نگارنده: غوثالدین مستمند غوری و حمیدالله کامگار
کتاب تاریخچهی کروخ اثر دو نویسنده (غوثالدین مستمند غوری و حمیدالله کامگار) است. این کتاب در قطع رقعی، دارای 306 صفحه میباشد و شامل مطالب و موضوعات: تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و هنری این منطقهی تاریخی هرات است. تاریخچهی کروخ شامل پیشگفتاری از مستمند غوری و مقدمهی حمیدالله کامگار؛ دارای پنج فصل به ترتیب ذیل میباشد:
فصل اول: کروخ؛ از گذشتههای دور تا امروز. این فصل شامل دو بخش است؛ بخش اول: تاریخ و جغرافیای کروخ و بخش دوم به اوضاع فعلی کروخ، که شامل موضوعاتی مثل: موقعیت جغرافیایی و مساحت، حدود اربعه، وجه تسمیه، زبان، مذهب و اقلیتهای قومی، قصبات و روستاها، آب و هوا، کوهها و ارتفاعات، غارهای شگفتانگیز، درهها، رودها، آبشارهای شگفتانگیز، کاریزها یا قناتها، حیوانات وحشی، زراعت و مالداری، پیداوار مهم زراعتی، شغل و حرفۀ اهالی، معدن زغال سنگ، وضعیت آموزش و پرورش یا معارف، انقلاب و خسارت بهجامانده کروخ را دربر گرفته است.
فصل دوم شامل آثار و بناهای تاریخی کروخ است. در این فصل به معرفی قلعهها، بناها و آثار تاریخی کروخ از جمله: قلعهی کهن کروخ، شصت منار، مالن، شهر کلار (تغوز رباط)، قشلاق کهنه و برخی دیگر از ساحات باستانی کروخ، مسجد عمر ابن عبدالعزیز، مسجد دهن غار، مسجد جامع سیدا و خانقاه شیخالاسلام، مسجد جامع شیخالاسلام، کتیبهی تاریخ بنای مسجد جامع شیخالاسلام، خانقاه یا مسجد جامع و زیارتگاه پاشتان، خانقاه سنجور، مسجد جندهخان، کاروانسرای پهلوان پیری، کبوترخانهها و آب انبارها یا حوضهای خشتی کروخ اشاره شده است.
فصل سوم این کتاب به مزارات کروخ اختصاص داده شده و در این فصل، زیارتگاه یا آرامگاه خواجه محمد عباس، آرامگاه شیخ معروف، آرامگاه درویش قاسمعلی، آرامگاه خواجه چهارشنبه، آرامگاه حضرت شهید صوفی اسلام کروخی، آرامگاه امیر سید خدایارخان، آرامگاه خواجه محمد بندگشا، آرامگاه حاجی گیتیستان و بستگانش به معرفی گرفته شده است.
در فصل چهارم تاریخچهی کروخ علما و مشایخ قدیم کروخ و در فصل پنجم این کتاب نویسندگان و شاعران معاصر کروخ به معرفی گرفته شده، آثار و نوشتههای شان به بررسی گرفته شده و نسخههای به دست آمده از آثار شاعران و نویسندگان و علمای کروخ به صورت توصیفی به بحث گرفته شده است. در ادامه تصاویری از گذشته و معاصر برخی از آثار و بناهای تاریخی کروخ و فهرست منابع میباشد.
قسمتی از مقدمهی کتاب: «کروخ از مناطق کهن و دیرینسال خراسان است که اوراق تاریخ هرات را جلا و زیبندگی بخشیده و اصحاب قلم نیز در باب این کهندیار بسی قلمفرسایی نمودهاند. شهری که طاهر آبشناس از سپاه اسکندر مقدونی را واداشت تا پیرامون آبهایش تفحص کند، شهری که صاحب حدودالعالم از کشمشهایش، مقدسی از باغهایش، اصطخری از مویزهایش، ابن حوقل از برگ و بارش، یاقوت حموی از مساجدش، عبدالحی گردیزی از اماکن والایش و نظامی عروضی از فصل بهار و میوههای آن داستانها نوشتند که در حافظة تاریخ بایگانی شده است.
کروخ شهریستکه به خاطر زیبایی آب و هوا و میوههایش، امیر نصر فرزند محمد سامانی را با تمام شوکت و دبدبهی شاهانهاش چهار سال در هرات متوقف ساخت و نمیتوانست از محیط آن جدا گردد، بنا به روایت محمد عوفی در لبابالالباب که رودکی را کور بدو تولد خوانده است؛ یقیناً اگر رودکی توان بینایی داشت و میتوانست اینهمه شوکت و شأن کروخ را نظاره کند، حتماً قصیدهی غرایی چون “بوی جوی مولیان آید همی” را در باب طبیعت این جغرافیا مینوشت تا دوباره پای امیر سامانی به اینجا بکشاند. کروخ شهر چشمهساران و آبشارهای شیرین و خوشگوار، تاکستانهای شاداب، باغهای سرسبز، مناظر طبیعی قشنگ و دیدنی، کوچهباغهای دلکش و منازل قدیمیست – شهری با زیباییهای شگفتانگیز، جاذبههای گردشگری، آثار و بناهای تاریخی. شهر عرفا، شعرا، نویسندگان و هنرمندان نامی. شهری با غارهای کهن و مخوف که از روزگاران بس کهن حکایتها دارند و تماشاگه و مسکن انسانهای پیش از تاریخ بوده است. بیدلیل نیست که بیشتر مؤرخان، محققان و پژوهشگران بهصورت مختصر و پراکنده پیرامون کروخ مطالبی نوشتهاند و از زیباییهایش یاد کردهاند که نمایانگر مدنیت، عمران و شکوهندی این سرزمین است».
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=913