نویسنده: تمیم عرفان
حدیث عشق
نگاهی به رمان «زلفا» اثر تازهی سیامک هروی
«همه در “مالان” عاشق زلفا اند، اما او عاشق یکی است. یکی که باید زلفا با همه بجنگد تا به او برسد». (از متن کتاب).
تا پیش از این فکر میکردم رمان «در رکاب عشق» هروی یکی از بهترین آثار اوست، که از درد و فراغ و زیباییهای عشق نوشته است و یا هم «گرگهای دوندر» که خیلی هم دوستش دارم؛ اما حالا با خواندن زلفا بر سر دو راهی و شاید هم چندراهی گیر ماندهام. با خواندن زلفا گیج شدم. راستش انتخاب بهترین اثر هروی برایم دشوارتر شد. زلفا چون اثری تازه از هروی است فکر میکنم چیز دیگری است. زلفا تاریخ است، زلفا عشق است، زلفا آرامش است، زلفا ادبیات است، زلفا فرهنگ و فریاد دختران و زنانی است که دشوارترین روزهای زندگی خود را میگذرانند. به گفتهی خود نویسنده «زلفا خواندن دارد».
این رمان در پاییز ۱۴۰۳ خورشیدی توسط نشر امیری در ۲۸۶ صفحه به قطع رقعی منتشر گردید و بازتاب گرمی نیز در بازار سرد کتاب افغانستان داشته است. هرچند دوست داشتم این رمان زودتر به دستم برسد؛ اما ضربالمثلی است که میگوید: «دیر آید، درست آید». ممنون از «آوای زریاب» که زحمت انتقال این کتاب را برایم کشیده است.
«زلفا» رمانی چند لایه و نمادین است که تاریخ، فرهنگ و مناسبات اجتماعی هرات را طی سدههای مختلف به تصویر میکشد. این رمان با بهرهگیری از اساطیر و عناصر فرهنگی و تاریخی، داستانی جذاب و تفکربرانگیزی پیشکش خوانندهها میکند.
داستان با شخصیت محوری خاله «نمیرک» آغاز میشود؛ زنی جاودانه و رازآلودی که سدهها در کنار هریرود زندگی کرده و بهنظر میرسد که خود تاریخ کهن هرات است و شاهد تحولات گوناگون آن. خاله نمیرک (سورا) شخصیت نمادینی است که دست خواننده را میگیرد و او را با خود به سیر هرات و شکوه حال و گذشته میبرد و گرههای کور داستان را یکی پی دیگری در داستان میگشاید.
شخصیت دیگر داستان زلفا است؛دختر جوان و پر رمز و رازی که زندگیاش با گذشته خاله نمیرک گره خورده است. زلفا هرچند خون اساطیر در رگهایش در جریان است؛ اما نماد حال هرات است. زلفا که در ابتدا فکر میشود یک دختر معمولی و گوشهگیر است، بعد از واردشدن خاله نمیرک به زندگیاش، ناگهان به دختر پریچهر و سرکشی تبدیل میشود که میخواهد نامی از خود برجا گذارد و در زمرهی زنان تاریخساز هرات قرار گیرد. او برای عشق خود و آرزویهای خود بیباکانه میجنگد.
شخصیت محوری و تأثیرگذار دیگر داستان، زنی بهنام نورا است. نورا مسؤولیت بزرگکردن زلفا را به عهده دارد. او از دل و جان برای آموزش و آشنایی زلفا با اساطیر زبان و ادبیات فارسی و قصههای کهن هراتزمین مایه میگذارد. یک چشم نورا کور است و بهجای بینی حفرهای در صورت دارد. او همیشه صورت خود را با پارچهای میپوشاند. کارش قالینبافی است و گاهی که برای تهیهی نیازهای زندگی خود از خانه بیرون میرود، مردم مالان او را به سنگ میزنند و به او بختک میگویند. در نهایت نورا در پایان ماجرا معلوم میشود که همای سعادت است، همایی که همه میخواهند سایهاش بر سرشان بیفتد.
دو شخصیت جذاب دیگر داستان یکی شاهرخ و دیگری بابک نام دارد. این دو شخصیت نمادی از جوانهای امروزی هریوا زمین اند. هر دو عاشق و بیقرار، یکی عاشق زلفا، دیگری عاشق دلآسا. یکی عاشق دختری واقعی و دیگری عاشق دختری رؤیایی که نهایتاً رؤیای او به واقعیت میپیوندد.
هرات؛ اما در کنار زیباییهایش، پلشتیهایی هم دارد. پلشتیهایی که عاشقان را نمیگذارد بههم برسند و آنگاه اساطیر پا به میدان میگذارند. اساطیری که نماد دانایی و زیبایی اند و روح اهورایی دارند. آنها در مقابل کَمَکهایی که روح اهریمنی دارند و دشمن زییایی، روشنی، دانش و در نهایت دشمن عاشقان اند، به ستیز برمیخیزند.
از ویژگیهای برجستهی رمان، استفاده از نمادگرایی و ارجاع به اساطیر و ادبیات فارسی است. شخصیتها و عناصر داستان هرکدام معنای نمادین دارند و به مسائل عمیقی چون هویت فرهنگی، جایگاه زنان در جامعه و تأثیر تحولات اجتماعی بر مردم میپردازند. این اثر همچنین تأکیدی بر نقش مردم در حفظ هویت فرهنگی خود دارد و چالشهای اجتماعی و تاریخی را چاشنی درونمایهی داستان میسازد.
در بسیاری از قسمتهای کتاب از شعرای بزرگ فارسی چون: حکیم ابوالقاسم فردوسی، مولانای بلخ، حافظ و بسیاری از شعرای دیگر نام برده شده و حتی چندین شعر از شاهنامهی فردوسی نیز ذکر گردیده و در پهلوی آن از دوبیتیهای هراتی که سرودهی سید ضیاءالحق سخا، نویسندهی کتاب «پریجو» میباشد، نیز در بسیاری از بخشهای کتاب استفاده شده است.
از هریرود، که نمادی از زندگی، تاریخ و جریان تحولات منطقه است، باربار در رمان تعریف و توصیف شدهاست. کتاب با زبانی شاعرانه و تصاویری ادبی، فضایی ملموس و تأثیرگذار خلق میکند. از طبیعت هرات، خانههای قدیمی، بازارها و زندگی مردم در این اثر به زیبایی روایت شده است.
کار ویراستاری این کتاب را آقای نصیر ندیم انجام داده و خوانش آن هم به عهدهی آقای بصیر آهنگ و استاد محمد رنجبر بودهاست. نام و طرح جلد هم اثر عصمتالله احراری است، که جا دارد بگویم آقای احراری واقعاً در چیدمان نام کتاب و نام نویسنده کاری خلاقانه و هنری انجام داده است.
برای علاقهمندان رمان خواندن این کتاب را توصیه میکنم.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=2662