تاجیکان ایرانیان شرقی
نگارنده: ریچارد فالتز
(Richard Foltz)
نذیراحمد نیرومند / محمدامین بیانی
معرفی مؤلف
ریچارد فالتز یک محقق کانادایی با اصلیت آمریکایی است. او متخصص تاریخ حوزهی تمدنی ایرانزمین است که از آن بهعنوان «ایران بزرگ» یاد میکند. فالتز همچنان پروفیسور دیپارتمنت دین و فرهنگ دانشگاه کانوریدا در منترال کبک است. او دارای مدرک دکتری در تاریخ خاورمیانه از دانشگاه «هاروارد» و مدرک ادبیات فارسی از دانشگاه «یوتا» است و در دانشگاههای کویت، براون، کلمبیا و فلوریدا تدریس کرده است. قبل از ورود به دانشگاه او برای چندین سال در اروپا بهعنوان موسیقیدان، منتقد فیلم و سفرنامهنویس کار کرده است. دوازده کتاب و بیش از صد مقالهی علمی تا کنون نوشته و برخی از آثار او به بیش از ده زبان برگردان و چاپ شده است.
کتاب تاریخ تاجیکان ایرانیان شرقی حاوی محتوای تاریخی در مورد هویت تاجیکان از قبل از تاریخ ، هند-ایران تا عصر بعد از شوروی است. نویسنده در صدد دنبالکردن پیچدگی فرهنگی، زبانی و تاریخ سیاسی تاجیک، پارسیگویان و طوایف ایرانی است که در کشورهای آسیای مرکزی چون: تاجیکستان، افغانستان و اوزبکستان زندگی میکنند. نویسنده در هشت فصل به بررسی احیای فرهنگ ایرانی در دورهی امپراتوری سامانیان در سرزمین تاجیکان خراسان و ماوراءالنهر میپردازد؛ سیر تحول سیاسی هویت تاجیک را تحلیل میکند و تاریخ تاجیکان را که امروز در بیرون از حوزهی این کشورها هستند، نیز دنبال میکند.
کتاب مذکور به زبان انگلیسی در سال 2019 برای اولین بار در انگستان در نشریهی بلومسبوری ای بی توریس به چاپ رسیده است و چاپ دوم آن نیز در سال 2023 انجام شده است. آقای فالتز در این کتاب بر نقش ایرانیان در گسترش فرهنگ در تاریخ جهان بهویژه در حوزهی ادیان تأکید کرده است. در مقابل ایدههای گستردهای که جادهی ابریشم را با چین مرتبط میداند، او شبکههای تجاری فرا آسیایی پیشامدرن را بهعنوان فعالیتهای تاجرانی که بیشتر با پیشینهی ایرانی بودند، (عمدتاً سغدها، پارتیان و ایرانیها) رهنمود میدهد. فالتز علاوه بر این، استدلال کرده است که بر خلاف تصویرهای عمدتاً منفی در غرب امروز، تمدن ایران همچنان نقش اساسی در هویت بسیاری از مردم آسیا داشته است که از لحاظ اهمیت شبیه تمدن کلاسیک برای غرب است: «بیشتر فرهنگهای آسیا در سطحی با ایران شناسایی میشوند، به همان اندازه که غربیها با یونان و رم».
تاجیک در قاموس به مردمانی مسلمان با گویش پارسی و ایرانیان شرقی گفته میشود که اجداد و گذشتگان آنان به نام سُغد یا سغدیانا که در حدود سه هزار سال قبل از امروز در سواحل دریاهای سیحون – جیحون و رود زرافشان زیست داشتهاند ( شهرهای چون: بخارا، سمرقند،خجند، بلخ و شهر سبز) و از قدرت بلامنازعه و امپراتوری قوی برخوردار بودهاند. تاجیکان بنیانگذار جادهی ابریشم از چین تا اروپا و افریقا اند، که خود نیز این تجارت را رونق بخشیدهاند.
برای شناخت دقیق هویت تاجیکان همانا بازرگان بودن یکی از مشخصات آنان است و دیوارنگارههای باستانی زیادی در مناطق آسیای مرکزی نشان میدهد که تاجیکان در دوهزار سال قبل این هنر را از یونان به وسیلهی بازرگانی به این مناطق منتقل کردهاند. همچنان دین عیسوی هم توسط این مردمان قبل از آمدن اسلام در آسیای مرکزی منتقل شده است، ادیان چند خدایی را میپرستیدند و نام آن “نانی” و معادل آن در ایران آنیتا” بود.
قدرت تاجیکان یا سُغد کماکان با بادیهنشیانان که همانا ترک و چینیها هستند از شروع سدهی میلادی تا آمدن اعراب مسلمان مداوم به چالش کشیده میشود ، ولی بادیهنشیانان هیچگاهی نتوانستهاند بهطورکلی و مؤثر امپراتوری سُغد را به مخاطرهی نابودی سوق دهند و این هجوم اعراب مسلمان بود که هم فارس و سغد را با مقاومتهای دوامدار از سوی بومیان آنان به نابودی کشاند.
