن طعنه‌ی تلخ آفرینشی بیش نبوده و جایگاه و حضور و آزادی‌های شان سلب شده و هر روز محدودیت‌های برای زنده ماندن ایشان وضع می‌شود و این احکام موضوعی قبیله‌ی سیاست و کنش‌های رقت‌آور و جگرگداز روز به روز وسعت پیدا می‌کند و درد و تلخی روزگار جاری را در کشور مثل افغانستان می‌نمایاند. در این شرایط سرودن و نشر کردن آن مبارزه‌ی بی‌دریغ و آگاهی‌بخش بوده. مسلماً بانو ترنم سیدی این سنگر آزادی‌خواهی و نیک‌اندیشی را خالی نگذاشته است.

بانو ترنم سیدی، زن شجاع و با جرئت بوده که همیشه در برابر کنش‌های پیرامونی‌اش لب نبسته و صدای عدالت‌خواهی و بودن نسل خودش را فریاد کرده است. گزینه‌ی هوا عطر نفس‌های تو داره، فضای بیشتر عاشقانه و اجتماعی دارد و زبان گویشی آن خیلی ساده و مخاطب‌محور می‌باشد. دوبیتی اکثراً ترانه و ترنم است و زمزمه‌های فردی. این ترانه و ترنم قالب قدیمی و پر جاذبه بوده که بابا طاهر عریان، فایز دشتی، مفتون بردخونی دشتی، ملاحسن کبگانی، ملامحمد نادم، شفیق شهریاری… و هر یک در دوره‌های خاص به این صنعت شعری مرتب و منظم پرداخته‌اند. این صنعت در پهلوی این‌که بسیار جانانه و اجتماعی است؛ امروزه برای ایجاب و ضعیت کنونی، بارقه‌های تند سیاسی را نیز در نکوهیدن اوضاع فلک‌زده و تهوع‌آور مثل افغانستان بازتاب داده و همچنان در بیان عشق و سایر تمایلات بشری از این قالب عامه‌پسند فیض می‌برند.

هزاران آرزو در سینه‌اش داشت

به فرداهای بهتر دانه می‌کاشت

ولی افسوس یک نسل حرامی

رسید  و از وطن آلاله برداشت

ترنم سیدی، نیز زبان رفته و بی تکلف دارد و مضامین دل‌چسپ و امروزی را به روایت دوبیتی و رباعی آشکار کرده و ملاحت و شیرین‌بیانی در کارهایش کم نیستند. من هرچند این دوبیتی‌ها و رباعیات بانو ترنم سیدی را در هنگام ویراستاری مرور منظم نموده بودم و حالا پس از چاپ گزینه به رسم معرفت و شناخت که با ایشان دارم لازم دانستم که این رویداد خجسته و نیک را مبارک باد بگویم و این «شاخه‌های که در سیاهی چنگل به سوی نور فریاد می‌کنند» را گام ستوده و روشنایی‌بخش می‌پندارم.

برادر تکیه گاه خستگی‌هام

و امید همه دل‌بستگی‌هام

تمام زندگی من فدایش

به قربانش من و وابستگی‌هام

منیر احمد بارش

آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=767


مطالب مشابه