شاه اسماعیل سامانی، بنیانگذار سلسلهی سامانیان تنها دو قرن بعد از هجوم اعراب مسلمان بر قدرت آسیای مرکزی و ایران چیره میشود و نوادگان شاه برای دو قرن دیگر نیز آن امپراتوری را حفظ میکنند. به باور اغلب تاجیکان و مؤرخان شاه اسماعیل “سامانی” بنیانگذار دولت تاجیکان و اولین شاه مسلمان و تاجیک بعد از اعراب مسلمان است که رشد و شگوفایی دو شهر تمدنی سمرقند و بخارا از شاهکار سامانیان میباشد.
غوریان نیز اولین امپراتوری است که بعد از آمدن اسلام در آسیای مرکزی به شمال هند هجوم میبرد و قدرت غوریان برای چند دهه بیش دوام نمیآورد، از آثار بهجامانده از غوریان میتوان از منار جام در ولایت غور یاد کرد بازهم غوریان از پدران قرون وسطی تاجیکان محسوب میشوند.
سمرقند و بخارا از جملهی شهرهای بزرگ قرون وسطی در آسیا هستند. از زیبایی آن شهرها بسیاری از مؤرخان و جهانگردان در عصر قدیم روایتهای فراوانی دارند «شهرهای دوگانه، با جماعت قابل ملاحظه، جادههای منظم و سرسبز که حتا گلهای باغهای آن شباهت با زمین نداشت، شهرهای آسمانی بودند». شاعرانی چون رودکی سمرقندی که خود بانی غزل در ادبیات پارسی است و دانشمندانی چون؛ خوارزمی، فارابی و ابوعلی سینا که در فلسفه، ریاضیات و نجوم دست بالا دارند و تا شروع قرن بیستم از طب سینا در مراکز تداوی کشورهای اروپا استفاده میشده است در این شهرها به خودبالندگی رسیده بودند و محصول تمدن سامانیان بهشمار میروند.
ظهور چنگیز نیز یکی از تحولات خطیر در جهان محسوب میشود. در این زمان تمدن شهرهای تاجیکنشین با این وجود که قبل از مغول سلجوقیان و خوارزم شاهیان بر مناطق آنان مسلط بودهاند بازهم فرهنگ و سنن تاجیکی با ترکی درهم آمیخته و هردو دو بال یک پرنده بودند و با آمدن چنگیز تاجیکان ضربات سهمگینی را متقبل شدهاند. شهرهای دوگانهی سمرقند و بخارا کاملاٌ در آتش جنگ سوخت و نابود گردید. ظهور چنگیز و استمرار امپراتوری او برای یک قرن برای خیلیها نا خوشایند بود؛ ولی تأثیر آن بر تاجیکان ضربات غیرقابل جبران را داشته است. با این توضیح که بعد از هجوم مغول بر آسیای مرکزی تاجیکان از زیستبومشان بیجا شده و مناطق وسیع از آنان توسط ترکهای بادیهنشین اشغال میشود.
یک جملهی مشهوری است که میگوید «سر بدون کلاه نمیشود و ترک بدون تاجیک»؛ برای تقریباً دوهزارسال از شروع میلاد بدینسو و با هجومهای دوامدار ترکهای بادیهنشین بر مناطق تاجیکنشین، باعث درآمیختگی شدید میان ترک و تاجیک شده است. این دو طایفه برای سالیان متمادی در یک محیط یا نزدیک با محیط زندگی هم زیست کردهاند و تأثیر تمدنی ترکها برای تاجیکان بسیار است و تأثیرگذاری فرهنگی تاجیکان بر ترکان زیاد بوده که در تمام تاریخ زبان ترکان پارسی است. از سلجوقیان تا مغولهای هند هم با این زبان تکلم میکنند و در دستگاه قدرت تاجیکان را میتوان بروکرات پیدا کرد و برای تقریباً هزارسال با ترک-مغول و ازبیک در بخش دیوان سالاری کار کرده است.
تاجیکان مردمان آسیای مرکزی که 25 ملیون انسان میباشند در کشورهای افغانستان، تاجیکستان و اوزبکستان امروزی زندگی میکنند و به لحاظ تاریخی شاخهی پارسیگوی ایرانیان شرقی اند که جدایی آنان به لحاظ سیاسی از ایران به نیمهی قرن هجدهم بر میگردد و بهصورت کلی میتوان تاجیکان را ایرانیان شرقی نامید.
سمرقند مرکز امپراتوری سغد و پدران تاجیکان بوده که از شروع سدهی نخست میلادی تا هجوم اعراب مسلمان، هم این تاجیکان بنیادگذار جادهی ابریشم بودهاند و خود نیز در کار بازرگانی بودهاند. قرنهای نوزدهم روشنگری فرهنگ پارسی در دورهی سامانیان و در فارمت جدید اسلامی اتفاق میافتد که اولین دولت تاجیک در سال 1929 در قالب شوروی و دولت مستقل تاجیکستان در 1991 بعد از شوروی شکل گرفت.
تاجیک به زبان فارسی میانه به «تازیک» از نام قبیلهی عرب تای گرفته شده است و توسط ایرانیان غیرمسلمان به مهاجمان مسلمان عرب گفته میشد. ایرانیان با آمدن مسلمانان به اسلام گرویده و خود نیز برای توسعهی سرزمین اسلام وارد شرق ایران یا ماوراءالنهر نیز شدهاند. برای مبارزه با ترکهای بتپرست که تعداد زیادی از آنها در آسیای مرکزی مسکن گزیدند و به مرور زمان با مردمان سغد نیز درآمیخته و زبان سغدی برای قرنهای بعد نابود میشود و زبان فارسی زبان بومی شده و به این سبب است که تاجیکان را ایرانیان شرقی میگویند.
در قرن هجدهم و با آمدن انگلیس به هند و نابودی مغول در آسیای جنوبی، روسها نیز از سمت شمال وارد قلمرو “خانات” که همانا ترک اند میشود. برای حدود یک قرن پیشرَوی آنان دوام میآورد و سرانجام همهی مناطق خانات آسیای مرکزی بهدست روسها اشغال میگردد و با رویکارآمدن رژیم سوسیالیستی در روسیه و شکلگیری اتحاد جماهیری شوروی، این نظام، تأثیرات فرهنگی-اجتماعی عمیق بر آسیای مرکزی میگذارد؛ زبانهای محلی تضعیف شده، عقیده به چالش کشیده شده و به اخفا میرود، جابهجایی جمعیت از اروپای شرقی نیز اتفاق میافتد.
برعلاوه ناسازگاری با سوسیالیسم بهمعنای مرگ و تبعید مادامالعمر به کمپهای شمال برای کار به دولت شوروی میباشد، بدین منظور مهاجرتهای تاریخی اتفاق افتاد که باعث سرازیرشدن هزارها انسان در شروع قرن بیستم به افغانستان میشود.
بعد از فروپاشی شوروی، کشورهای آسیای مرکزی بر اساس طوایف حاکم بر مناطق شکل میگیرند که این خود باعث خلق نزاع بین کشورهای تازه مستقل میشود. مناطقی چون سمرقند، بخارا، فرغانه و سرخان دریا که اکثریت تاجیکان اند به اوزبکستان تعلق میگیرد و تاجیکستان با یگانه مرکز تمدنی تاجیکی که همانا خجند است شکل میگیرد و اکثراً مناطق با کمترین تراکم جمعیت به سمت شرق را مسلط میشود. این تقسیمبندی غیرقابل قبول برای تاجیکهای تاجیکستان و اوزبکستان است که سبب نزاعهای مرزی نیز شده است. در سه دههی اخیر بعد از شوروی اوزبکستان برای تشکیل یک دولت مرکزی قوی بر مبنای ناسیونالیسم ملی حقوق تاجیکان را مدنظر نگرفته و حتا برای آنان اجازهی صحبت به زبان تاجیکی را نیز نداده است .
مترجمان با نگاهی انتقای به این کتاب پرداخته از دید خواننده نقدهای واردشده بر این کتاب، به دو دسته تقسیم میشود، دستهی اول نقد تاریخی است که گردآورنده به تاریخ ماقبل از موضوع رجوع نکرده است و مسایل را از خود موضوع شروع کرده که این خود نشان دهندهی ضعف و کمبود در تحقیق را نشان میدهد. و دستهی دوم، از اهمیت و دقت تحقیق میکاهد، که استناد به دادههایی کرده که خود اساس نداشته و منابع آن اشکال دارد. که هرکدام در ذیل قابل ذکراست.
برای شناخت هویت تاجیکان این کتاب قابل ارزش است و با چند مورد بسیار کوتاه میتوان قوم تاجیک را تعریف نمود که همانا زبان آنان پارسی است و مردمانی اند که در سواحل آمو دریا (اکسویس -جیحون) و سیحون زیست دارند؛ بنیانگذار راههای ابریشم اند که خود نیز بازرگان بودهاند؛ در مراکز شهرها زیست دارند و در نهایت در نظامهای حکومت دیوانسالار اند.
بنابراین نقدهای واردشده از اهمیت این اثر علمی نمیکاهد؛ زیرا این کتاب حاوی مطالب مفید بسیاری است که در جای خود از اهمیت ویژهای برخوردار است.
آدرس کوتاه : www.parsibaan.com/?p=693